دانلود رمان آنالی ⭐️

خلاصه:

دانلود رمان آنالی باسرگذشتی جالب و خواندنی.. شاید توان درک کردن این دختر و عقایدش کمی سخت باشد. این رمان داستان دختری به این اسم را روایت میکند که درگیر بیماری روانی بدی است. بیماری که احساسات و باورهای طرف مقابل را به سخره میگیرد. در این میان اتفاق هایی دختر داستانمان را به مسیری هدایت میکند که میتواند برای خیلی از افراد جالب باشد

مقدمه:

یه روزی میاد که دیگه دلت برام نریزه

که یادت نیاد تولدِ من چندِ پاییزه

هر کدوم از ما کنارِ یکی خوشبخته

چیزی که امروز باورش واسه هر دومون سخته

یه روزی میاد سالی یه بار هم یادِ هم نیایم

از گذشتمون جز فراموشی هیچ چیزی نخوایم

از تو فکرِ ما خاطراتمون میتونه رَد شه

بدونِ اینکه حتی یه لحظه حالمون بد شه

فکر نکردن به خاطراتمونو بلد میشیم دانلود رمان آنالی

میبینیم همو از کنارِ هم ساده رَد میشیم

انگار نه انگار به من میگفتی بی تو نابودم

انگار نه انگار یه روزِگاری عاشقت بودم

میبینیم همو اون هم یه جا که غرقِ احساسی

با هرکی باشیم نباید بگیم همو میشناسیم

برایِ اینکه حتی یه لحظه سمتِ هم نیایم

میری و میرم بی خدافظی بدونِ سلام

همونطور که ادامسمو رمان عاشقانه میجوییدم گفتم:

خب چیکار کنم؟؟؟

فاطمه همونجور که منو نگاه میکرد گفت :

دیوونم کردی اه..

خندیدم و گفتم:

تو درباره من چی فکر کردی فاطمه؟؟

چشم غره بهش رفتم و ادامه دادم:تو میگی غرورمو زیر پا بزارم؟

دانلود رمان آنالی

دانلود رمان آنالی

 

فاطمه : نه آنالی فقط برو پی ویش همین!

کیفمو برداشتمو بلند شدم.. روی میز کمی خم شدم و گفتم:

به شبنم بگو برات انجام بده منو سننه! فعلا..

و از کافه خارج شدم دختره پررو..راست راست تو چشم من نگاه

میکنه میگه برو تو پی وی پسرداییم  رمان جدید ببینم داره چکار میکنه خوب به من چه؟؟! اه..

استایل اصلیمو گرفتم و در حالی که کمی جدی راه میرفتم

موزیکم رو با هدفون گوش می‌کردم.. صدای خواننده کمی من رو از فکر

فاطمه و حرف هاش بیرون اورد.به ایستگاه تاکسی رسیدم همونجا

ایستاده بودم که تاکسی ایستاد ولی نوبت من نبود پس من ایستادم

و به رفتن مردمای دیگه خیره شدم.. تاکسی رفت ومن همونجور که اخم کرده بودم با پام روی زمین ضرب گرفتم..

که یه پسر جوون و خوشتیپ اومد ایستاد کنارم مثل همیشه محل ندادم که پسر گفت:

ببخشید خانوم میشه با پاتون به زمین ضربه نزنین؟؟

با پررویی گفتم: نچ نمیشه..

پسر آروم و با لحن دلنشینی گفت:

ولی من اذیت میشم!

در جوابش گفتم: برو اونور تر ایست کن مگه من زورت کردم اینجا ایست کنی؟

پسر نفس عمیقی کشیدو گفت: اصلا این نوع حرف زدن در شان یک دختر خانم محترم نیست!

بی ادب.. این چی میگه واسه من!!

با حرص گفتم:

فضولی هم در شان شما نیست.. مزاحم نشید لطفا!

پسره با تعجب نگام کردو گفت:

پیشنهاد میکنم حتما به یه روانپزشک مراجعه کنید.

طلبکار نگاهش کردم و گفتم:

مگه شما دکتری؟؟؟

با غرور گفت:

بله پیشنهاد می کنم به مطب من سر بزنید.

و تا خواست کارتی در بیاره، تاکسی سر رسید و من سوار شدم و نفس راحتی کشیدم.

از تاکسی پیاده شدم و در حالی که به خونه میرفتم احساس کردم که یک چیزی میلرزه به کیفم نگاه کردم موبایلم بود.شماره رو نگاه کردم نگین بود. حوصله جواب دادن نداشتم واسه همین پیامک دادم :

“بعدا بهت زنگ میزنم.”

 

پیشنهاد می شود

رمان عروس شیطان | مهدیه احمدی

رمان جنگجویان گورج (و اتحاد با شیاطین) | nazy.8 

 رمان جنگل خیال | jasmine

دانلود رمان آوای نگاهت

1.7/5 - (3 امتیاز)

منتشر شده توسط :REZA_M در 1998 روز پیش

بازدید :7115 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

نام رمان: آنالی

نویسنده

نویسنده:ضحی رحیمی

ژانر

موضوع:اجتماعی ، عاشقانه

طراح

طراح:Lady Green

تعداد صفحات

تعداد صفحات:250

اندروید

دانلود فایل apk

پی دی اف

دانلود فایل pdf



دیدگاه خود را بنویسید . تعداد نظرات : ( 5 )


  1. فاطمه گفت:

    این رمان کلا ۲۵۰ صفحه س و خودبه خود کوتاه محسوب میشه و پرررررر از متن های اهنگاس که باعث شده اصل داستان واقعا کوتاه شه. البته گویا نویسنده قصد داره جلد دومی رو در نظر بگیره براش. اسمای شخصیتا مدام تغییر میکرد و هی بجای شایان میگفت اشکان بجای شمیم میگفت ارشین. شخصیتا توی این رمان وقتی زنگ میزدن رو گوشی یکی، بدون اینکه بدونن طرف پشت خطه یا نه شروع میکردن کل حرفاشونو میزدن!! خب مسخره نیس؟ حداقل بذار یه الویی بگه!
    ایده ی داستان بد نبود ولی….

  2. Tina گفت:

    جلد اول این رمان اصلا خوب نبود ولی جلد دومش که نویسندش داره تایپ می کنه تو کانال خیلی قشنگه هم موضوعش هم متنش اصلا هم اهنگو اینا نداره حتمن بریدو بخونید?

  3. Tina گفت:

    فاطمه جون برو حتمن جلد دوشو بخون، نظرت کلن تغیر میکنه خیلی خفنو قشنگه

  4. M.m گفت:

    میشه کانالشو بدی که بتونم جلد دوم رو بخونم؟

  5. Maral گفت:

    میشه آدرس کانالشو بدی لطفااا

افزودن نظر