دانلود رمان دلی نمونده بشکنی ⭐️

خلاصه:

دانلود رمان دلی نمونده بشکنی کلید رو که از مشاور املاک گرفتم دیگه سر از پا نمی ‌شناختم. جوری راه می‌ رفتم که انگار رو ابرها دارم پرواز می‌ کنم و ماهان هم به تمام این بچه ‌بازی ‌های من می‌ خندید. این‌قدر از خانواده ‌ات خسته شدی که حالا واسه زندگی مجردی این‌جور خرذوق شدی؟

 لوس نشو ماهان! می‌دونی که چقدر همه‌تون رو دوست دارم

اما این‌که حس کنی این‌قدر بزرگ شدی که مستقل می‌شی یه چیز دیگه‌ست.

دوباره اخماش رو تو هم کرد.

– اگه به من بود که الان تو خونه نشسته بودی، چادر گلدارت هم سر کرده بودی

و منتظر بودی صدات کنیم، چایی بگردونی واسه‌ی خواستگارت.

مثل هر دختر ایرونی اصیل دیگه‌ای. اما چه کنم که مامان‌خانم اصرار داره دختر یکی یک‌دونه‌ش دکتر متخصص بشه.

دکتر متخصص رو با ادای مامان گفت. خندیدم و سعی کردم مثل همیشه

با خل‌بازیام از دلش دربیارم. شروع کردم به قلقلک دادنش. اونم درحالی که

پشت فرمون ریسه می‌رفت و تمام تمرکزش به جلو بود، سعی می‌کرد از دستم نجات پیدا کنه.

– نکن خل دیوونه! تصادف میکنیما!

صاف نشستم و خودم رو لوس کردم.

– خلِ دیوونه خودتی! مثلا دکتر مملکتما!

– تقصیر منه مامان خانم یه دکتر خل دیوونه تحویل جامعه داده که  رمان اجتماعی دل نمونده بشکن  که نمی‌دونه پشت فرمون جای شوخی خرکی نیست؟

خودش قاه‌قاه به حرفش خندید، اما به من برخورد و جبهه گرفتم. اخمای درهمم

رو که دید سعی کرد از دل خواهر کوچولوی یکی یک‌دونه‌ی لوسش دربیاره.

– خب حالا، قهر نکن! هرچند خل دیوونه ای اما عوضش بهترین و خوشگل‌ترین دکتر دنیایی.

وقتی دید پاچه‌خواری پاسخگو نیست، دست رو نقطه‌ضعف همیشگی‌ام گذاشت.

– اگه خانم دکتر قول بده باهام آشتی کنه، قول می‌دم ببرمش واسه‌ی خونه‌اش جینگیل وینگیل بخره‌ها.

دانلود رمان دلی نمونده بشکنی

دانلود رمان دلی نمونده بشکنی

 

با یادآوری خونه‌ی جدیدم که وقتی برای تخصص اصفهان قبول شده بودم

مامان برام کرایه کرده بود، لب‌هام به خنده باز شد.

یه خونه‌ی خوشگل مبله که فقط چند تا جینگیل وینگل تزییناتی کم داشت تا بشه مثل خونه‌ی رویاهام.

یه خونه‌ی رویایی که فقط یه خانم دکتر کم داشت تا توش ساکن بشه. ی

اد اون جمله‌ی معروف افتادم که دست یه خانم دکتر بوده می‌رفته مطب و برمی‌گشته

و با این فکر خنده‌ام پهن‌تر شد و به چشم ماهان اومد و خنده‌ی من رو پرچم صلح تصور کرد.

کاسه‌ی آب رو که پشت سر ماهان خالی کردم بالاخره من موندم و یه دل شکسته رمان عاشقانه ای که همیشه من

و دنیای مجردی‌ام. داخل خونه برگشتم تا برای شام شب رو آماده کنم.

تلویزیون رو روشن کردم و گذاشتم شبکه پی‌ام‌سی. داشت آهنگ فریمن پخش می‌کرد.

صداش رو زیاد کردم تا از آشپزخونه هم بشنوم و پشت میز نشستم و مشغول پوست گرفتن بادمجون‌ها شدم و زیر لب با خواننده همخوانی می‌کردم.

تو رو با همه بدی‌هات، تو رو با خوبی‌هات

حتی با بی‌تفاوتی‌هات دوست داشتمت

نمی‌دونم چی شد تنهام گذاشتی رفتی

چیزی نمونده برام جز یه دنیا بدبختی

خیلی دوست داری….

یکهو صدای موزیک قطع شد. حتما باز رفته روی در جستجوی سیگنال.

از جا بلند شدم تا چک کنم که صدای امید مجری شبکه من‌وتو پخش شد.

– نخستین ترانه برای شما صد دلار به همراه خواهد داشت. ترانه‌ی دوم دویست

و پنجاه دلار و ترانه‌ی سوم پانصد دلار.

باعجله خودم رو به نشیمن رسوندم تا دلیل این تغییر کانال ناخواسته رو بدونم

که درکمال تعجب مردی رو دیدم که پشت به من روی کاناپه لم داده بود و با اشتیاق به تلویزیون خیره شده بود.

 

پیشنهاد می شود

دانلود رمان اجازه نمیدم

رمان عشق مبارز من | مریم سالاری 

رمان سراب رد پای تو | مریم علیخانی

رمان وقتی که نبودی | Moaz17

3.7/5 - (3 امتیاز)

منتشر شده توسط :REZA_M در 1879 روز پیش

بازدید :7040 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

نام رمان:دلی نمونده بشکنی

نویسنده

نویسنده:مینا طبیب زاده

ژانر

موضوع:تخیلی و طنز

طراح

طراح:h•a•n•a

تعداد صفحات

تعداد صفحات:215

اندروید

دانلود فایل apk

پی دی اف

دانلود فایل pdf



دیدگاه خود را بنویسید . تعداد نظرات : ( 14 )


  1. تسنیم گفت:

    جالب بود
    ممنون نویسنده جان

  2. asal گفت:

    با اینکه تخیلی بود اما جالب بود ارزش خوندن رو داشت

  3. مهکامه گفت:

    خیلای باحال بود مخصوصا بلاهایی که سر رضا اومد .ولی اخرش مثل فیلم هندی تموم شد ولی خوب بود دستت درد نکنه

  4. فاطیما گفت:

    من خوشم نیومد،اصلا جالب نبود فقط قسمت های طنزش پررنگ بود همین،برا خنده خوب بود

  5. رویا گفت:

    خیییییلی قشنگ بود یکی از بهترین رمان هایی بود ک خوندم واقعا دست نویسنده عزیز دردنکنه فوق العاده بود

  6. یاس گفت:

    واقعا عالی بود چقد واسه اون جاش که پسره مرد گریه کردم

  7. سارا گفت:

    معرکه بووووووود. آخراش گریم گرفت. خیلی خوب شد که آخرش غمگین تموم نشد. آغا منم روح میخوام😂

  8. mina گفت:

    افتضااااااااح افتضاااااح

  9. فران گفت:

    خیلی قشنگ بود
    ولی کاملا از روی یک فیلم خارجی کپی کرده بود
    در هر صورت خسته نباشی امیدوارم کارای بهتری از ایده ی ذهن خودت بخونیم

  10. Eris ♾ گفت:

    اقا خدایی چجوری انقد زود عاشق هم شدن؟؟

  11. fatemeh-87 گفت:

    عالی بود گلم هم اشکم درا مد و هم خندیدم
    با امید موفقیت بیشتر

  12. نازنین گفت:

    خیلی باحال بوددددد ولی آخرش ای کاش نمیمرد ولی
    بازم خوشحال شدم که زنده شدن
    کسی اینجور رمانی میشناسه که دختره عاشق روحه بشه
    خوشم اومد از این سبک خخخخخخ

  13. کوثر گفت:

    خیلی باحال😄به نظرم واقعا جالب بود هرچند رمان کوتاهی بود اما میتونم بگم جزء بهترین رمان هایی بود که خوندم🦋💙

  14. Parisa_Banoo گفت:

    این رمان محشره واقعا عالی بود هم موضوعش نسبت به بقیه ژانر های همخونه ای متفاوت و قشنگ بود و هم قلم نویسنده

افزودن نظر