معرفی رمان: دانلود رمان سرنوشت زمستانی _ از وقتی چشم باز کردم زندگی خوبی داشتم... پدر ،مادر، دو تا برادر و مهمتر از همه یه عشق. خیلی زود با هم نامزد کردیم. همه چیز عالی بود تا اینکه به طرز سریعی نابود شد. وقتی چشم باز کردم دیدم فکر عذاب گذشته و یه خستگی عمیق تمام وجودم رو پر کرده. رفتم تا بتونم بلند شم و برگردم اما خیلی بچگانه دنبال عوض کردن اوضاع می‌گشتم اونم در حالی که همه چیز تو ایران عوض شده بود اتفاقاتی که حتی فکرش رو هم نمی‌کردم...   دانلود رمان سرنوشت زمستانی   قسمتی از رمان: - برای بار سوم وکیلم؟؟ وکیله؟ نمیدونم...! من٬ یه دختره 24 ساله رو چه به مرد 44 ساله؟ درک کاری که دارم میکنم خیلی سخته . سرمو بالا ...

  • سرنوشت زمستانی
  • Ashina.S و Sanaz.I
  • فاخته
  • تعداد صفحات : 743
  • عاشقانه / اجتماعی
  • بازدید: 5508
ادامه و دانلود

معرفی داستان: دانلود داستان کوتاه گارد لنف و نایره _ تمرکز کرد، به برترین خاطرات تمام عمرش نگاهی انداخت. قدرت و نیروی‌های مختلف را در ذره‌ذره خونش حس می‌کرد! حال؛ آماده بود تا با هر کسی مبارزه کند! حتی گر دشمن یکی از عزیزانش باشد!   دانلود داستان کوتاه گارد لنف و نایره   قسمتی از داستان: باز مثل همیشه دایانا را راضی کردند اولین نفر وارد شود. همیشه همین بود، او زیادی ساده بود و حال را می‌دید نه بعده‌ها را! دستش را به در زد و آرام هولش داد. آب ‌دهانش را قورت داد و نگاهی به آفرین انداخت. آفرین با تکان دادن سرش به او اطمینان داد و او هم با لبخند، بدون فکر کردن وارد آن خانه‌ی ‌خراب و متروکه شد! بعد اینکه کامل ...

  • داستان کوتاه گارد لنف و نایره
  • آبی
  • فرزانه رجبی
  • تعداد صفحات : 66
  • فانتزی معمایی
  • بازدید: 1354
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان نفرت یا عشق داستان در مورد دختر و پسری هست که به خاطر اختلاف پدرها دچار کینه میشن پسری که زمان عقد به جای جواب دادن بله جواب نه را به صورت بلند میگه و دختر مورد علاقش را رد میکنه اونم به خاطر کینه ای که از پدر دختره داشته و این شروع انتقام دختر داستان از پسر میشه هنوزم کوچکترین،کوچکترین تغیر منو میفهمه،نیکی دید منو نفهمیداما قباد،چطوری توقعه دادن فراموشش کنم _مهم نیست دلت به حال من سوخته؟ پوزخندی زدم: _کی گفته واسه تو گریه کردم حالا چه دلسوزی چه هرچی؟ قباد: برا حفظ ظاهر میگی کارتو بگو،باید برگردم .(قباد به آسمون نگاه کردو گفت: _اومدم بگم اگر آروم شدی خودمو بهت ثابت کنم..نمیدونم راجب چی حرف میزنی!!! دستام یخ ...

  • عشق یا نفرت
  • مریم نامنی
  • سدنا
  • تعداد صفحات : 210
  • عاشقانه/همخونه ای
  • بازدید: 19620
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان تیرانداز عاشق در مورد یه دختر ورزشکاره که برای مسابقات جهانی انتخاب شده..دختری که همه ی فکر و ذکرش کار و ورزششه و چیز دیگه جز این براش اهمیت نداره..اتفاقی با یه پسر اشنا میشه که از قضا اونم ورزشکاره.. چیزی تو گذشته ی این اقا پسر وجود داره  سرخوش وشاد وسط باغ بزرگی راه میرفتم و آزاد برای خودم میچرخیدم مثل چهارده ساله ها باال پایین میپریدم لب جوی زاللی نشسته بودم و داشتم اب میخوردم… که… باصدای بلند گوشیم از خواب پریدم به زحمت تماس رو برقرار کردم و خواب آلود گفتم بله!؟؟! صدای سرخوشی تو گوشم میپیچید و هیاهو به پا میکرد… سعی کردم حواسم رو جمع کنم تا ببینم این دیوونه کیه که ...

  • تیرانداز عاشق
  • رها بهرامی
  • Ayeda Javid
  • تعداد صفحات : 374
  • عاشقانه/اجتماعی
  • بازدید: 16419
ادامه و دانلود

 خلاصه رمان : دانلود رمان دو مرد خشن من صدای نفس های تند و عمیقی رو پشت سرم شنیدم دیگه نتونستم بیشتر از این تحمل کنم به خاطر همین سریع برگشتمو با دیدنه سایه ای که توی اتاقم بود وحشت زده خواستم جیغ بزنم که سریع دستشو جلوی دهنم گذاشت و با ضربه بعدی چشمام آروم روی هم بسته شد آهی کشیدم... اهی که حاوی معانی خیلی زیادی بود اینو فقط خودمو دلمو خدام میدونستیمو درکش میکردیم هیچ کس از معنی این اه خبر نداشت شاید به خاطر این بود که علتش یه علت احمقانه و غیر ممکن بود یه علت نشدنی خیلی نامحسوس و زیر چشمی داشتم بهش نگاه میکردم  رمان اجتماعی به خوبی میتونستی حسرتی رو که تو چشمام بیداد میکردو بخونی ...

  • دو مرد خشن من
  • کیانا بهمن زاد
  • ستاره سیاره
  • تعداد صفحات : 300
  • عاشقانه/همخونه ای
  • بازدید: 4771
ادامه و دانلود

معرفی رمان: دانلود رمان عشق سبز _ این رمان ماجرای زندگی دختریست که از زندگی در زادگاهش با همه ی القاب و شهرت خانوادگی و از همه ی چشم و هم‌چشمی‌ها و آداب و رسوم قدیمی و کهنه آنجا و حتی نامزدش که جزئی از طبقه مرفه آن شهر بود گذشت و زندگی جدیدی را در همراه مردم ساده و بی‌ادعایی در جایی دیگر و همراه با نامزد قبلی مادرش آغاز کرد جایی که شروع عشقی تازه در زندگی او بود...   دانلود رمان عشق سبز   قسمتی از رمان: دانلود رمان عشق سبز _ از طبقه سوم بيمارستان هر فيلد بيرون را مي نگريست. بر خلاف روزهاي قبل، آن روز هوا آفتابي بود و سبزه‌هاي محوطه بيمارستان که از باران شب پيش خيس شده بودند زير ...

  • عشق سبز
  • فرشته اقیان
  • فاخته
  • تعداد صفحات : 500
  • عاشقانه
  • بازدید: 6174
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان محبوس در تاریکی درمورد دختری جسور به نام ساحله که خلافکاره وتوگذشتش اتفاق بدی واسش افتاده که ازاون یه آدم سرد ساخته وبه خاطر همین میخواد انتقام بگیره ولی یه آقا پسر جذاب و بیشعور سنگ جلو پاش میندازه و اینبار مستقیم نگاش کردم که داشت مطمئن بابا رو نگاه میکرد ، با صدای بلند گفتم - آقا پسر؟! فلسفه قاشق نشسته رو میدونی دیگه ! تو الان حکم اونو داری به نظرم رو رفتارت دقت کن ! مستقیم نگاهم کرد و لبخند کوچیکی زد و گفت - میخوام لیاقتم و نشون بدم !نگاهی به بابا کردو بعد رو به من کرد وگفت -ظاهرقضیه نشون میده که زیاد راضی نیستن شما این ماموریت و انجام بدی . ...

  • محبوس در تاریکی
  • سمیه پورعلی
  • مائده شمش
  • تعداد صفحات : 700
  • انتقامی / عاشقانه
  • بازدید: 5682
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان باران حماقت در این رمان می خوانیم سرگذشت پسرکی شیطون را از کودکی تا نوجوونی وجوونی. اتفاقاتی که با شیطنت‌های خود برای اطرافیان رقم می‌زند وهمه را از خود با کارهایش دور می کند وبا آمدن خواهرش به زندگی‌شان کمی دلگرمتر می‌شود وپسر دلخواه تری خود را نشان می دهد. در نوجوانی اسیر حرفها و وسوسه های دوستانش می شود ومی خواهد درک کند رابطه با جنس مخالف را ودر همان موقع کسی را که باید ببیند نمی بیند وسر سری رد می شود از یه عشق واقعی وبعدها ماجرای خدمت رفتن ودانشگاه رفتنش که با دختری جذاب وفوق العاده زیبا وخوش اندام به نام دنیا آشنا می شود. بلاها ومصیبتهایی را پشت سر می گذارد ...

  • باران حماقت
  • آزاده بختیاری
  • شادی روحبخش
  • تعداد صفحات : 500
  • عاشقانه/اجتماعی
  • بازدید: 6470
ادامه و دانلود

  خلاصه رمان : دانلود رمان یار و یاور آریا نفس عمیقی کشید و در حالی که به سمت در می رفت فریاد زد. من با دختری که یبارم ندیدمش عروسی نمیکنم. والسلام! در با صدای بدی بسته شد و مادر عصبی روی تخت نشست. سهراب با حرص به سمت او برگشت.  بیا! اون همه گفتم اسم این پسرو نزاریم یاور، گفتی نه می‌خوام یاد بابام زنده باشه. حالا تحویل بگیر.  خوبه دیگه! تو هم یکی رو پیدا کردی حرصتو روش خالی کنی. انگار الان مشکل ما اینه که اسمش تو شناسنامه یاوره.( انگشت اشاره اش را روی شقیقه فشار داد) ولی خب حق داره بچم. داری زندگیش رو برای یه شرکت کوفتی خراب میکنی.  انگار یادت رفته اگر شرکت کوفتی نبود تو مثل ملکه ...

  • یار و یاور
  • مهسا محمدی
  • مائده شمش
  • تعداد صفحات : 330
  • عاشقانه/همخونه ای/اجتماعی
  • بازدید: 16770
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان عمر گل شقایق  پسری صاف و ساده که عاشق دختری به نام شقایق می شود اما دست آخر شقایق می میرد و پوریا تبدیل به یک کوه یخ بی رحم می شود اما یک روز اتفاقی به دختری به نام سوگول بر میخورد که مجبور به ازدواج میشن و تمام انتقام شقایق را میخاد از او بگیرد. بعد از پنح دقیقه اتوبوس اومد و منم سوار شدم.به ساعت توی گوشیم نگاه کردم. ساعت هفت و نیم بود.خدا کنه سریع برسم. بعد از ده دقیقه رسیدم.از اتوبوس پیاده شدم و به سمت شرکت پا تند کردم. سریع سوار آسانسور شدم وطبقه ی شیش رو زدم. در آسانسور هنوز کامل بسته نشده بود که پوریا داخل اومد. لبخندی زدم. سلام آقا!لبخندی زد. سلام، مگه نگفتم دیگه ...

  • عمر گل شقایق
  • بانوی طلایی
  • مائده شمش
  • تعداد صفحات : 1000
  • عاشقانه/همخونه ای
  • بازدید: 15732
ادامه و دانلود