دانلود رمان ماموریت خانم فداکار ⭐️

خلاصه رمان:

دانلود رمان ماموریت خانم فداکار درباره دختریه به اسم نفس که به خاطر بدهی های هنگفتی که پدرش بالا آورده مجبور میشه برای پاس کردن همه بدهی ها تن به انجام کاری بده که تمام مسیر زندگیشو تغییر میده ماموریتی که توی اون باید سعی کنه یه دختر شروشیطون و بازیگوش باشه تا طی اون باعث بشه یه نفر گذشته هاشو فراموش کنه و تغییر کنه

جلوی در کلاس که وایسادم با شنیدن صدای نیلی که معلوم بود داره حضور غیاب میکنه بدون اینکه در بزنم و اجازه بگیرم سریع درو باز کردم که این جور مواقع هم شانس باهات یاره هم…

نیلی_خانوم فرخی

سریع گفتم: حاظر استاد

نیلی با شنیدن صدای باز شدن در به سمتم برگشت با دیدنم یکم اخم کرد کلاس توی سکوت فرو رفته بود نگاه نگران نگارو روی خودم حس میکردم بیشتر از همه نگاه تمسخرآمیز اون چلغوز آزارم میداد تا نگاهای سنگین بقیه بچه ها و حتی استاد

نیلی_این بار چندمه که شما دیر حاظر میشید؟

دستی به مقنعم کشیدمو سری به معنای عذرخواهی تکون دادم واقعا حرفی برای گفتن نداشتم هرچند نمیتونستم بهش بگم که قبلا از عمد سر کلاسش دیر حاظر میشدم اما الان واقعا اتفاقی بود

دیگه تکرار نمیشه

نیلی_هربارم که همینو عرض میکنید

کیانی_از پس ایشون فقط در حد شعار زدن هستن استاد

دانلود رمان ماموریت خانم فداکار

دانلود رمان ماموریت خانم فداکار

 

با شنیدن این حرف کیانی ناخنامو توی دستم فشار دادم همه بچه ها زدن زیر خنده خوب منظور حرفشو گرفته بودن اما وقتی یاده بلایی که سر ماشینش آورده بودم می افتادم جیگرم خنک میشد و به خاطراینکه این خنکیرو به رخش بکشم با یه پوزخند که یعنی اصلا حرفت برام مهم نیست به سمتش برگشتم که دیدم قیافه خندون و شیطونش یکم مشکوک شد حقم داشت انتظار نداشت قیافمو اینطوری خونسرد ببینه

دانلود رمان اجتماعی نیلی با دست اشاره کرد که کافیه به خاطرهمین همه بچه ها ساکت شدن منم از این فرصت استفاده کردم برای اینکه دیگه جواب سوالیرو ندم بدون اجازه از استاد رفتم کناره دست نگار نشستم کولمو ریلکس روی پام گذاشتم که با نیلی چشم تو چشم شدم

لبخند کوچولویی زدم که خاتمه بده به ماجرا اونهم با یه چشم غره به من به ادامه حضور غیابش پرداخت

به نگار نگاه کردم جدی و مصمم به حرف استاد گوش میدادو جزوه برداری میکرد منو میگی عینه خیالم نبود اصلا انگار نه انگار سر کلاسم تمام ذهنم درگیر مشکلات زندگیم بود مشکلاتی که اولش از پول شروع میشد البته از همین اول بگم مشکلات زندگی من چیزی نیست که جدیدا شروع شده باشه قبلا هم سایش بود اما خب این مدت یکم سایش وسیع تر شده داریم زیر سایش کم کم فراموش میکنیم که خورشید گرما داشت یا فقط نور

استاد پشتش به ما بود روی تخته یه چیزایی مینوشت که اصلا نمیدونستم چی هستن خیلی وقت بود که سر کلاسا به زور حاظر میشدم زورشم از طرف این دختره که کناره دستمه نشات میگرفت البته حرفای خونوادمم بی تاثیر نبود

هوف چه قدر این رشترو دوست داشتم چه قدر برای ورود به دانشگاه هیجان داشتم اما الان…

یواشکی موبایلمو از توی جیبم دراوردم میخواستم ببینم پیامکی چیزی از طرف بانک برام اومده یا نه آخه امروز صبح سیصد تومن واریز کردم به حساب دانشگاه اما هنوز پیامش برام نیومده بود

 

رمان های توصیه شده:

رمان های انلاین جدید

رمان نوایند | ماهی

رمانِ ژَرف | Matin

دانلود رمان صدای پای خدا

دانلود رمان رفتم که ناتمام بمانم

رمان نیکوتین

3.8/5 - (5 امتیاز)

منتشر شده توسط :REZA_M در 1080 روز پیش

بازدید :10433 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

ماموریت خانم فداکار

نویسنده

کیانا بهمن زاد

ژانر

عاشقانه،اجتماعی،همخونه ای

طراح

صبا عباسی

تعداد صفحات

400

منبع

رمانکده

اندروید

دانلود فایل apk

پی دی اف

دانلود فایل pdf



دیدگاه خود را بنویسید . تعداد نظرات : ( 5 )


  1. فاطمه ن گفت:

    دس مریزا استاااااد
    چه کردی با این رمانت ، روانی شدم رسم‌ااااا
    یعنی به جرعت میگم که جزو بهترین رمان‌هایی که خوندم تا حالا ،
    هر شخصیت رو میتونستم تصور کنم تو ذهنم و واقعا عالی بودی
    داستانت رو حوری تموم کردی که من خودن بشخصه انتظار نداشتم ، و از بس خوب نوشته بودی که من توی ۳ ساعت تمومش کردم
    منتظر کارای بعدیت هستم ،موفق باشی 🥰

  2. Reihaneh.N گفت:

    سلام به نویسنده عزیز خسته نباشید
    نمیدونم چی توی رمانتون بود که حس شیرینی بهم منتقل میکرد. شاید به خاطر قلم خوبتون بود.
    داستان نمیتونم بگم جدید بود اما متفاوت رقم خورده بود. شخصیت پردازیتون رو دوست داشتم.
    رمانی بود که ارزش خوندن داشت. پیشنهاد میشه بخونید.
    با ارزوی پیشرفت روز افزون شما❤

  3. shirin گفت:

    سلام و خدا قوت جانانه به نویسنده ی گل رمان
    حقیقتا به شخصه عاشق رمانت شدم خیلی قلم روان و جذاب و صمیمی ای داری
    ممنون که از تیپ و چهره و استایل شخصیت ها تعریف اضافه و اغراق آمیزی نداشتی که خودش اندازه ده تا پوئن مثبت ارزشمنده
    به امید موفقیت روز افزونت گلم💗

  4. ماهی گفت:

    خیلی قشنگ بود خیلی دوسش داشتم از اون رمانهایی بود که دلم نمیخواست تموم بشه❤️👏

  5. فاطمه گفت:

    رمان زیبایی بود و پیشنهاد میکنم بخونید

افزودن نظر