معرفی رمان به یادت بیاور:
این رمان زندگی چندین و چند شخص و حکایت میکنه که نمیتونیم بگیم فرعیان یا اصلی. به دلیل طولانی بودن رمان به دو جلد تقسیم شده. جلد اول به یادت بیاور در مورد دختری به نام مهتاس! مهتایی که هویت داره ولی هویت یک آدم مرده رو یدک میکشه! نمیدونه کیه!؟ خانواده اش کیان؟! تو سردرگمیه تا اینکه سرنوشت کسی و جلوش قرار میده… کسی که در گذشته اون و میشناخته حالا اون فرد میخواد کمکش کنه و هویتش رو بهش برگردونه… اصلا این فرد چیکارهی مهتاس؟ قصدش چیه؟
دانلود رمان به یادت بیاور
قسمتی از رمان:
دانلود رمان به یادت بیاور _ با شنیدن صدای در سرم رو آوردم بالا و فنجون و گذاشتم تو نعلبکی وگفتم: بفرمایید!
منتظر نشدم ببینم کیه چون میدونستم شادمهره. با موس کلیک کردم روی پرونده مورد نظر که صداش پیچید تو اتاق.
شادمهر: سلام خانم زمانی اوضاع چه طوره؟
سرم رو آوردم بالا و گفتم : مثل همیشه. تو چه خبر؟ خوبی؟
همین طور که مینشست رو مبل گفت : خوبم، سردردهات خوب شده؟
_ بهتر شده ولی خوب نه! راستی گروه من کارشون تموم شده، کی باید پروژه رو تحویل بدیم؟
شادمهر: تا هفته دیگه مهلت داریم، راستی باید یک دعوای اساسی باهات بکنم!
ابرومرو شیطون انداختم بالا و گفتم: اگه بحث همیشهاس که ولمون کن تو رو خدا! میدونی که اگه من نبودم این پروژه سه ماهه جمع نمیشد!
بلند شد و دوتا دستش رو گذاشت رو میز و زل زد تو چشمهام و گفت: پروژه مهمتره یا خودت؟
نگاهم بهش دوختم و گفتم:پروژه!
بعدهم با صندلی چرخ دارم چرخیدم جوری که پشتم به شادمهر و روم به پنجره شد.
پوفی کشید و گفت:جدی اگه اینجوری پیش بره دیگه نمیذارم بیای سرکار!
تا اومدم جوابش رو بدم سرم تیر بدی کشید! اخمهام جمع شد بعد دوسال هنوزم همون جوری بودم!
پیشنهاد می شود
رمان پرواز کردن بال میخواهد | REIHANE_F
عالی بود هم جلد اولش هم جلد دومش. دقیقا مثل یک فیلم برای من بود که میتونستم خوب تصور کنم. دست مریزاد خانم نویسنده.
اسم جلو دوم رو پیدا کردم ماندن یا رفتن فقط نتونستم تو سایت پیدا کنم نیست ؟؟؟
سلام
امشب قرار میگیره
سلام خدمت خانم نویسنده
رمانتون عااالی بود واقعا آفرین خیلی قشتگ تونستم تصویر سازی کنم .
منتظر رمان های بعدی شما هستم .
خیلی ممنون و خسته نباشید