دانلود رمان سرنوشت مرا بازی داد

دانلود رمان سرنوشت مرا بازی داد

 

دانلود رمان سرنوشت مرا بازی داد

 

 

خلاصه: دانلود رمان سرنوشت مرا بازی داد مریم و سوگند، مادر و دختری هستند که هر دو بازیچه‌ی دست سرنوشت شده‌اند. سوگند درگیر یک پرونده‌ی قتل می‌شود که سرنوشتش را تغییر می‌دهد. مریم نیز به همین واسطه گمشده‌اش را پیدا می‌کند و…

پیشنهاد میشود

دانلود رمان سرگذشت یک شبح

دانلود رمان منحوس

دانلود رمان دختر افغان

– حاج آقا تو رو به ارواح خاک آقات آروم باش.
– آخه زن، مگه نمی‌بینی این دختر چی میگه؟!
حاج خانم همان‌طور که لبش را می‌گزید، گفت:
-خاک به سرم، این دختر جوونه و جاهل؛ خامی کرد؛ شما به بزرگی خودتون ببخشید.
با این حرف هر دو بر روی زمین نشستند و حاج خانم با دیدن سکوت همسرش، با چشم و ابرو مریم را روانه‌ی اتاقش می‌کند. مریم با چشمان اشکی به اتاقش رفت و در کنار قفس طوطی ایستاد.
زمزمه‌های اعتراض‌آمیزش سکوت اتاق را شکست:
-مگه من چی‌کار کردم که آقام این‌طوری باهام حرف می‌زنه؟ گـ ـناه که نکردم زن یک نظامی شدم. خب دوستش دارم؛ دست خودم که نیست.
ناگهان با بلند شدن صدای پدرش از جا برمی‌خیزد و از اتاق بیرون می‌رود. سریع خود را به پدر می‌رساند و می‌گوید:
-بله پدرجان؟

دانلود رمان سرنوشت مرا بازی داد
– مریم سریع زنگ بزن به علیرضا بگو مثل قرقی خودت رو برسون این‌جا که آقام کارت داره؛ بدو دختر!
مریم با چشمان لرزان خود را به تلفن رساند و شماره‌ی کلانتری را گرفت. بعد از دو سه دقیقه انتظار، بالاخره صدای گرم علیرضا در گوشش پیچید:
– الو؟ سلام آقاجان.

دانلود رمان جدید
– سلام علیرضا، منم مریم.
– سلام مریم، تو اون‌جا چی‌کار می‌کنی؟
مریم با صدایی آهسته جواب علیرضا را داد:
– میای این‌جا؟ آقا جانم باهات کار داره.
– الان؟! مریم، خودت که می‌دونی درگیرم؛ شب میام.
– نه الان بیا؛ خواهش می‌کنم. آقام خیلی عصبیه.
لبخند کوچکی زد:
-باشه، مرخصی ساعتی می‌گیرم میام. راستی…
مریم مشتاق به صدای علیرضا

 

پیشنهاد می شود

رمان سراب رد پای تو | مریم علیخانی

رمان ماهمه تنهاییم | اشکی

رمان قاتل سفارشی | ROSHABANOO

1/5 - (1 امتیاز)

منتشر شده توسط :REZA_M در 2201 روز پیش

بازدید :3191 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

نام رمان:دانلود رمان سرنوشت مرا بازی داد

نویسنده

نویسنده:جناب سرهنگ

ژانر

موضوع:عاشقانه اجتماعی

طراح

طراح:

تعداد صفحات

تعداد صفحات:

اندروید

دانلود فایل apk

پی دی اف

دانلود فایل pdf



دیدگاه خود را بنویسید . تعداد نظرات : ( 1 )


  1. دختربلا گفت:

    سلام.خسته نباشین.این رمان چند تا ایراد داشت.اول چرا علیرضا ۲۸ یال خودش و مخفی کرد و سراغ خانواده اش نیومد.چرا به این راحتی توسط مریم و بدن هیچ تلاشی بخشیده شد.انگار دیروز از خونه رفته و یه نصف روز ازش خبری نبوده.هیچ صحبت خاصی بین آیین و سوگند نشد ولی چطور یه عشق آتشین بوجود آمد.و بعد هم دوستش مهدی که شهید شد چون ستوان سوم بود وقتی که شهید شد باید زیر عکسش مینوشتن ستوان دوم.چون خر کی شهید میشه یه درجه تشویقی میگیره

افزودن نظر