دانلود رمان خیال تو میارزد به داشتن همه ⭐️

خلاصه رمان :

دانلود رمان خیال تو میارزد به داشتن همه  ساحل دختری که کسی رو جز عزیزش نداره….و پدرو مادرش رو سالهاقبل از دست داده در یکی از روزها که جلوی خونه از ماشین پیاده میشود با زن و پسری آشنا میشود که مسیر زندگیش اش را به کل تغییر می دهد…

رمان خیال تو میارزد به داشتن همه

نویسنده : سارا افرا کاربر

چقدر صفحه داره : ۶۷

سبکش چیه : عاشقانه .غمگین .پایان تلخ

زینت جان،پس قاسم کو؟!!…نکنه بچه ام پشت درباشه…
ساحل برو…
اومدم برم سمممت در که زینت چرخید،،مد دسممت ام رو گرفت و باصممدای
لرزونی گفت..
نه…نه نرو…
عزیزمتعجب ازاین حرف زینت جون بابهت گفت….
یعنی چی؟!!….توچته زینت!!چرامیگی نره؟!!…
زینت باچشمای خیس اشک باصدایی که از بغض لرزون شده بود گفت…
عزیزدست رو دلم نزارکه خون…
لب برچید…
بغض کرد..
چانه اش لرزید…
عزیزدستش راکشیدسمت پله
ها…
بشین بگو چه خاکی برسرمون شده…
زینت که منتظربهانه ای بود تابزندزیرگریه..
شروع کرد به گریه کردن…
عزیزدست پاچه شد…بادست ضربه ای به سرش زد…

دانلود رمان خیال تو میارزد به داشتن همه

دانلود رمان خیال تو میارزد به داشتن همه
خدامنوبکشه…(دست راستش رابالااورد وبین انگشت شصت و اشاره اش را
گاز گرفت )نکنه زبونم لال……
زینت همی
نطورکه مثل ابربهاراشک میریخت و ناله میکرد…
باصدایی که از گریه دورگه. خشدار شده بود گفت…
آره..آره عزیز بدبخت شدم..سایه بالاسرم رمان عاشقانه  رو ازدست دادم…مردم رو…
آخه چطور؟!!…چرا به ماخبرندادید؟!!
زینت که اروم ترشده بودگوشه با روسری اشکهایش روپاک کرد…
ماه
ی بود که هردکتری میرفتیم جوابش میکردند..میگفتندسمممرطان
داره…دیریازود از پا درش میاره…
آهی کشیدوسرش روپایین انداخت..
مامان خوبی؟!
باگوشه روسریش نم زیرچشماش رو گرفت وگفت…
اره مادر،خوبم.نگران نباش….
لبخندتلخی زد..
همینطورکه براندازم میکردگفت…
اره مادر،خوبم.نگران نباش….
لبخندتلخی زد..
همینطورکه براندازم میکردگفت…
امتیاز شما به این رمان

منتشر شده توسط :REZA_M در 2735 روز پیش

بازدید :4340 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

نام رمان:

نویسنده

نویسنده:

ژانر

موضوع:

طراح

طراح:

تعداد صفحات

تعداد صفحات:

منبع

منبع:



افزودن نظر