دانلود رمان خط به خط تا تو ⭐️

خلاصه:

دانلود رمان خط به خط تا تو  دوستی که همراه باشد، تا قلّه یک نفس و بی آنکه لحظه ای هوای ابری تو را بلرزاند، پرواز می‌کنی.در تمام طول نگارش این رمان یاری تو پابه‌پای هر واژه‌ام آمد و به قلمم جان داد؛ پس تقدیمش می‌کنم به تو.دوست خوبم، عزیزم، یار پرنفس و همیشگیم، زهرا بهاردوست.

به نام خداوند قلم

پرونده ها وسط دفتر ریخته بود، لب تاب روی زمین افتاده بود و چراغش فلش می‌زد.

برگه‌های زونکن‌ها روی زمین پخش شده بود، کشوی پرونده‌ها بیرون بود

و میز کارم یک طرف اتاق افتاده بود، فرش جمع شده بود و تکه تکه پارکتها کنده شده بود.

سر درگم باز هم دور خودم چرخیدم. تمام بدنم می‌لرزید، دست‌هایم یخ بسته بود.

صدای لولای در، سکوت نیمه شب را شکست و صدای آشنایی در سالن پیچید.

دانلود رمان  جدید خط به خط تا تو

-خانم مشایخ؟

سریع از روی پرونده‌ها رد شدم و وارد سالن انتظار شدم. مبل چپه شده

را دور زدم و به ستوان حمیدی نزدیک شدم. سربازی که همراهش بود پشت سرش ایستاد.

-شما با صد و ده تماس گرفتید؟

نمی‌دید؟ این وضع آشفته را می‌دید و سوال می‌کرد؟ انگار یادش داده بودند از کجا شروع کند.

با یک پایم، تابلویی که روی زمین افتاده بود را کنار زدم و جلو رفتم.

-بله، مشاهده می‌کنید که.

با قدمهای محکم جلو رفت و پشت میز منشی را نگاه کرد.‌ برگشت و به طرف دفتر رفت. در را که باز کرد ابروهایش گره خورد، وضع دفتر به مراتب بدتر از سالن انتظار بود؛ حتی روکش مبلها را پاره کرده بودند.

برگشت و به طرفم آمد.

-چیزی هم بردن؟

شانه بالا انداختم و دوباره به وضعیت آشفته نگاه کردم.

پرده ی قهوه ای با میل پرده از سقف کنده شده بود و یک طرفی افتاده بود.‌

دانلود رمان خط به خط تا تو

دانلود رمان خط به خط تا تو

 

-نمی‌دونم، چیز ارزشمندی تو دفتر نیست، چرا یکی باید برای دزدی بیاد اینجا؟

به اطرافش نگاه کرد و یک راست به طرف پنجره رفت،رمان جدید گلدانهایی که پشت پنجره چیده شده بود شکسته بود و خاکش پخش شده بود.

اصلاً متوجه آنها نشده بودم. به دیوار تکیه دادم و نگاهش کردم. کم کم‌ ترسم ریخت، انگار از شوکی هزار ساله بیرون آمدم، ذهنم شروع کرد به فعالیت.

همینطور که با پایش خاکهای گلدان را بیشتر روی زمین پخش می کرد گفت

-برای دزدی نیومدن.

من که تمام حواسم به این بود که چه پرونده ی مهمی داشتم که بخواهند برای دزدیدنش به دفتر بیایند، برای بار دوم شوکه شدم.

-پس… پس برای چی اومدن؟

سرش را بلند کرد و پایش آرام گرفت. کمی پایش را تکان داد تا خاک از کف کفشش بریزد. همینطور که به ساعتش نگاه می‌کرد به طرفم آمد.

-ساعت از دو نیمه شب گذشته، شما این موقع شب برای چی اومدید اینجا؟

بهت زده نگاهش کردم، این چه سوالی بود؟

-برای برداشتن یه پرونده اومدم.

دقیق نگاهم کرد، چشم از چشمش برنداشتم.

-این موقع شب؟

تکیه‌ام را از دیوار برداشتم و دو قدم جلو رفتم. وسط این حجم ترس و بهت من، همین شک کم بود.

-بهتر نیست به جای سین جیم کردن من دنبال سرنخی از دزد باشید؟

لبخند کمرنگی زد و رویش را برگرداند و اینبار محکم‌تر به سمت دفتر رفت و وارد شد. صدایش را بلند کرد

پیشنهاد می‌شود

رمان مرد مغرور | راحله خالقی

رمان سردیسی از عشق | مهشید حیدری

دانلود رمان خیط مات

دانلود رمان پسرک بی رنگ و رخ

رمان رامش ⭐️

3.3/5 - (6 امتیاز)

منتشر شده توسط :REZA_M در 1922 روز پیش

بازدید :8635 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

نام رمان: خط به خط تا تو

نویسنده

نویسنده:نرگس نجمی

ژانر

موضوع:عاشقانه، اجتماعی، غمگین

طراح

طراح:PARISA_R

تعداد صفحات

تعداد صفحات:350



دیدگاه خود را بنویسید . تعداد نظرات : ( 22 )


  1. هیونا گفت:

    Like♥

  2. fatemehasdii گفت:

    عالی بود

  3. ftm گفت:

    خیلی خوب بود..میشه اگه یکم بیشتر ورش کار بشه ازش یه فیلم خفن ساخت..

  4. Nafas گفت:

    واقعا عالی بود.. از هر چی که تا به الان رمان خوندم بهتر و جذاب تر بود.. با تمامی رمانا فرق میکرد… عالییییییی بود???

  5. Nika گفت:

    خیلی دوست داشتم رمانو!!
    به خصوص‌عاشق شخصیت دانیار شدم ! عالی بود 🙂
    مرسی

  6. Deli گفت:

    عالی بود تاحالا برای هیچ رمانی نظر نزاشتم ولی رمان شما خیلی زیبا و تحریر تازه ای داشت ممنون نویسنده عزیز

  7. Avina گفت:

    واقعا عالی بود
    من رمان های زیاد خوندم ولی این با تمام رمان هایی که تا حالا خوندم فرق داشت
    حتما توصیه میشه

  8. دانا گفت:

    عاااااالی..
    تبریک میگم به نویسنده این رمان زیبا.
    پیشنهاد میکنم همه این رمان رو بخونن.

  9. Negin گفت:

    سلام اقرأ من یه دوستم گف رمان قرار نبود فیلم سینمائی إیرانی داره ولی اسمشو یادش نبود اگه کسی می دونه بگه ممون میشم بگین✋?✋????اها یه چن تا رمان طنز و کلککلی مثل درهمسایگی گودزیلا یا همین قرار نبود بگین بوس بوس حتما بگینا

  10. Masi گفت:

    واقعا رمان خوب و عالیی بود.یه رمان عاشقانه متفاوت

  11. لیلا گفت:

    میشه بگین پایانش تلخ یا خوشه اگه تلخه که نخونم

  12. الی گفت:

    سلام
    وای عالی بود.
    چند بار خوندمش.
    به شدت توصیه میکنم بخونید☺.
    قلم زیبایی دارید نویسنده عزیز.

  13. نگارا گفت:

    یکی از بهترین رمانایی بود که خوندم

  14. دنیا گفت:

    عالی بود من رمان ایرانی بیشتر نمیخونم چون موضوعهاش خیلی تکراریه ولی این رمان رو به توصیه دوستم خوندم یعنی بی نظیر بود ممنون نویسنده خوب کارتون حرف نداره

  15. sanaz گفت:

    کسی این رمان رو بخونه که علاقمند به موضوع جنایی و پلیسی هست مورد رضایت من نبود.

  16. Anahita گفت:

    رگان واقا قشنگیه
    چیز های جزابی داره و من واقا لذت بردمیشنهاد می کنم شما هم بخونید

  17. مهدیه گفت:

    عاااااااااااااااللللللللللللللللییییییییییییی

  18. Aida گفت:

    این رمان واقعا عالیه و به نظرم جزو اون دسته از رمان هایی که واقعا ارزش خوندنو دارن.ناگفته ها.جان و شوکران.به من بگو لیلی.زندگی خصوصی..اینا هم عالین

  19. Mana گفت:

    خیلی دوسش داشتم یه عاشقانه ی متفاوت?

  20. هدیه گفت:

    قشنگ بود و متفاوت، بی شک ارزش خوندن داره… ولی اگر دنبال یه عاشقانه ی آرام باشید بهتون توصیه نمیکنم

  21. دینا گفت:

    اه آقا یکی ه من چطوری کاملش رو دانلود کنم
    من توی هر ساعتی رفتم اینجا ک دختره می‌ره تو اتاق و دانیار داره کتاب میخونه تموم میشه

  22. نویسنده گفت:

    حتماً بخونیدش موضوعش تکرارى نیست بر خلاف اکثر رمان ها ک دور عشق میگرده اینجا عشق موضوع فرعى داستان هست واقعاً رمزآلود و دوست داشتنى. درکل موضوعش غمناکه ولى پایان خوش داره. حاشیه و زیاده گویى نداره توصیفاتش قشنگ و واقعیه راحت میشه تصور کرد حس و حال کاراکتراى داستان رو. ممنون میشم اگه همچین داستان هایى رو خوندین ب من هم معرفى کنید

افزودن نظر