معرفی رمان پروانه ها هرگز نمی میرند:
دانلود رمان پروانه ها هرگز نمی میرند_خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج
پوچ میشود زندگی که از پوچ به گل تبدیل شده بود. ثریا میشود بازماندهای در یک سکانس تراژدی تلخ، تلخیاش که معنای کج و پوچ بودن را در بوق کرنا کرده است و رادمهری که مانده است در این آوار که ثریایش خشت اول را کج گذاشت و از آن موقع تمام گلهایشان پوچ شد. پوچ شد تا به آخر رسیدند. در این انتها پروانهای نیز زنده است و پوچها گل میشوند زیرا پروانهها هرگز نمیمیرند.
دانلود رمان پروانه ها هرگز نمی میرند
متن رمان پروانه ها هرگز نمی میرند:
دانلود رمان جدید پروانه ها هرگز نمی میرنددر پی ما خانوادهی جاوید هم آمدند. جاوید و نرگس سعی داشتند جو را درست کنند، اما نه من خیلی اهمیتی میدادم، نه او. پس دست از تلاش بیخود برداشتند؛ وقتی دانیال ساکت شده بود، خودت ببین فاجعه چه اندازه بوده است!
دم در ایستادیم. لپ دانیال را کشیدم و با نرگس روبوسی کردم. برای جاوید هم سر تکان دادم. او هم گفت:
– مراقب باش لولو نخورتت!
و با ابرو او را که به شدت اخم کرده بود، نشانم داد. در اصل او باید مراقب میبود که من نخورمش! لبخندی زدم. جاوید هم میدانست من اهل لولو شدن نیستم!
ماشین آن طرف خیابان پارک شده بود. من و رادمهر پس از خداحافظی پا به عرض خیابان گذاشتیم. رادمهر قفل را زد و من هم ماشین را دور زدم که سوار شوم، ناگهان صدای دانیال را شنیدم:
– خاله ثریا، شال گردنت!
درست در عرض خیابان داشت میدوید و شالم را بالا گرفته بود! تا آمدم به خودم بیآیم، پرایدی با سرعت پرتش کرد آن طرف! چنان بد ترمز زده بود که رد سیاه تایرهایش هم روی آسفالت ماند و من زمانی به خودم آمدم که نرگس جیغ کشید!
پیشنهاد میشود:
دانلود رمان ماندن یا رفتن ( جلد دوم به یادت بیاور)
بسی زیبا 🙂
سلام به نویسنده عزیز
رمان شما قلم بسیار بسیار…زیبایی داشت احساسات را به خوبی بیان میکرد. نوشته ها با مهارت خاصی نوشته شده بود و به دل مینشست.شاید داستان کمی ضعیف بود اما قلم خوبتان آن را به خوبی پنهان کرده بود. با آرزوی موفقیت های بیشتر.❤
سلام و درود فراوان به نویسنده گلمون 🙂 واقعا لذت بردم از خوندنش قلم خیلی زیبا و شیوایی دارین تمام احساسات امیخته در خط به خط رمان رو باتمام وجود حس کردم بعد از مدتها تنها نوشته ای بود که به دلم نشست خیلی ممنونم ازت به امید موفقیت های بیشتر و خسته نباشید حسابی❤
خیلی عالی بود
ممنونم از شما 🌸
سلام؛
بسیار ممنونم سارای عزیز، از اینکه خوندید و نظر دادید. وقتی که برای این داستان گذاشتید بسیار ارزشمنده برام [♡]
تشکر از شما ••♡
سلام ریحانه ی نازنین؛
ابتدا که افتخار دادید داستانم رو خوندید ** و اینکه، بله، ایراداتی به داستان و روند وارد بود بر این اساس که برخی صحنه ها گنگ و نامفهوم بودند و شما بگذاریدش به پای نوجوونی و کم تجربگی های نویسندگی D: نظرتون بسیار برای من ارزشمنده دوست عزیزم و ممنونم از اینکه وقت گذاشید [♡•♡]
خیلی عالی بود