رمان حباب روی آب ⭐️

معرفی رمان:

رمان حباب روی آب _ دختری با قلبی شکسته درست یک هفته مونده به عروسیش فرار می‌کن. فرار از دست مردی که قدرت دستشه… . پناه بردن به خانواده‌ای که از قضا عروسی پسر بزرگ نزدیکه… یک اتفاق…یک تشابه… یک اسم و رازی که تو یک شب بارونی فاش می‌شه… .

 

رمان حباب روی آب

رمان حباب روی آب

 

 

قسمتی از رمان:

به چشم‌های کنجکاو راننده از آینه نگاهی کرد و با خودش فکر کرد چه خبری بدتر از اینکه یک هفته مونده به عروسی، عروس به دست شوهرش کشته بشه؟ از این خبری بدتر داریم؟ این پاسخ محکمی برای از بین بردن نگاه پر از سوال توی آینه هست؟ یعنی واقعاً هستند زن‌هایی که انقدر بی‌رحمانه بمیرن؟!

و دوباره صحنه‌های صبح از جلوی چشمش مثل یک فیلم گذر کردن. دست‌هاش رو مشت کرد و برای فرار از نگاه توی آینه که منتظر جوابی بود، بغضش رو به سختی قورت داد.

راننده که جواب دلخواهش رو نشنیده بود رمان عاشقانه ابرویی بالا انداخت و دنده رو عوض کرد.

دلش نمی‌خواست به خونه برگرده، خونه‌ای که صبح وقتی داشت می‌اومد بیرون هرگز فکرش رو نمی‌کرد که با این حال برگرده، خونه‌ای که می‌دونست تا الان آرین خودشو رسونده و به طرز ماهرانه‌ای همه رو قانع کرده، جوری که با اولین کلمه متهم ردیف اول می‌شد!

همه‌ی این‌ها از اون جایی نشأت گرفت که اون از آرین برای خودش بتی ساخت و جلوی همه شروع به پرستشش کرد، جوری توی مهمونیا آقا صداش زد که هیچ‌کس به آقا بودنش شکی نداشت، آخه از بچگی اینو از مادرش یاد گرفته بود که زن باید مراقب شوهرش باشه و اون آرین رو به اندازه خدا دوست داشت. حالا می‌رفت خونه و چی می‌گفت؟ 

 

 

پیشنهاد می‌شود

رمان سمبل تاریکی(جلد اول) | آلباتروس

رمان نقاش نقش | الیف شریفی

رمان آخرین یادواره

رمان پشیمان می شوی جلد دوم رمان سرپناهی دیگر

کتاب موهیتو دوجلدی

 

3.7/5 - (3 امتیاز)

منتشر شده توسط :PARISA در 586 روز پیش

بازدید :4265 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

حباب روی آب

نویسنده

دختر ماه

ژانر

عاشقانه / اجتماعی

طراح

زهرا.ز

تعداد صفحات

481

منبع

یک رمان

اندروید

دانلود فایل apk

پی دی اف

دانلود فایل pdf



دیدگاه خود را بنویسید . تعداد نظرات : ( 3 )


  1. علیرضا لطفی هستم داستان نویس گفت:

    دوست عزیز ، یا از این آثار ننویس یا اینکه کاری کنید امثال من نبینند و عصبی نشوند ؛ این آثار به نوعی توهین به ادبیات فاخر گذشته و حال ما محسوب می شوند . نه به خاطر مضمون عاشقانه ، بلکه به دلیل ابعاد زیستی گسترده نداشتن مثل آثار رومانتیک قرن هجدهم میلادی ، زبان الکنی که هنوز توی رویاهای بچه گی مانده ؛ بچه ها هم از درد و مصیبت چیزی نمی فهمند ، طعم نداشتن رو نچشیده اند و با قهر طبیعت آشنا نیستند . برو ناطور دشت سالینجر را بخوان تا ببینی قهر طبیعت یک عقب مانده درست کرده یا آدم های نابود شده ای که با بمباران اتمی و جنگ و طبیعت زدایی بلاهای جبران ناپذیری به خودشان وارد کردند ؟ ستوان با گذشت اش را بخوان تا ببینی چطور شلاق باران بی وقفه ی جورجیا – اگر اشتباه نکنم – روی ماشین حمل سربازهایی که می خواهند بروند رقص ، فضای دیوانه واری ساخته و تکرار واژه ی « یه نفر باید شر رو کم کنه » در ابعاد مختلف گسترده شده ، طوری که پیوند ناگسستنی با کشته شدن برادر راوی پیوند خورده ، با رقص پیوند خورده ، با این نکته ی اساسی و کلیدی پیوند خورده که « در این جهان جنون زده ، یک قهرمان باید پیدا بشود که « شر » را کم کند .
    این یعنی داستان ، یعنی حتی برای یک واژه اش فکر شده ، یا به قول دوستم سید میثم موسویان داور جشنواره جلال آل احمد ، یعنی ایجاد کردن گفتمان .
    عمیقاً امیدوارم خود این آثار « شر » نشوند برای ادبیات ایران زمین و البته برای خود نویسنده و آینده ایشان که بسیار اهمیت بیشتری دارد .

  2. آزیتا 🌹 گفت:

    خوب بود

  3. نویسنده گفت:

    رمان زیبایی بود

افزودن نظر