خلاصه: دانلود رمان به ناچاری با صدای جیغِ بلند من و خوردن سرم توی فرمون،دیگه نفهمیدم چی شد ....نوید ...از درِ دادسرا بیرون اومدم و با موکلم خداحافظی کردم و به سمت ماشین رفتم . اومدم در رو باز کنم که تلفنم زنگ خورد، نگاه کردم و دیدم نیلوفر پشته خطه! جواب دادم ... به به...نیلوفر خانم...احوال شما؟ - الو...الو نوید .... جانم؟ چی شده؟؟؟ چرا گریه می کنی؟ - نوید من...تصادف کردم ... تَ...تصادف چراا؟ خوبیی؟ حالت خوبه؟ - آ...آره...نَ.نَوید...من دارم از ترس میمیرم کجایی؟ آدرس بده میرسونم خودمو - سرِ خیابون اندرزگو ام...بعد از تقاطع کامرانیه باشه باشه...تا یه ربع دیگه اونجام ... نیلوفر ... حسابی ترسیده بودم . یه خانمی کنارم ایستاده بود و نگرانم بود، به خاطر ضربه ای که به سرم خورده بود . درد می ...

  • نام رمان:به ناچاری
  • نویسنده:عطیه جبلی
  • طراح:فرزانه رجبی
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:262
  • موضوع:عاشقانه،اجتماعی
  • بازدید: 3241
ادامه و دانلود

خلاصه: رمان جدید همه چی از اونجایی شروع میشه که ادرین تصمیم به ازدواج با یلدا رو می گیره،یلدایی که هیچ کس اون رو تایید نمی کنه و همه با ازدواج این دو مخالفند. ادرین بخاطر محبوبش قید همه و حتی خانوادش رو هم می زنه؛اما عاقبت این کار به کجا ختم میشه؟ نفس نفس زنان ایسادم و گفتم:یلدا یلدا،وایسا دیوونه! یلدا خندید و گفت:عه ادرین اومدیم پارک خوش بگذرونیم تو هم بدویی برات بهتره لاغر میشی. اخم الکی کردم و گفتم:عه من چاقم! لبخندی زدو دوباره دوید،چه نفسی داره این دختر!دو بار دور پارک دنبالش دویدم باز هم داره به دویدن ادامه میده. جوری که بشنوه گفتم:باشه یلدا من تسلیم. بعد دستم رو به نشونه آتش بس بالا بردم که یلدا خندید و گفت:مثل یک ...

  • نام رمان:درد عمیق من
  • نویسنده:ملیکسا
  • طراح:PARISA_R
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:170
  • موضوع:عاشقانه،اجتماعی
  • بازدید: 4875
ادامه و دانلود

دانلود دلنوشته قلب شکسته درد دارد     مقدمه : دانلود دلنوشته قلب شکسته درد دارد _ یک لحظه سکوت...! صدایی می‌اید...! صدای عشق است...؟! و یا...! صدای پای فرشته مرگ...؟!

  • نام دلنوشته : قلب شکسته درد دارد
  • نویسنده : Zahra_m کاربر انجمن یک رمان
  • ویراستار: نسترن بانو
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات : 15
  • موضوع : عاشقانه
  • بازدید: 2327
ادامه و دانلود

خلاصه: رمان عاشقانه این داستان جلد دوم شکاف رو روایت میکنه و رازهایی که برملا نشده بود و برملا میکنه مشکلات زیادی سر راه شخصیت هامون قرار داره اما باید دید اونادبا این مشکلات چیکار میکنن هیچوقت به تهش فکر نکن چون ممکنه برسی به غم ته زندگی به این قشنگی ، میرسی به مرگ ته زندگی یه روز خوب ممکنه برسی به یه شب پر از فکر و خیال  ته یه خاطره ی قشنگ  ممکنه برسی به یک یادش بخیر  از حس و حال الآنت لذت ببر  در لحظه زندگی کن  به تهش فکر نکن  شروع : با سیلی محکمی که به گوشش میخورد روی زمین می افتد و با نفرت به مردی نگاه میکند که بهترین سالهای عمرش را حرام کرده بود  عماد در حالی که از شدت ...

  • نام رمان:شبیه خودش
  • نویسنده:رقیه محمدی
  • طراح:h•a•n•a
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:170
  • موضوع:عاشقانه،اجتماعی
  • بازدید: 3544
ادامه و دانلود

خلاصه: رمان جدید مثل تموم رمانا ی دختر داریم.اسمش سوفیاست، ریلکس و خونسرده.از قشر پایین شهر پاریس.با خالش و دختر خاله اش زندگی میکنه و دور از چشم خاله اش ، با دختر خاله اش (سلینا) میرن دزدی، تا اینکه ی شب وقتی از دزدی میان خونه...به سلینا نگاه کردم و گفتم:  به نظرت امشب بریم دیگه نه؟ ی تای ابروش ، رو بالا انداخت و گفت: اوهوم،  خوبه. به چشمات بله گفتم لبخند خبیثی زدم و گفتم:  پس امشب ترتیبش رو می دیم. یهو صدای خاله اومد که بلند صدامون کرد. خاله: سلی، سوفی. بلند گفتم: اومدم خاله. روبه سلینا گفتم:  بلند شو ، این ها رو زود جمع کن. با صدای پای خاله، تموم کاغذا رو سریع ریختیم تو کشوی ، دراور. وقتی درش ، رو بستیم، خاله در اتاق و ...

  • نام رمان : به چشمات بله گفتم
  • نویسنده : گل ارغوانی
  • طراح : PARISA_R
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات : 170
  • ژانر : عاشقانه،اجتماعی
  • بازدید: 3631
ادامه و دانلود

خلاصه: رمان طنز ای جز جیگر بگیری ناتاشا .. داره دل و رودم از تو حلقم میاد بیرون ... ای خدا .. مردم..لال میشی یا نه ..؟ همه دارن نگامون میکنن ..نیوشا _نگاه کنن ..بزار همه ببین چطور داری خواهر دوقلوتو میکشی...ای که اون زبونتو مار میزد تا به بابا نگی دارن نیرو اعزام میکنن .ابت نبود نونت نبود ..افغانستان رفتنت چی بود .. _ای بمیری نیوشا ..اینجام دست از لودگی برنمیداری .. ببین سرهنگ داره نگامون میکنه .. نیوشا_کو... کجاست؟ ..الهی من فدای اون چشای عسلیش بشم . . قربون قد بلندش ..نمیدونم مامانش و باباش چی خوردند که همیچن نانازی رو پس انداختن.. جیگره به خدا ... ... _ خاک بر سرت نیوشا ..این چه طرز حرف زدنه ؟ عین این لاتای چاله ...

  • نام رمان: ناتاشا
  • نویسنده:یاسمن
  • طراح:Lady Green
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:
  • موضوع:طنز، عاشقانه
  • بازدید: 7943
ادامه و دانلود

  خلاصه : رمان پلیسی دانلود رمان تقاص دل _ رهام که نامزدش توسط باندی به قتل رسیده، سعی می‌کنه انتقامش رو از اون‌ها بگیره؛ مجبور می‌شه خواسته‌های اون‌ها رو انجام بده که حتی فکرش رو هم نمی‌تونه بکنه. کارهایی که حتی ممکنه باعث مرگش بش این رمان اختصاصی سایت یک رمان است. قسمتی از رمان : سردم بود؛ بارون به‌سرعت می‌بارید و بی‌رحمانه به صورتم سیلی می‌زد. روی زمین افتاده بودم، قدرت حرکت کردن نداشتم. عرق کرده بودم و از درد، دندون‌هام رو به هم فشار می‌دادم. دستم رو روی زخمم گذاشتم؛ خون‌ریزی‌ام زیاد بود. چشم‌هام تار می‌دید؛ با هر نفسی که می‌کشیدم درد وحشتناکی توی بدنم می‌پیچید. مرگ رو حس می‌کردم. هنوز نیروها نتونسته بودن پیدام کنن؛ شاید هم این پایان راهم ...

  • نام رمان : تقاص دل
  • نویسنده : sh80 کاربر انجمن یک رمان
  • ویراستار: ..TaraɲΘm..
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات : 158
  • ژانر: پلیسی، عاشقانه
  • بازدید: 5410
ادامه و دانلود

دانلود دلنوشته دل تنگ من     مقدمه : دانلود دلنوشته دل تنگ من _ سلام دل من برايت جايى يافتم كه حرف‌هايت را بزنى تا افراد نااشنا صدايت را بشنوند. دل من با كمى سانسور حرف‌هايت را بزن. 

  • نام دلنوشته: دل تنگ من
  • نویسنده : دخترعلی کاربر انجمن یک رمان
  • ویراستار: nazy.8
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات : 34
  • موضوع : عاشقانه
  • بازدید: 1810
ادامه و دانلود

خلاصه: رمان عاشقانه به فصل قبلی (عمارت خون) مرتبط میشه و باید اول رمان عمارت خون خوانده بشه چشمانش را به ارامی و البته به سختی باز کرد . کمی که گذشت همه چیز در ذهنش نقش بست ... آن شش نفر ، درگیری بین آنها ، خوردن خون دختری به اسم هلیا ، کشته شدن او توسط دختری به نام نفس و مرگ او ...، اما حال دوباره زنده شد ، فهمید که تکه چوبی از سقف بر تنش افتاده و لبانش بر زمین که خونی  بود برخورد کرده است .اما حال دوباره زنده شد ، هه داشت آن ۲۴۶ سال زندگی را از دست میداد ،  از جایش بلند شد و رفت تا کمی از خون های بیرون تغذیه کند ، هنگامی ...

  • نام رمان: انتقام به ارزش خون
  • نویسنده:Z_esmaeilpour
  • طراح:فرزانه رجبی
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:163
  • موضوع:عاشقانه،اجتماعی
  • بازدید: 3562
ادامه و دانلود

خلاصه: رمان عاشقانه بوی بد سیگار بر حال بدش زنجیر می انداخت. خیلی دوست داشت آن جمع را ترک کند و دیگر پایش را هم در آن محدوده نگذارد اما نمی شد. اگر راهی را می آمد تا به آخر نمی رسید بی خیال نمی شد. صدای آهنگ خیلی بلند بود. هر لحظه احساس می کرد سرش در حال انفجار است. تا صدای قهقهه مستانه دختری که در آن نزدیکی بود را که شنید ، چشم هایش را با اکراه روی هم فشار داد. از جا بلند شد و با قدم های بلند به سمت در سالن پیش رفت. دلش به خاطر بوی فجیع عودی که با دستگاه به سالن می زدند پیچ می رفت. از بچگی از بوی عود متنفر ...

  • نام رمان:در امتداد مرگ
  • نویسنده:کیمیا هاشمی
  • طراح:فرزانه رجبی
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:223
  • موضوع:عاشقانه،اجتماعی
  • بازدید: 5557
ادامه و دانلود