دانلود مجموعه دلنوشته یک شبگرد مقدمه : دانلود مجموعه دلنوشته یک شبگرد _ نوشتههای من برگ خزون نیست که بخونی و پات رو بذاری روش و رد شی فقط یه مکث میخواد و...
دانلود مجموعه دلنوشته یک شبگرد مقدمه : دانلود مجموعه دلنوشته یک شبگرد _ نوشتههای من برگ خزون نیست که بخونی و پات رو بذاری روش و رد شی فقط یه مکث میخواد و...
خلاصه : دانلود رمان ایمی واتس و آینه ی اسرار آمیز _ داستان دختری به نام ایمی است، که طی حوادثی متوجه میشود موجوداتی ناشناخته از طریق آینه سحرآمیزی وارد شهر میشوند؛ او به همراه یکی از دوستانش، پیگیر اتفاقات شده و متوجه میشود آن آینه در انباری مدرسهاش پنهان شده. در انتها ایمی و جارد به دلیل کنجکاوی بچگانه خود، به آینه نزدیک شده و وارد ماجرای خطرناکی میشوند که جانشان را به خطر میاندازد.. این رمان اختصاصی سایت یک رمان است. دانلود رمان ایمی واتس و آینه ی اسرار آمیز قسمتی از رمان: با بیحوصلگی خودکارش را روی کاغذ مقابلش میکشید و درحالیکه دستش را زیر چانهاش زده و چشمهایش خمار شده بود، زبانش یکوری از دهانش بیرون آمده بود. اگر آقای سمپتون ...
خلاصه: دانلود رمان صاعقه اينجا خبري از عشق و کلکل و اين چيزا نيست! چون دختر داستانمون وقتي واسه اين کارا نداره. فعلا بايد خودشو از دست هيولاهايي نجات بده که توي پوست انسان، مثل لاشخور دورش مي گردن و منتظرن که از پا بيفته تا بيانسراغش...!دختر قصه ي ما خيلي کم سن و ساله، حتي هيفده سالش هم نشده! رمان پلیسی صاعقه اما ياد گرفته قوي باشه. ياد گرفته از اينکه لقب "بچه يتيم" و "بي کس و کار"و با خودش يدک مي کشه، خجالت نکشه. شايد بشه گفت اون يه دختر معمولي نيست،يه "صاعقه" ست. يه صاعقه ي قدرتمند که خودشم از قدرت واقعيش بي خبره! ?الهي به اميد تو? «اينها چشمهايي هستند که نمي توانند مرا ببينند اينها دست هايي هستند که ...
خلاصه: دانلود رمان عروس شیطان _ در میان جمعیت شیاطین و انسانهای انساننما، من آن ادمی بودم که اسیر شیطان و شیطان زادهها شدم. مرا به انتخاب خودم نیاوردند، مرا برای هیچ به اینجا اوردند و میخواهند از فرزند من و شیطان، فرمانروای جهان را آموزش دهند، اما نمیدانند خدایی این میان هست، که اگر برای لحظهای نخواهد، این جمعیت همه نیست میشوند. چه خیال خامی، فرمانروایی شیطان بر زمین! مقدمه: در میان ما انسانها، انسانهایی عجیب زندگی میکنند که برای خوشیهای دنیوی دست به کارهای عجیب میزنند. میان این مردم هستند کسایی که دخترانشان را در راه شیطان قربانی و یا هدیه به شیطان کنند. جنگی میان آتش و انسان در راه است، عروسی میان آتش میافتد و مراسمش را در خون و ...
خلاصه: دانلود رمان من می توانم ﻗﺼﻪ ی رﻣﺎن ﻣﺎ ﺑﺎ ﺑﻘﯿﻪ رﻣﺎن ﻫﺎ ﻓﺮق داره ﻧﻪ دﺧﺘﺮ ﭘﻮﻟﺪار دارﯾﻢ ﻧﻪ دﺧﺘﺮی ﭘﺮرو و زﺑﻮن دراز دﺧﺘﺮ ﻗﺼﻪ ی ﻣﺎ ﺗﻨﻬﺎ اﺳﺖ ﺗﻨﻬﺎ ﺗﺮ از آن ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯽ ﻣﻔﻬﻮم درﺳﺘﯽ از ﻋﺸﻖ ﻧﻤﯽ داﻧﺪ و ﺑﺎ ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﺑﺴﺘﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯽ ﺷﻮد... ﻫﺮ ﭼﻪ ﻏﻢ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎی دوران را ﺧﻮردم آﺳﺎن ﻧﺸﺪن... از اﻣﺮوز ﺑﺮاﯾﺸﺎن ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯽ زﻧﻢ... ﺗﺎ ﭘﺴﺖ و ﺣﻘﯿﺮﺷﺎن ﮐﻨﻢ... و زﯾﺮ ﭘﺎﯾﺸﺎن ﻣﯽ اﻓﮑﻨﻢ... ﺗﺎ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮم و ﺑﺎﻻ روم... ﻣﻦ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﻢ... -ﻫﻮی ﮐﺠﺎﯾﯽ ﺗﺒﺴﻢ ﺧﺎﻧﻢ؟ ﻟﺒﺨﻨﺪی ﻧﺜﺎرش ﻣﯽ ﮐﻨﻢ و ﺑﺎ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﮔﻔﺘﻢ: -واﺳﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﻫﯽ زرت زرت ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯽ زﻧﯽ)ﺑﻌﺪ ﮐﻤﯽ ﻓﮑﺮ ﮐﺮدن ﮔﻔﺖ(آﻫﺎن ﻓﻬﻤﯿﺪم ﺧﺎﻧﻢ ﺗﻮ ﻓﮑﺮ ﯾﺎر. و ﺑﻌﺪ ﺧﻨﺪﯾﺪ رمان جدید باعث ﺧﺠﺎﻟﺖ زدگی من شد . ﺻﻮرﺗﻢ ﮔﻠﮕﻮن ﺷﺪ ﻣﻬﻨﺎز ﻫﻤﯿﺸﻪ ...
خلاصه: دانلود رمان صلیب عشق اخرین بشقاب توی سینگ رو هم اب کشیدمو دستامو به کمک گوشه دامنم خشک کردم.در سلول با صدای بلندی باز شد وصدای زمخت نگهبان توی سرم پیچید.آناستازیا بله راه بیوفت ملاقاتی داری...رمان عاشقانه صلیب عشق که تای ابروم بالا رفت.... کی میتونست باشه!دمپاییامو پام کردم و دستی به لباس هام کشیدم. چادر کهنه توسی رنگی رو روی سرم انداختم و از سلول خارج شدم. نگهبان نگاهی بهم انداخت و اشاره کرد دستامو جلو ببرم. دستبند رو به مچم زد و گفت: _د یالا را بیوفت تا صبح وقت ندارم مثل بز منو نگاه کنی. پوزخندی زدم و کنارش راه افتادم. از پیچ و خم راهرو راه رد شد و جلوی اتاقی ایستاد. دستگیره در رو پایین کشید و در و ...
خلاصه: دانلود رمان از تو دورم با عجله پله ها راطی کرد.درحالی که اشک هایش راپاک میکرددرحیاط را بازکردپدرش دوان دوان دنبالش دویدوگفت:صدف صبرکن کجا میری؟به من حق بده ،نفس زنان ایستاد.صدف باچشمان گریان به پدرش نگاه میکردخواست چیزی بگویدکه صدایش بلند نمیشد گریه امانش نمیداد درحالی که میدویدازحیاط خارج شد ودر رامحکم روی هم کوبید.تاکسی سوارشدو ازخانه فاصله گرفت دقایقی را درراه سپری کردسپس اسکناسی ازجیبش دراوردوبه مردراننده داد:خیلی ممنون پیاده میشوم.راننده اسکناس را ازدستش گرفت وبلافاصله سرعتش را کم کردوکنارخیابان متوقف شد.صدف پیاده شدو درماشین را بست.باقدم های اهسته وبی هدف درپیاده روحرکت میکردتصویرمادرش جلوی چشمانش ظاهرمی شد شدت اشک هایش بیشترمی شدیاد روزهایی می افتاد که مادرش زنده بوددلش میخواست کنارش بودوبغلش میکرد این رویای بودنش دیگرکافی نبوداشکهایش را کمی ...
خلاصه : دانلود رمان من خوناشامم _ رمان درباره دختری به اسم مهنازه که با خانوادهش مشکل داره و توی محدودیته یه روز، به پیشنهاد دوستش دیانا از خونه فرار میکنه. اون با پسری به اسم سهیل اشنا میشه و... این رمان اختصاصی سایت یک رمان است. انسان نمیکند چه کارهایی برای زنده ماندن. به جان میخرد هر چیز را حتی انسان نماندن. برای ماندن در این دنیای بیرحم پست. موجودی میشود؛ فراتر از هر چه هست. میگریزد از درد؛ پاک میکند زندگی را ز رنگ شام. دختی دیگر میشود؛ وجودش شده یک خوناشام دانلود رمان من خوناشامم قسمتی از رمان : بدون حرف رفتم تو اتاقم، کیفم رو پرت کردم رو تخت. اتاق من رنگ یاسی بود، اول که وارد میشدی رو به رو تخت بود، یدونه میز عسلی داشت ...
خلاصه: دانلود رمان فرار از خواب مردی که مثالش همچون تکه ای یخ در بیابان است. محال است مثل او پیدا شود. قلبی دارد از جنس یخ..خودش نخواست که یخ شود. روزگار او را مجبور کرد که همچون کوه عظیم یخی که نه میشکند نه ذوب میشود. او تنها کشتی های نامردی را نابود میکند...او میخواهد به مردم درس بدهد. درسی که شاید امتحانش بریدن شاهرگباش او کوه یخی است که دریا رو به او تعظیم میکند! او نه میترسد نه فرار میکند...نه میخندد نه گریه میکند... او سلاحی از جنس یخ دارد تا قلب ها را تکه تکه کند. آرشام! مردی است که به دنبال گمشده ای که تنها به خاطر او زنده است.او به دنبال گمشده است که به خاطر او جنگل ها یخ ...
خلاصه: دانلود رمان آشوب مغز بغضم می شکند و اشک هایم روانه میگردد. قلبم میشکند و مغزم دیوانه می گردد. اصرار های مکررم به گوشت می رسدو دست آویزی برای خنده ات می شود. مثل پا گذاشتن روی یک برگ خشکیده غرورم را زیر پا می گذاری و له می کنی. هق هق من موسیقی ای می شود که تو با آن هی لبخند میزنی و جان مرا می گیری. هرچند تلخ است این کارت؛ اما لبخندت آنقدر زیباست که باعث تضادی بین اشک توی چشمانم و لبخند روی لبم میشود. تضادی که گویای لذت من از لبخندت و عذاب من از درد قلبم است. دست هایم را مشت میکنم تا نگهت دارم. اما تو خاری در دست بی نمکم فرو می کنی که بی ...