خلاصه رمان :
دانلود رمان دو خواهر برای اندروید ،pdf عشق همچون نقاشیست با این تفاوت که نقاشی رامیتوان پاک کرد اما عشق راهرگز یه نگاه به بلیط تو یه دستم کردم یه نگاه به ساعت پروازاخوب هنوز نیم ساعتی وقت داشتم ساک کوچک دستیم روی یه کی از صندلی های سالن گزاشتم موهای بلندم که سفت باالی سرم جمع کرده بودم باز کردم دوباره سردردم شروع شده بود ی تکونی به سرم و موهام داد م تاراحت بریزن دور شونم یه مسکن ازتوکیفم برداشتم بدون اب قورت دادم جای مکس خالی بود تا بگه معدت داغون میشه دختر منم مثل همیشه پوزخندبزنم بگم نترس هنوز برنامه ها
دانلود رمان دو خواهر
دارم مونده تا داغون بشم باصدای زنی که به انگلیسی پرواز ایران _نیویورک اعالم میکرد ازجام بلند شدم ساک کوچیکم دستم گرفتم به سمت بازرسی رفتم ………. اروم سرم به شیشه هواپیما تکیه داده بودم صدای گریه بچه یکی از مسافرارومخم رژه میرفت دلم میخواست بلند شم بگم خفش کنه یاد گذشته افتادم که چه قدر عاشق بچه بودم
یا شایدم هفت سال جوابم دوباره پوزخند بود پوزخند…رمان جدید. خوابم برده بود که دوباره با صدای گریه
بچه بیدارشدم اه چرا خفش نمیکنن دوباره صدای مهماندار بلندشد که میخواست روسری
ومانتوهامون تنمون کنیم مثل اینکه به مرز ایران نزدیک شده بودیم بلندشدم که مانتوی جلو باز یه
شال ساده رو سرم کشیدم تو دلم دوباره یه پوزخندزدم گفت برنامه شروع شد اماده باش
آروشا…….. ساک به دست از فرودگاه خارج شدم حاال کجاباید میرفتم هتل توایران که به یه دختر تنها اتاق نمیدن کجاباید میرفتم میرم خونه خودمون باالخره که چی باید بفهمن
پیشنهاد میشود
رمان کوچه بیست و پنجم | سمانه عباسی
لطفا وقتی یه رمانی می زارین لینکش تنها برندارین کل رمان و بردارین تا ادم اعصاب ش خورد نشه