رمان دامی از جنس خنده‌ هایش ⭐️

معرفی رمان:

رمان دامی از جنس خنده‌ هایش _ ماهین با قلب مهربون و همه‌ی ذوقِ زندگی و انرژی مثبت‌هاش، درد عمیقی رو از بچگی به دوش می‌کشه… . اون مثل بیشتر دخترها دنبال مد و ظاهر امروزیه، درحالی که داره روزمرگی‌هاش رو می‌گذرونه خیلی اتفاقی در محیط کار مذهبی قرار می‌گیره و روز اول خانمی اون رو بخاطر ظاهر امروزیش مورد قضاوت قرار میده، حالا این دختر نمی‌تونه بی‌تفاوت باشه و قطعاً با یک‌دامِ ظریف این قضاوت رو تلافی می‌کنه.

 

رمان دامی از جنس خنده‌ هایش

رمان دامی از جنس خنده‌ هایش

 

قسمتی از رمان:

صدای خنده‌هامون کافه‌ی فسقلی و کم نور رو پُر کرد. تینا با ناخن‌های کاشته شده و لاک قرمز خورده‌اش نیشگون محکمی از بازوی نیمه ورزشکاری مهرنوش گرفت و بین خنده‌های بقیه غُر زد.
– جونم مرگ شده اومدیم یک‌کوفتی بخوریم کتاباتو جمع کن از این وسط.
مهرنوش درحالی که با استرس به عقب و جلو تاب می‌خورد عینک مطالعه‌ی گردِ فلزی به صورت استخونیش زار می‌زد، صفحه‌ی کتاب رو تند ورق زد:
-توروخدا بذار بخونم غروب امتحان دارم.
صدای مردونه‌ی سینا توجمو‌ جلب کرد:
– ولش کن دختر این بچه اگه کوئیز زبانشو کامل نیاره از باشگاه محروم میشه.
مهرنوش که تیکه‌ی کلام سینا رو گرفته بود، رمان عاشقانه طبق معمول خیلی زود بهش برخورد و با بغض کتابشو بست و عینک درحال سُر خوردن رو با انگشت اشاره به بالا هول داد:
-اصن تقصیر منه روز امتحانم اومدم اینجا باید تا شروع کلاس بعدی می‌رفتم کتاب‌خونه‌ی دانشگاه.
به محض بلند شدنش از پشت میز چوبی پنج‌نفره‌ای که گوشه‌ی کافه با تم مشکی و چوبی رو پر کرده بود، جمع یک‌صدا آه کشداری حوالش کرد. کتابشو زیر بغل زده و با تاب دادن هیکل رو فرمش از کافه خارج شد. 

 

 

پیشنهاد می‌شود

رمان نقطه آغاز ماست | دینا.س

رمان تکرارم نکن | س.سرحدی

رمان درخشش شب تارم

رمان حزین

رمان ما ماه و ماهی بودیم

 

 

4.4/5 - (87 امتیاز)

منتشر شده توسط :PARISA در 438 روز پیش

بازدید :14143 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

دامی از جنس خنده‌ هایش

نویسنده

نفیسه سادات امیرلطیفی

ژانر

عاشقانه / طنز

طراح

ریحانه ن‌ف

تعداد صفحات

1516

منبع

یک رمان

اندروید

دانلود فایل apk

پی دی اف

دانلود فایل pdf



دیدگاه خود را بنویسید . تعداد نظرات : ( 8 )


  1. یاقیش گفت:

    بی اندازه قشنگ و زیبا بود،داستانی جدید و زیبا داست که من و به عنوان یه خواننده به شدت جذب کرده بود واقعا عالی بودددد❤💋

  2. نرگس گفت:

    **حاوی اسپویل**

    اوکی ولی تا موقعی ک ماهین مرد گفتم هنوز زیاد مونده شاید زنده کنه نویسنده ماهینو ک دیدم یه دختره جدید اومده دیگه نخوندمش وگرنه خیلی قشنگ بود

  3. Moon گفت:

    رمان عالی بود واقعا اما تا دو ماه غصه ماهین رو میخوردم 😅🥺

  4. Moon گفت:

    درسته به نظر منم پایان تلخش می تونست قشنگ تر باشه تا اینکه مهفانی به داستان اضافه بشه و درکل دو بخش جدا بودن و به نظرم تا اون بخش که خوندین و ادامه ندادین چیزی رو از دست ندادین

  5. نویسنده گفت:

    بخش اول داستانو دوست داشتم
    حقیقتا مهفام اصلا به دلم ننشست
    تو بخش اول همش منتظر بودم ماهین پشیمون بشه و عشق سام رو بفهمه
    اما تو‌ بخش دوم حالم از سام بهم میخورد و اصلا دوست نداشتم این دوتا بهم برسن

  6. بهار گفت:

    خیلی قشنگ بود ،اونجور که تصور میکردم پیش نرفت و همین جذابش کرد ، همش میگفتم خداکنه باز زن اون پسره نشه آخه حسام گناه داشت ،که خدارو شکر زن سام شد

  7. بهار گفت:

    *** حاوی اسپویل ***

    خیلی قشنگ بود ،اونجور که تصور میکردم پیش نرفت و همین جذابش کرد ، همش میگفتم خداکنه باز زن اون پسره نشه آخه حسام گناه داشت ،که خدارو شکر زن سام شد …..بهاربانو

  8. Shima گفت:

    بسیار رمان قشنگی بود تا جایی که مهفام وارد داستان شد، باز اوایلش خوب بود اما رفته رفته از حوصله من خارج شد و بیش از‌حد طولانی شد و دیگه ادامه ندادم از یجایی به بعد اما اینا هیچی از قلم زیبای نویسنده و داستان بودیم کم نمیکنه و مطمئنم در آینده رمان های بهتری مینویسن

افزودن نظر