خلاصه :
دانلودرمان اجبار شیرین دانلود رمان یه دختر و پسری که فامیل هستن و به اجبار ازدواج میکنن داستان راجب این دو تاست! اون دو نفر هر کدوم معشوقه های خودشون رو دارن که ای باعث میشه اصلا به هم فکر نکنن و توجهی به هم نداشته باشن و اصلا همو دوست نداشته باشن و… که این دلیل ایجاد دعوا هایی بین اون ها میشه…(هان بگم که قبلا همو دوست داشتن اما با باز شدن پای دو تا نخاله فقط به اون ها فکر میکنن)….
رمان های دیگر ما:
نوشته Noushiiin کاربر انجمن نودهشتیا
مقدمه :
اجبار رو میشه شیرین کرد ، ما با حرف هامون، با رفتار هامون ، میتونیم همدیگرو عاشق کنیم….
اما ای کاش از اول اجبار نبود….. کاش به حرف خودمون بود…!!
ولی الان.. الان که اجباره میخوام شیرینش کنم یک اجبار شیرین که به یک عشق قشنگ منتهی بشه!!
دل نوشته ی شخصیت دختر اول داستان
برای دانلود رمان اجبار شیرین به ادامه مطلب بروید .
حتی اگر نباشی می آفریمنمت
چـونان که التهاب باران سـراب را
(قیصر امین پور)
شدیم پدرهامون هر دو هم نواده ی قجری بودن اما از خاندان پهلوی پنهان میکردن که براشون بد نشه.
تا اینجا رو که بی بی میگفت آقاخان شروع میکرد به گفتن:بعد از این که به قول شما جوون های امروزی مخ ماهطلعت رو زدم با هم ازدواج کردیمو صاحب ۵ تا بچه شدیم که همین مامان بابا های شمان بعد با خنده میگفت:که البته به جز زحمت برای ما هیچ سودی نداشتن
ماهطلعت به قدری ماه طلعت که رضا یا همون آقا خان تا الان عاشقانه اون رو میپرستید و بعد از ازدواج به گفته ی خود بی بی به هیچ دختری نگاه نمیکرد و رضا هم انقدر خوشتیپ و
محتوا در حال بررسی می باشد
