دانلود دلنوشته‌ی عشق خنده‌دار نبود ⭐️

بر همه‌ چیز خنده زدم..در تمامِ نبودن‌هایت!چه شد که آمدی؟ چرا آمدی؟از وقتی که آمدی… خنده از لبانم رفت! چرا که عشق، خنده‌دار نبود! لبخندت با دلِ من چه کرد؟! با دخترکِ غمگینِ عاشقِ دل‌‌نازک… .دختری در حیرتِ چَشم‌های تو.شیفته‌‌ی صدای تو… اگر مَرا از قبل، از آن اول‌‌ها که نبودی، می‌دیدی… !افسوس می‌خوردی که چرا آمدی؟افسوس می‌خوردی که چه کردی با من؟

آه! کاش نیامده بودی!​

***

تنگیِ نفس اَمانم نمی‌دهد!

نظرت چیست در بورانِ بی‌تفاوتی‌ات یخ بزنم؟!​

***

زمستانِ سردی‌ست!

چَشم‌های آبی‌ات را می‌گویم؛

نه مغروری، نه عاشقی، نه مهربانی و نه پر ذوق!

عاشقِ چه شده‌ام، نمی‌دانم!

و خدا داند و بس… !​

***

تنبیه می‌شدم! به‌خاطرِ تمامِ خنده‌های بی‌خود و باخودَم… ‌؛

اما حالا…

تنبیه می‌شوم! به‌خاطر تمامِ اخم‌های سرد و وحشتناکَم… .

چه بر سرم آمد… ؟!​

***

آن‌قدر در حسرتت خواهم سوخت که آخر جا بزنم!

در آخر بگویم بی‌خیالِ تو و زندگی و این عشقِ بی‌صاحب!​

***

دنیای رنگینم… ؟!

چه بر سرت آمد؟

کجاست خنده‌های پر صدایت؟

کجاست چشمانِ درخشانت؟

چه بر سرم آوردی لامذهب؟!​

 

دانلود دلنوشته‌ی عشق خنده‌دار نبود

 

دانلود دلنوشته‌ی عشق خنده‌دار نبود

 

صدایت پیچیده در فضا.

هنوز در گوشِ من مانده!

چه کنم ثانیه‌ای نگذری از ذهنم؟

ای کاش رهایم کنی… .​

***

من چشم‌چران نیستم!

فقط نگاهم گاهی درگیر چهره‌ات می‌شود… !

درگیر چهره‌ی تخس و سرد و مسکوتِ تو!

​***

عقلم قد نمی‌داد… ‌.

فقط منتظرش بودم!

با خود می‌گفتم امروز که ببینمش، لبخند می‌زند!

فقط نمی‌دانم چه شد در من… ‌.

به خود آمدم و دیدم، نه او خنده زند بر من!

نه من خنده زنَم بر چیزی!​

***

می‌ترسم در خلوتِ مادر و دختریِ‌مان رسوا شوم!

اگر مادر بفهمد که دخترِ بزرگش عاشق شده، چه‌ می‌کند… ‌؟

یقیناً مَرا باور نخواهد کرد… .

چرا که من، عاشقِ چَشمانِ آبیِ دریایی‌‌ات شده‌ام؛

نه آن‌همه چیزی که در دست داری.​

***

اولین نگاه‌هایت را هرگز، تا زمانِ مرگ فراموش نخواهم کرد!

چرا که مدتی بعد مرا از یاد بردی… .

دیگر نگاه نکردی… دیگر صدا نزدی… دیگر شیفته نگاهم نکردی… ‌!

اصلاً بیا باز‌گردیم! من هوس کرده‌ام بچگی‌مان را دوباره ببینم.

آن زمان‌ها که مرا در آغوشت، دورتادورِ حیاط می‌چرخاندی… .

چه شد فراموشم کردی؟ عشق خنده‌دار نبود… ‌؟

***

جدیداً به یادِ خنده‌هایم اَشک می‌ریزم… .

خدایا؟ منِ خندان را چه به عشق؟

چرا کاری نکردی… ؟

تا عاشق نشوم؟ و چرا عشق را خنده‌دار نیافریدی؟

​***

روزی می‌رسد که می‌خندم… ‌!

اما… بی تو و بدونِ نوازش‌ها و صوتِ صدای تو!

چرا خنده نزدیم بر هم، عشقِ من؟​

***

امشب دلم شدیداً تخس شده است… .

هوایت را طلب می‌کند! اجازه دارم عطرت را استفاده کنم؟

آه، بی‌اجازه بود… خریدنِ عطرِ گران‌ قیمتت را می‌گویم!

ولی می‌ارزید به تمامِ بو کشیدن‌هایم… .

در تمامِ شب‌های سردم، اندکی عطرِ تو!

روی بالشتِ خیسم می‌زدم و تا صبح در وجودت غلت می‌خوردم… !​

 

 

دلنوشته های عاشقانه یک رمان:

پیدا کردن رمان های بی نام

دلنوشته‌ی تمنای وجودت | M.N

دلنوشته‌ی خاطرات احساس | مریم سعادتمند

دانلود دلنوشته باشد برای بعد

5/5 - (1 امتیاز)

منتشر شده توسط :REZA_M در 1142 روز پیش

بازدید :1187 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

دلنوشته‌ی عشق خنده‌دار نبود

نویسنده

I'M_MAHI

ژانر

تگ: محبوب

طراح

REIHANE_F

تعداد صفحات

15

منبع

یک رمان

اندروید

دانلود فایل apk

پی دی اف

دانلود فایل pdf



افزودن نظر