دانلود دلنوشته‌ی صدای آخرین دیدار ⭐️

داستان تلخ نبودت و دلتنگی بعد چشمانت؛ برای منی که حتی اشک نداشتنت را با ناز به جان می‌خرم؛ به تاوان بدی‌هایم… .به یاد خاطرات خوب بین‌مان، نوازش موهایت و دریای چشمانت، می‌نویسم تا بماند یادگاری… .امشب نیستی و من داستان بی‌قراری چشمانت را برای پنجره می‌گویم.نیستی و باز هم دیوار را، تکیه شانه‌ی زخم خورده‌ام می‌کنم. دوباره شب و تیک تاک مزخرف این ساعت،که مرا در حسرت نبود آبی‌های کوچک نگاهت گم می‌کند… .امشب تو نیستی و تاوان نبودنت را از قلم و کاغذ روی میز می‌گیرم.می‌نویسم تا مبادا روزهای خوب باهم بودنمان به متروکه‌ی خاطرات کهنه برود.

آری این‌بار نوبت دیدار اول است… .​

***

از نگاه خسته مردمان توی کوچه می‌گذرم؛

این چه شوری‌‌ست که در آسمان جوانه زده‌است؟!

چه غوغایی‌ست، که ابرها را از هم جدا کرده تا خورشید نزدیک‌تر از همیشه بتابد؟!

نگاه تو چه بر سر دنیا آورده‌است، که آسمانش را برای وصال من و تو مسخره کرده است؟

تو ای لیلی یک عالم، چه با مجنون‌های جهان کردی

که ذکر زیر ل**ب‌شان، به یک باره سخن دوست گشته است؟​

 

دانلود دلنوشته‌ی صدای آخرین دیدار

 

دانلود دلنوشته‌ی صدای آخرین دیدار

 

 

این بار محله‌ی پر آب و تاب‌مان را به مقصد مسیر همیشگی‌ا‌م ترک می‌کنم. خیابان را به تکرار رد می‌کنم؛ اما…

اما مگر می‌شد از دریاهای کوچک تیله‌هایت جان سالم به در برد؟! مگر می‌شد تو را دید و درنگذشت؟!

آه ای شیرین من؛ دیدارمان را به لبخندی مزین کن تا در قلبم همیشگی شود.

بخند تا یادم برود چه بی‌اندازه در تکرار غرق شده‌ام. بخند تا فراموش کنم هرکه را فراموشم کرده است.

بخند تا دلم تنگ‌تر از این نشود، که خدا دورتر از این نشود… .

بخند ای نازنینم؛ که بعد تو دنیا را برای پیشکشی چشمانت خواهم گشت.​

***

دیدمت، به سلامت می‌رفتی؛ اما ای شیرین من، دیدی که چه بر سر فرهادِ تو آمد؟

دیدی و گذشتی از منی که جان و دلم را به یک باره از برایت باخته بودم؟!

ای دخت جنگل! زیبای بی‌مانند من، ای تو! همه صبر و قرار من، فرمان ماندن را برای قلبت صادر کن که بی‌تو روزگار من تاب ندارد.

بمان که گر بروی، موهای روی سرم محکوم به سفیدی خواهند بود… .

بمان تا خودم را به جرم عاشقی در خیابان دار نزنم.​

***

چشمانم را بر هم می‌زنم؛ عقربه‌های ساعت گویی تنها همدم من در این بی‌تابی اند.

شاید آهن‌ها بهتر از ما انسان‌ها قدر یکدیگر را می‌دانند؛ که این چنین نزدیک هم، دور دایره‌ی عاشقی‌شان سرگردانند.

کاش می‌شد ما هم همین عقربه‌ها بودیم و تنها روزی چند بار کنار هم می‌ایستادیم؛

اما جدایی کاری با قلبم نمی‌کرد که به امید فال نیک، برای دیدنت هر شب به سراغ حافظ بروم.

کاش بودی و سکوت را مهمان ل**ب‌هایت می‌کردی؛

اما نعمت داشتنت را از من درمانده دریغ نمی‌کردی.

کاش با من بودن آن‌قدر برایت سخت نمی‌شد که قلب باخته‌ی مرا، جایگزین دستان گره‌خورده‌ی دیگری کنی… .​

 

 

دلنوشته های عاشقانه یک رمان:

پیدا کردن رمان های بی نام

دلنوشته‌ی تمنای وجودت | M.N

دلنوشته‌ی خاطرات احساس | مریم سعادتمند

دانلود دلنوشته باشد برای بعد

4.5/5 - (2 امتیاز)

منتشر شده توسط :REZA_M در 1173 روز پیش

بازدید :1481 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

دلنوشته‌ی صدای آخرین دیدار

نویسنده

صبا. م

ژانر

تگ: منتخب

طراح

رها

تعداد صفحات

16

منبع

یک رمان

اندروید

دانلود فایل apk

پی دی اف

دانلود فایل pdf



افزودن نظر