دانلود رمان آخرین گناه ⭐️

خلاصه رمان :

دانلود رمان آخرین گناه داستان درباره دختری از جنس غم، به نام رها است. رها که دختر تنها و به شدتاحساسی است، بنابر دلایلی مجبور به ازدواج موقت با رادمین میشود و سریعاً دلبسته ی او میشود! اما عشق آنها پایان داستان نیست؛بلکه آغاز راه پرپیچ و خم زندگی تلخ آنهاست. آخرین گناه دختر پاک و معصوم داستان؛ مربوط به عشق اوست، عشق به کسی که برای او ممنوعه است!

دوست داشتن تو درسی است که برای خود تالیف کرده ام و هر ثانیه مرورش می کنم.دوست داشتن تو شده ملکه ذهنم و اکسیری از آرامش که در رگ هایم جاری می شود.

وقتی گفتند: از دوست داشتنش دست بکش، گناهی است که زندگی ات را به نابودی می کشاند.خون در رگ هایم منجمد شد، بهت بر من غالب شد و آرامش زندگی ام رو به زوال رفت.

زبان باز کردم و گفتم: نمی توانم، اگر دوست داشتنش گناه است، می خواهم گناهکار ترین آدم دنیا باشم، اگر دوست داشتنش عذاب است، می خواهم عذاب و زجرش را نیز در آغوش خود حل کنم، من می خواهم آخرین گناهم عشق به او باشد.

آخرین گناه” من دوست داشتن کسی باشد که تماماً عشق است و بس

نگاه عاشقم را به مردی که کنارم نشسته است و رانندگی می کند و گاهی با آهنگ شاد هم خوانی می کند، دوختم. چه قدر نیم رخ این مرد را دوست دارم. باورم نمی شود کامران از همین چند ساعت پیش، درست از همان موقعی که خطبه ی عقد را خواندند مال من شده است. پنجره ی ماشین را پایین کشیدم واجازه دادم باد موهایم را به بازی بگیرد.

دانلود رمان آخرین گناه

دانلود رمان آخرین گناه

 

چه قدر این لباس سفید عروسی ام را دوست دارم، چه قدر این آرایش صورتم را دوست دارم، اصلاً من هر چیزی که مربوط به کامران و پیوند با اوست را دوست دارم! به یاد یک سال دانلود رمان عاشقانه  پیش افتادم. روزی که قرار بود با کامران ازدواج کنم و پدر و مادرم و تنها خواهر عزیزم همگی تصادف کردند و عروسی مان به هم خورد. اشک در چشمانم حلقه بست.

چه قدر امروز جای مادرم خالی بود، نبود تا دخترکش را در لباس عروس ببیند. خواهر عزیزتر از جانم چه قدر ذوق و شوق داشت برای عروسی تک خواهرش؛پدرم، پدر عزیزم نبود تا در آغوش گرمش فرو روم و عروسی دختر عزیز دردانه اش را تبریک بگوید. قطره ی اشکی از چشمانم سرازیر شد. نه! امشب وقت گریه و زاری نیست!امشب

من بعد از هشت ماه افسردگی به خاطر از دست دادن خانواده ی عزیزم و چهار ماهی که کامران عزیزم به احترام خاک خانواده ام منتظر ماند، به عقد دائم کامران در آمدم. باصدای کامران به خودم آمدم:نفس خانم ما دارن به چی فکر می کنن؟به این که چه قدر دوست دارم آقایی!مغرور را دوست دارم!

کامران، سرعت ماشین را بیش تر کرد و با هم شروع به همراهی با آهنگ کردیم. نفس جان، مادر، مراقب کامرانم باش. کامران جان دیگه سفارس نکنم، تو هم از عروست خوب مراقبت کن. کامران که معلوم بود دیگر حوصله ی نصیحت های مادرش را ندارد سرسری گفت: چشم مامان جان، چشم.چشمت بی بلا مادر جان. ما دیگه بریم.کامران زیر لب و با صدایی که فقط من شنیدم گفت: به سلامت! اگه گذاشتین من

 

رمان هایی که تا رایگان هستند از دست ندید:

رمان آیس‌برگ (کوه‌یخی) | دخترعلی نویسنده انجمن یک رمان

رمان انـــکار | افسانه نوروزی نویسنده افتخاری انجمن یک رمان

رمان زندگی شخصی آقای دکتر | بانوی ایرانی کاربر انجمن یک رمان

رمان یاغی

دانلود رمان حریق سبز

4.5/5 - (2 امتیاز)

منتشر شده توسط :REZA_M در 1407 روز پیش

بازدید :6765 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

آخرین گناه

نویسنده

فاطمه حاتم آبادی

ژانر

عاشقانه

طراح

Mat_Narimsayi

تعداد صفحات

500

منبع

رمانکده

اندروید

دانلود فایل apk

پی دی اف

دانلود فایل pdf



دیدگاه خود را بنویسید . تعداد نظرات : ( 7 )


  1. معصومه گفت:

    دانلود نمیشه چرا؟

  2. گل گفت:

    سلام واقعا دستتون درد نکنه از بهترین رمان هایی بود ک خوندم موضوع جدید و جالبی بود اصلا تکراری نبود منتظر رمان های بعدی تون هستیم .
    خسته نباشید میگم بهتون.

  3. ریحانه گفت:

    سلام
    خواستم بگم واقعا محشر بود
    اولش فکر می‌کردم خیلی جالب نباشه ولی با جلو رفتن داستان واقعا نمی‌تونستم حتی یه لحظه کنار بذارمش
    ممنون از نویسنده
    خیلی عالی

  4. Azita گفت:

    خوب بود ممنون از نویسنده عزیز

  5. پریسا گفت:

    خوب بود

  6. آزیتا،🌹 گفت:

    جالب بود خیلی

افزودن نظر