خلاصه: دانلود رمان حریق سبز زنگ آخر، زنگ آرایش دخترا برای دلبری از پسرها بود. وقتی که از دوستی‌هایشان حرف می‌زدند، حالم از این حرف‌ها به هم می خورد.چند تا از آنها از هدیه هایی که گرفته بودند، می گفتند و اینکه چقدر مهربان و دست و دلباز هستند. مینا می‌گفت:« هدیه برام مهم نیست، پسر باید خوش تیپ و خوش هیکل باشه». ناهید به حرف او خندید و گفت:« نه اینکه پویا خیلی هم خوش تیپه». مینا چشم غره‌ای به او رفت و با غیظ گفت:« تا دلت بخواد. هم هیکلش سیکس پکه و هم قدش بلنده  بعد با ناراحتی رو برگرداند. ناهید با تمسخر گفت:« والا ما به سیکس‌پک یه چیز دیگه می‌گیم». یکی از آخر کلاس گفت:« بابا اینا ...

  • حریق سبز
  • نرگس شرهانی
  • فرزانه رجبی
  • تعداد صفحات : 150
  • عاشقانه
  • بازدید: 7832
ادامه و دانلود

خلاصه: دانلود رمان خنده خدا  این داستان، زندگی یک دختر و یک پسر را برایمان، بازگو می‌کند. دختر و پسری که صد و هشتاد درجه با هم دیگر، تفاوت دارند. یکی مذهبی و دیگری به قول بعضی‌ها، قرتی است. اما در این داستان اتفاقاتی می‌افتد که تمام تفاوت‌های آنان را از بین می‌برد. حالا باید ببینیم چه اتفاقی باعثش می‌شود... این رمان اجتماعی یسایت یک رمان است قسمتی از رمان : باصدای تیراندازی، از خواب پریدم که یک‌دفعه، گرومب . . .  با ترس از جام بلند شدم تا ببینم کی این وقت صبح، تیراندازی می‌کنه. تو دلم، برای عمش داشتم صلوات می‌فرستادم که یک‌دفعه، چشمم به گوشیم خورد. _مانی دعا کن دستم به . . .  با شنیدن صدای خنده های کسی، ترسیده نگاهی به دور ...

  • نام رمان : خنده خدا
  • نویسنده : mahdieh83 کاربر انجمن یک رمان
  • طراح : Lady Green
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات : 88
  • ژانر : عاشقانه- طنز- مذهبی
  • بازدید: 29876
ادامه و دانلود

خلاصه: دانلود رمان پسرتهرونی،دخترکرمونی تازه از دانشگاه رسیده بودم خونه که صدای ناله و شیونه مامانمو شنیدم و صدای بابام که سعی در آرومکردنش داشت...با خودم فکر کردم نکنه برای آقاجون مامان جون اتفاقی افتاده ؟ یا فرزانه جون چیزیششده ؟...نه سریع فاصلمو از حیاط تا در ورودی چوبیمونو دویدم و درو باز کردم .... مامانم روی زمین نشسته بود و بابامم یه لیوان آب دستش بود که تالش برای به خورد دادن مامان میکرد مامان با گریه و صدای نسبتا بلند میگفت : حاال این مرتیکه رو از کجا پیدا کنیم ؟ بد بخت شدیم بابا : ما که به پلیس دادیم و ازش شکایت رمان اجتماعی کردیم پیداش میکنن کفشامو در آوردم و جلو تر رفتم و به بابا مامان نزدیک شدم من : ...

  • نام رمان: پسرتهرونی،دخترکرمونی
  • نویسنده:خانم طا
  • طراح:فرزانه رجبی
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:250
  • موضوع: عاشقانه،کل کلی
  • بازدید: 6260
ادامه و دانلود

خلاصه: دانلود رمان انتقام آبی می لرزیدم و اشک جلوی دیدم رو گرفته بود و از این موضوع خوشحال بودم چون بدن پراز خون بابام و در حالی که جایی توی بدنش سالم نمونده بود رو نبینم.خدایا چقدر سخته جلوی چشمات ببینی که پدرت رو تیر بارون کنن ولی از پشت در اتاقتحتی نتونی صدات و در بیاری اون قدر دستای سرد و بی حسم رو بین دندونام فشرده بودم که طعم خون رو احساس می کردم چون نمی خواستم حتی صدای نفس هام رو هم بشنون. با صدای زنگ تلفنِ اون مرد سیاه پوش به خودم اومدم مرد:بله قربان!؟…نه‌‌‌‌…خیر کُد همراهش نبود…بله..‌.اما قربان تقریبا چهارده سال از اون ماجرا میگذره و معلوم نیس اون با کُد چی کار کرده تا یادش نره رمان ...

  • نام رمان:زیبای انتقام آبی
  • نویسنده:مرجان فریدی
  • طراح:Lady Green
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:390
  • موضوع:عاشقانه و خانوادگی
  • بازدید: 5156
ادامه و دانلود

خلاصه: دانلود رمان افسونگری از جنس غم تا اسم اميرحسين اومد تمام تنم يخ كرد!هيچوقت دل خوشي ازش نداشتم.آدم عصبي بود و براي اينكه حرفشو به كرسي بنشونه زمين و زمانو بهم ميريخت. يادمه بچه كه بوديم يه دفعه داشتيم باهم تو حياط خونه عمه بازي ميكرديم؛ پسر همسايشونم با ما بود كه اسمش مرتضي بود.مرتضي از سر بچگي با من مهربون بود و زود با من صميمي شد.يادمه وقتي يه پروانه گرفت و با كلي ذوق و شوق اومد بهم نشونش داد اميرحسين با يه آجر چنان تو سرش زد كه بنده خدا سرش شكست و با كلي داد و فرياد بردنش بيمارستان.از همون موقع بود كه از اميرحسين بدم اومد و يه ترسي ازش تو دلم نشست. بعد از ...

  • نام رمان:ن افسونگری از جنس غم
  • نویسنده:| رعنا خزاعی
  • طراح:حسنا(هکرقلب)
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:110
  • موضوع:اجتماعی ، عاشقانه
  • بازدید: 4901
ادامه و دانلود

خلاصه: دانلود رمان آبی به رنگ احساس من همه چیز رو درمورد بهار خونید و با مشکلات و احساسش اشنا شدید..خب اینجا هم ادامه ش رو میذارم..منتها هیجانی تر..در ( جلد دوم ) می خونید که :بهار همون شبی که می خواد صندوق رو باز کنه و بفهمه منظور مادرش از بیان اون حرف ها چی بوده..ناگهان برق ها قطع میشه..رعد برق شدیدی می زنه..شدت باران زیاد بوده..بهار می ترسه همه چیز رو درمورد بهار خونید و با مشکلات و احساسش اشنا شدید..خب اینجا هم ادامه ش رو میذارم..منتها هیجانی تر..در ( جلد دوم ) می خونید که : بهار همون شبی که می خواد صندوق رمان عاشقانه رو باز کنه و بفهمه منظور مادرش از بیان اون حرف ها چی بوده..ناگهان ...

  • نام رمان:آبی به رنگ احساس من
  • نویسنده:fereshteh27
  • طراح:حسنا(هکرقلب)
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:300
  • موضوع:عاشقانه،پلیسی
  • بازدید: 11306
ادامه و دانلود

دانلود مجموعه اشعار شکوه لحظه ها     قسمتی از کتاب : بی تو اگر نیست مرا خوش چه کنم؟...از وقتی که رفتی شده کارم چه کنم !...بی تو واژه ها هم مرا گم کردند...از وقتی که رفتی خاطرم را چه کنم؟

  • نام مجموعه : شکوه لحظه ها
  • شاعر : زینب میشی کاربر انجمن یک رمان
  • طراح : ف.شیرشاهی
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات : 36
  • موضوع : عاشقانه
  • بازدید: 1271
ادامه و دانلود

خلاصه : دانلود رمان در عشق تو داستان درباره ی دختری به نام مهرگانه که پسرعموش هومن رو دوست داره و همه میدونستند که برای همدیگه هستند تا این که شبی خانواده ی عموش دعوتشون میکنند و یهو... مقدمه : تردید را کنار بگذار دو دل نباش! با این که از من بُگذری و بَروی..  هیچ چیز بهتر نخواهد شد! هوا را ببین ! ابری است، میروی باران میگیرد خیس میشوی راه هم که آشنا نیست و مقصدت نامشخص! زبانم لال میانه ی مسیر، غریبه ای نگاهش رمان جدید  زوم تو میشود و چشم بر نمیدارد نگاه میکند و نگاه میکند و عاشق میشود.. آنوقت من میمانم و رقیبی که تو را میخواهد! دانلود رمان در عشق تو   اصلا فکر کردی با رفتنت دلم را با خودت ببری  من با یک آدم خالی از ...

  • نام رمان : در عشق تو
  • نویسنده : Elnaz20 کاربر انجمن یک رمان
  • ویراستار : fati.b
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات : 160
  • ژانر : عاشقانه
  • بازدید: 4895
ادامه و دانلود

خلاصه : دانلود رمان عشق و احساس من با تني خسته کوله ام را مي بندم ورهسپار کوي توميشوم با دلي بشکسته کوچه هاي تنهايي را ميگذارانم توي  هر ايستگاه تو را مي جوبمنميدانستم تودر وجود مني کولم رو جا به جا ميکنم راه مي افتم به طرف خونه ليلا: دلارام . دلارام من: چيه؟وايستا باهم بريم بدو  دون به من رسيد ليلا: بريم ريم!  نامزدي خواهرت کي هست دعوتمون نميکني ؟نه تو يکي رو,نه چرا؟ شوخي کردم . -باشه من از صبحش دم درخونتونم - ديگه پرو نشو رسيدم به دو راهي هميشه مي بايست اينجا از هم جدا بشيم  ليلا: خداحافظ - خداحافظ باحالت دو خودم رو رسوندم خونه  من: سلام براهل خونه  جوابي نشنيدم من: مامان.......... ارام.......آرا.....کجاييد مامان: چته چرا دادميزني؟ صداش گرفته بود رمان جدید وچشماش پر اشک بود پرسيدم.. مامان ...

  • نام رمان:عشق و احساس من
  • نویسنده:fereshteh27
  • طراح:حسنا(هکرقلب)
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:305
  • موضوع:عاشقانه و خانوادگی
  • بازدید: 5590
ادامه و دانلود

خلاصه : دانلود رمان به تلخی عسل عسل یه سروان شیطونه که خاطرات بد گذشته اش باعث میشه پا توی یه ماموریت خطرناک بذاره همراه با برادرش که یه پلیس ماهر و کار بلده …توی این ماموریت عسل میشه یکی دیگه…یکی به اسم فرانک…فرانک کم کم توی اون ماموریت عاشق میشه… عاشق مباشر اون باند! یه عشق ممنوعه… زندگی عسل کاملا بهم می ریزه… رادان یه خلافکاره…مگه میشه عاشقش موند؟ قسمتی از رمان : -بنزين... اين ماشينم مثل هزار تا ماشين ديگه رد شد و حرص منو در آورد... چند لحظه بعد ديدم که يه پرايد ديگه داره به سمتم مياد...اين  رمان عاشقانه يکي رو ديگه نميزارم بره...شده باشه بپرم جلوش ازش بنزين ميگيرم... پرايد اومد نزديک تر...بطري رو جلوش تکون دادم و داد زدم: -بنزين! واينستاد...يکم ...

  • نام رمان : به تلخی عسل
  • نویسنده : زهرا.ی
  • طراح : Lady Green
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات : 534
  • ژانر : عاشقانه
  • بازدید: 4135
ادامه و دانلود