دانلود دلنوشته‌ یک روح یخ‌زده ⭐️

من یک روح یخ زده‌ام که از سرمای قطرات چشمه‌ی عاشقی یخ زده‌ام… پناه آورده‌ام به گرمی مهر سجاده‌ی تو… ای خدا! نران مرا به یاد بیاور مرا! که هنوز بنده‌ای در دورترین نقطه‌ی این دنیا به امید تو قدم برمی‌دارد… .دو چشم در یک قفس در اسارت است و یک دل در دریا پنهان است رسم روزگار این نیست که عشق… زندان‌بان قفس و دریا باشد…!

زندگی مثه بازی دارته!
کافیه وقتی داری نشونه می‌گیری…
بادکنک مشکلات بترکه
تا تو بترسی و نشونه‌ت به خطا بره!
آره زندگی بیش از این نیست…

فرقی ندارد به حالت…
که در کوچه پس‌کوچه‌های تنهایی آواره‌ام

فرقی ندارد به حالت…
که چشمانم سنگ‌تر از دلِ سنگت است

فرقی ندارد به حالت…
که غم، یار منِ مجنون شده است… .

فرقی ندارد به حالت…
اما تو برای من فرق می‌کردی!
تو از جنس عشق بودی؛ نه بی‌اعتنایی…
و من خنثی مثل اتم‌های ستاره‌ها
که ذره‌ذره می‌سوزند،
بودم و هستم…!

من مانده‌ام ز پا…
ولی آن دورها…
هنوز نوری‌‌ست
شعله‌ای‌ست
خورشیدِ روشنی‌ست
که می‌خوانَدَم مدام!
این‌جا درون سینه‌ی من زخم کهنه‌ای‌ست
که می‌کاهَدَم مدام… .

من یک پرنده…

در آرزوی هم‌سفر شدن با خدا

من یک راز که نهان اما در دل تو آشکارا!

من یک وداع ابدی شاید فراموش‌نشدنی…

شاید مثل قهوه‌ها تلخ و عقده‌ای!

مثل زندگی دو‌‌رو و تنها!

مثل پشه موذی و رها!

و شاید مثل تمام صحبت‌های آدمیان

عریان، پوچ، خالی، مبهم و ارزان… .

دانلود دلنوشته‌ یک روح یخ‌زده

دانلود دلنوشته‌ یک روح یخ‌زده

 

گاهی با خود می‌گویم: «چرا غم راحت رخنه کرد در دل من؟»

شاید چون عشق پایدار است

و غم قدرتی بی‌انتها در دست دارد

و این قدرت،

تاثیر می‌گذارد بر عشق‌ها!

مهم این است که عشق چه‌جور باشد؛

حقیقی یا دروغین!

نمی‌دانم مال من یا مال تو چگونه بود

اما بد تاثیر گذاشت این غم…

که هر دو فراموش کردیم روزگاری قسم می‌خوردیم به عشقی که نمی‌دانم چگونه بود!

و سخت است این سردرگمی… .

من گول تو را خوردم

و چه راضی رفتم سوی میخانه‌ها!

دل من خوش بود

به چند روزی دور ماندن از

تنهایی‌ها… .

با صدای چک‌چک آب…

لحظه‌ای بیرون آمدم از خیالات سبک…

بی‌صدا می‌رفتم به سوی صداها

برای جدا شدن از خاموشی‌ها

لبخند به دلم می‌آورد

زمزمه‌های کوچک آب و باد… .

با صدای چک‌چک آب…

لحظه‌ای بیرون آمدم از خیالات سبک…

بی‌صدا می‌رفتم به سوی صداها

برای جدا شدن از خاموشی‌ها

لبخند به دلم می‌آورد

زمزمه‌های کوچک آب و باد… .

من نحسم!

مانند تو

که مرا مِهی کردی

تا دل نبیند

عشق به کدام سو راهی‌ست…!

نمی‌دانم

کجا بود و کِی…

که به تلخ‌ترین حس دنیا دل بستم…

ای غم!

 

دلنوشته های دیگر ما :

دلنوشتهِ دیجور|ALN کاربر انجمن یک رمان

دلنوشته تمام چیزی که میخواهم | ستاره حقیقت جو

دلنوشته آنچه از دل برآید | sama_shams

دانلود دلنوشته چپیده در قفس

امتیاز شما به این رمان

منتشر شده توسط :REZA_M در 1485 روز پیش

بازدید :1606 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

يک روح يخ‌زده

نویسنده

Levi

ژانر

عاشقانه

طراح

محدثه فارسی

تعداد صفحات

25

منبع

یک رمان

اندروید

دانلود فایل apk

پی دی اف

دانلود فایل pdf



افزودن نظر