دانلود رمان به من نگاه کن

دانلود رمان به من نگاه کن

 

 دانلود رمان به من نگاه کن

 

خلاصه:

دانلود رمان به من نگاه کن حسام یه پسر بیست و شش ساله س که توی یه خانواده ی مومن بزرگ شده و خودش خیلی پایبند و معتقده.یه روز که به مطب داییش میره برای اولین بار توی زندگیش به یه دختر با دقت نگاه می کنه….دخترم کسی نیست جز آریانادخت امیری… به نظرتون چی پیش میاد؟! عشق؟!بین آدمایی که هیچ سنخیتی با هم ندارن؟! گاهی فقط یک جمله ی ساده مسیر زندگی رو عوض می کنه … یه جمله ی ساده مثل به من نگاه کن

رمان های دیگر ما:

نام رمان : به من نگاه کن

نویسنده : مهرو.ر

تعداد صفحات پی دی اف:۳۶۱

تعداد صفحات جاوا:۱۶۵۰

وارد شد.در فضای کرم رنگ و آرامش بخش مطب روی مبلمان فقط حدود ۱۰ نفر پراکنده نشسته
بودند.مقابل حسام دو در بلوطی رنگ قرار داشت که بین آنها میز منشی بود.پشت میز دختری نشسته
بود.حسام برای اینکه با دختر چشم در چشم نشود سرش را پایین انداخت و سمت میز منشی رفت .
منشی گفت:امرتون؟!صدایی رسا،بلند و کلافه داشت .
حسام زمزمه کرد:می خوام دکتر رو ببینم .
صدای منشی کلافه تر شد:همه ی کسایی که اینجان می خوان دکتر رو ببینن آقا!نوبت دارین؟

دختر یا شایدم زن،اجازه نداد حرفش را تمام کند:چه جالب منم آریانام! گرفتی ما رو آقا؟ !
حسام عصبانی شد: اجازه میدین حرف بزنم؟!من اومدم داییم رو ببینم.دکتر صادقی دایی منه.جواب یه
تست اکو رو می خواد بده ….
آریانا کلافه گفت:به من نگاه کن آقا!خودتون آروم صحبت می کنید منم نمیبینمتون که حداقل لبخونی
کنم !!!
حسام سرش را بلند کرد و چشمانش در چشمانی سیاه و جذاب و کشیده قفل شد.خجالت کشید و گونه
هایش گر گرفت و دوباره سرش را پایین انداخت و صدایش را بالا برد: مطبه خانوم!نمیشه که فریاد
بزنم!عرض کردم دکتر به من گفتن بیام تست اکوی یکی از بیماران ایشون رو بگیرم.من دکتر محمد زاده
هستم

 

قسمت دانلود

لینک های دانلود پاک شده است

 

1.5/5 - (6 امتیاز)

منتشر شده توسط :PARISA در 2299 روز پیش

بازدید :9734 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

نام رمان: به من نگاه کن

نویسنده

نویسنده:مهرو.ر

ژانر

موضوع:

طراح

طراح:

تعداد صفحات

تعداد صفحات:

منبع

منبع:



دیدگاه خود را بنویسید . تعداد نظرات : ( 8 )


  1. آیدا گفت:

    کتاب بسیار زیبایی بود ممنون از نویسنده عزیز

  2. خاتمی گفت:

    افتضاح بود .
    دختر داستان خودش هرنوع هرزگی را انجام می ده اما کتاب پر است از نیش و کنایه به همسرش و خانواده او که انسانهایی مذهبی هستند.
    حیف از زمانی که برای خواندنش گذاشتم.
    از ان کتابهایی هست که خواندنش حماقت می آورد.
    با احترام
    دکتر خاتمی

  3. زهرا گفت:

    سلام.
    نثرش شیوا بود ولی پر بود از کمبود.نویسنده به زعم خودش با نثر گیرا پوشش داد عیبا رو اما نشد.۱.مخاطب حس میکنه که آریانا خودشو فروخت به سیاوش ۲.تصویری که ازخانواده های مذهبی ساخت تو اذهان عقب افتاده بود و غلط.مسلمون اگه مسلمونی کنه روشن فکر و آزاده س نمونش رفتار پیامبر با مخالفا۳.ازدواج که شرط جامعه پذیری و تشکل جامعه ست رو عذاب تلقی کرد۴.احترام به بزرگتر رو کوبوند ۵.تو داستان پدری نبود که مدیریت بحران و کنترل نفس یاد بده و نقش موثر یک پدر متعهد تو موفقیت ازدواج دختر مهمه(تو خانواده آموزش عملی این اصول وظیفه پدره اما تقاعد به مادر برمیگرده).۶.به اختلاف طبقاتی پرو بال داد بعد یهو با سر زدش زمین۷.سر تا سر تجمل بود۸.شاید زندگی رویایی داشتن ولی جالبه بدونید اختلاف سنی بالا برای ازدواج از نظر روانشناسی مشکل داره۹.جذبه جنسی اصل برجسته و اولیه داستان بود۱۰.خیلی ریز زمینه سازی شد برای خیانت.اونجایی که سیاوش میگه از همون روز عروسیت به دلم نشستی(همچین چیزایی) یا خیانت حسام به آریانا چون بچه دار نمیشد.نادم نیستم ولی پیشنهاد میکنم نخونید.شش ماه بعد از خوندنش حرف من قابل درکه چرا؟تازه جزئیاتو فراموش کردید و ناخودآگاهتون فعال میشه و تاثیر داستانو درک میکنید.
    انرژی منفیه. ده تا چهارده ساله ها سیر داستانو دوست دارن البته برای اونا هم بازه! در کل هدف نویسنده از این داستان اثبات عدم قطعیت بوده.(هرآدم مذهبی درست نیست،خوشبختی کامل احتماله،دوستا ممکنه تغییر کنن،فکر نکنید عزیزانتون همش همراتونن و…)

  4. درسا گفت:

    عالییییییییییییی

  5. جان گفت:

    من از نظر م واقعا خوب بود
    با نظر دکتر خاتمی هم کاملا مخالفم

  6. رئیس گفت:

    سوزه خوب اما سناریو به شدت جای تامل دارد
    داستان عاری از هرگونه حس ازخودگذشتگی ، مهروعطوفت و پشیمانی
    هیچگونه تعهد و مسئولیت پذیری درشخصیت های داستان دیده نمی شد
    شخصیت آریانا به معنای واقعی کلمه بی قیدو بند وسرشار از عقده های جنسی،فکری و عقیدتی
    شخصیت مثبت و منفی به هیچ عنوان قابل تفکیک نبود و شخصا این مورد رو یک ضعف تلقی میکنم اما منکر قلم شیوای نویسنده نمی شوم
    ولی به هیچ وجه پیشنهاد نمی کنم

  7. ناتالی گفت:

    دکتر خاتمی اینطوری توهین کردن به نویسنده و کتاب زیادم شاخ نیست،یذره انسان بودن یاد بگیرید،اگرم مخالف هستید نظرتون رو محترمانه بیان کنید

  8. نویسنده گفت:

    چه قدر حسام و سیاوش جیگر بودن آدم می خواست تو بغل جفتشون بخوابه 😍😍❤️❤️💋💋💋

افزودن نظر