نتایج جستجو :

مقدمه: دانلود دلنوشته دلگیرم _ چه بی‌هوا دلگیرم... از آن‌چه که مرا این چنین دلتنگ کرده است! حق داشتن روزهای خوب را چه کسی از من گرفته است؟ کی باعث حال بدِ من است؟ چی سبب شده که این چنین دلگیر باشم؟! کیست آن باعث و بانی این آدم روانی که سبب قتل عام احساسات خویش شده و حال می‌شود یک قربانی...؟!   دانلود دلنوشته دلگیرم   قسمتی از دلنوشته: این روزها برایم چه دل‌گیر می‌شود این هوا... که در نبودت، فقط قدم‌زدن‌های عاشقانه را طلب دارد...! *** دلگیرم از آدما،از زمانه، از آن‌چه که با من این چنین کرد! دلم می‌خواهد که فریاد بزنم این دردی را که دچارشم! اما نیست توانی دگر برای اعتراض که همچنان لبریز از خموشی‌ام... *** چه بی‌هوا، هوایت را کرده دلی که پیشت گیر است! نیستی و خبر نداری از ...

  • دلنوشته دلگیرم
  • صنم.ق
  • روناهی.ب
  • تعداد صفحات : 18
  • عاشقانه
  • بازدید: 633
ادامه و دانلود

مقدمه دلنوشته: دانلود دلنوشته‌ فرشته عاشق اما تنها _ حسی که در درون بعضی از آدم‌ها می‌تونه باشه؛ ولی.... . ولی حس خوب یا بد... مثل حس نامعلوم... حس ناپیدا‌! همیشه همه چی اولش قشنگه، اولش می‌خندی، اولش خوشحالی؛ ولی این‌ها همه‌ش برای قبل این‌که یه نفر جدید بیاد تو زندگیش!​   دانلود دلنوشته‌ فرشته عاشق اما تنها   قسمتی از دلنوشته: شازده کوچولو پرسید: غمگین‌تر ازاینکه انگیزه‌ای برای خوابیدن نداشته باشی چیه؟! روباه گفت: دلیلی برای بیدار شدن نداشته باشی. *** وقتی نگاهم می‌کنی، تمام هستی دانلود دلنوشته هم خراب می‌شود... ‌. نگاه تو گرمی بسیاری دارد که حتی می‌تواند برف وجودم را آب کند؛ مانند معجزه‌ی تکرار نشدنی... ‌. *** و چه ارزان می‌فروشیم لذت با هم بودن را... ‌. چه زود دیر می‌شود و نمی‌دانیم که فردا می‌آید؛ شاید ما نباشیم! *** هیچ‌وقت با نبودنت دیگران را امتحان نکن... ! آب ...

  • دلنوشته‌ فرشته عاشق اما تنها
  • sevda_alone.girl
  • رها امینی
  • تعداد صفحات : 19
  • عاشقانه
  • بازدید: 1057
ادامه و دانلود

مقدمه: دانلود دلنوشته متظاهر به شادی _ و من! کسی هستم که یک عمر! درد خود را فقط، خودم فهمیدم. خنده‌هایم برای همه بود و همدم تنهایی‌هایم گریه‌هایم شد.   دانلود دلنوشته متظاهر به شادی   قسمتی از دلنوشته: گاهی وقت‌ها نفس‌مان می‌گیرد. و همه فکر می‌کنند که، بیماریِ تنفسی است. ولی افسوس که، هیچ‌کس نمی‌داند. بیماری نیست. بغضی است که انتهایِ گلو، نشسته است.​ *** با هر حرفی خندیدم! با هر سازی رقصیدم! در هر بازی بودم. در هر شادی شرکت کردم. ولی نمی‌دانم چرا... . تمام خنده‌هایم! تمام شادی‌هایم! خنجری بر روح پُر دردم بود.​ *** و کاش بدانی؛ که هر خنده من، تلخ تر از، هر گریه توست.​ *** دنیا؛ می‌دانی که دگر،حالی ندارم؟! توانی برای، غم پنهانی ندارم؟! من که با هر ساز تو، چرخیدم و دستی زدم. بیا و این بار بگذر. به خدا دیگر، نایی ندارم.​ *** گفتم: خسته‌ام. گفت: خستگی در کن. گفتم: درد دارم. گفت: مسکنی بخور. گفتم: ...

  • دلنوشته متظاهر به شادی
  • نسترن آقازاده
  • صبا عباسی
  • تعداد صفحات : 24
  • عاشقانه
  • بازدید: 1322
ادامه و دانلود

مقدمه: دانلود دلنوشته کاش نمی ماندی _ تو مرا در بطنت به‌وجود آوردی. ولی ای‌کاش؛ ای‌کاش نمی‌ماندی و می‌رفتی... . تا در این جهنم ذره ذره آب نمی‌شدی...!   دانلود دلنوشته کاش نمی ماندی   قسمتی از دلنوشته: می‌دانم از ماندن ناراحتی و وجود من مانع شده است. اگر تو می‌رفتی، من نیز نبودم... من در این جهنم نمی‌آمدم! اگر نمی‌ماندی... ای کاش نمی‌ماندی!​ *** در وجود تو لخته‌ای خون بودم! گذشتن از آن لخته خون راحت بود یا ماندن در این جهنم؟! می‌دانم دل‌سوز هستی؛ اما... ای‌کاش نمی‌ماندی!​ *** من روز به روز بزرگ می‌شدم تو مرا با جان و دل پرورش می‌دادی اما... مگر نمی‌دیدی سختی دوران بارداریت را؟! مگر نمی‌دیدی حرف‌ها و نداری‌هایش را؟! چرا ماندی؟ چرا، مرا این وسط حرام کردی؟​ *** من آمدم، کم‌کم بزرگ شدم و دیدم! تمام اشک‌های پنهانیت را... تمام زجه‌های خفه‌ی درون بالشتت را! ای کاش نمی‌ماندی!​ *** به یاد می‌آوری؟! آن‌موقعی را می‌گویم که نگاهِ غم‌دارت، نثار من ...

  • دلنوشته کاش نمی ماندی
  • ماه راد
  • صبا عباسی
  • تعداد صفحات : 28
  • عاشقانه
  • بازدید: 1190
ادامه و دانلود

مقدمه: دانلود دلنوشته آبنبات رنگی _ دنیایت را رنگی بساز، ای‌رفیق! جهانت را شیری. آسمانت را آبی. زمینت را خاکی. و دلت را بی‌منت از آدمی ساز! و فقط خدایت است، که تهی از هرگونه رنگی‌ست.   دانلود دلنوشته آبنبات رنگی   قسمتی از دلنوشته: گاهی مهم نیست که دنیایت سفید است یا سیاه! تو بوم زندگی را در دست داری! برجهانت رنگ‌هایی بپاش که دیدگانت را شاد سازد. دیدگانی که همواره پیوسته بر زندگی‌ست. آنقدر دنیایت را رنگین بساز... که همگی غبطه‌ی زیبایی احوال تو را خورند. *** رفیق من! آن خدایی که پاک از هر گونه آلودگی‌ست، هیچ‌گاه از سیاهی برای بوم زندگانی دانلود دلنوشته تو استفاده نمی‌کند. ممکن است گهگاهی در صفحه‌ی تقدیر، لکّه‌هایی را ببینی، امّا لکّه‌ها که ماندگار نیستند. *** گاهی شب‌هم با تاریکی‌اش زیباست! مهم نیست که سیاه و دلگیر است، مهم آن است، ...

  • دلنوشته آبنبات رنگی
  • بانو منصوری
  • ریحانه فنایی
  • تعداد صفحات : 16
  • عاشقانه
  • بازدید: 1674
ادامه و دانلود

مقدمه: دانلود دلنوشته تمنای وجودت _ ساعات عجیبی‌ست، در کنار تو بودن... من بی‌تو رویای بودنت را دارم و با تو، رویای وجودت را... . لبخند بزن! لبخندی به گرمای وجودت، و به وسعت دریای چشمانت بر روی لبانت طرح شادی بزن.   دانلود دلنوشته تمنای وجودت   قسمتی از دلنوشته: در خیالم رویا می‌بافم، رویای بودن تو را؛ نوازش‌هایت و دستانت میان جعد مشکینم، و چه دنیای کوچکی‌ است، دنیای خیال‌بافی‌های عاشقانه‌ی من!​ *** می‌دانی تمنای وجود کسی که، با او یک قدم فاصله داری! یعنی چه؟! ​*** کاش من را حس می‌کردی! مانند آبی روان بر روی دست‌هایت، یا قطره‌ای باران بر روی صورتت، کاش جاری می‌شدم... شاید آن‌گاه از تمنای وجودت سیراب می‌شدم. *** من به وهم‌های خودم دلبسته‌ام، تمام رویاهای من توهمی بیش نیست! سودای عاشقانه‌ی تو؛ تلخ است، گس است، اما من دوستش می‌دارم. *** شده بنشینی و با او صحبت کنی و در دلت حسرت وجودش را ...

  • دلنوشته تمنای وجودت
  • مریم نجفی
  • ریحانه فنایی
  • تعداد صفحات : 25
  • عاشقانه
  • بازدید: 1379
ادامه و دانلود

مقدمه: دانلود دلنوشته پاییز ابدی _ پاییزِ من از وقتی تو رفتی شروع شد؛ از همان وقتی که رفتی و برگ‌ها پا به پایِ دنیا، روی سرم آوار شدند. برگرد! برگرد تا با هم در دنیای وارونه‌ام، عاشقی کنیم!   دانلود دلنوشته پاییز ابدی   قسمتی از دلنوشته: یک‌جا، در کتابی خواندم: مجرم همیشه به صحنه‌ی جرم برمی‌گردد... نویسنده‌ی دروغگو... ! پاییز چند سال قبل، مرتکب جرم شد؛ مردی که قلب مرا شکست؛ مگر شکستن قلب، جرم نیست آقای نویسنده؟! مجرم فراریِ من رفت فرار کرد؛ و هرگز به محل جرم خودش برنگشت. از آن روز همه‌ی فصل‌ها پاییز شد. اما مجرم، مگر فصل هم می‌شناسد؟ دروغ است! مجرم به صحنه‌ی جرم باز نخواهد گشت! *** در یک شهر شلوغ زندگی می‌کنم، با آدم‌هایی روبه‌رو می‌شوم که با تمام شلوغی شهر، تنهایی می‌کشند! من نیز در این شهر شلوغ تنهایی می‌کشم... . گاهی ...

  • دلنوشته پاییز ابدی
  • زهرا صالحی التهاب
  • مائده شمس
  • تعداد صفحات : 30
  • عاشقانه
  • بازدید: 1295
ادامه و دانلود

مقدمه: دانلود دلنوشته‌‌ در کوچه پس کوچه‌های قلبم _ باورم نمی‌شود؛ زمانی که درِ خانه‌ی قلبم را کوبیدی و تمامِ کوچه پس کوچه‌های قلبم را طی کردی؛ بر تمام دیوارهای قلبم دست کشیدی، طوری که اثر دستانت را در همه‌جا می‌توان دید. ردِ قدم‌هایت را می‌توان پیدا کرد و بوی عطرت را می‌توان دنبال کرد.   دانلود دلنوشته‌‌ در کوچه پس کوچه‌های قلبم   قسمتی از دلنوشته: دلم گاهی لبخندت را می‌خواهد لبخندی که چشمانم را روشن و دلم را لرزان می‌کند. از آن‌هایی که آن‌قدر به انتظارش می‌نشینی تا یکی نصیبت شود. از آن‌هایی که نفسم را حبس کند و دل و دیدگانم را سیر.​ *** هیچ‌وقت یادم نخواهد رفت زمانی که... ساکت و مغموم در خانه‌ی قلبم نشسته بودم و ناگهان درِ خانه‌ی قلبم را کوبیدی. با ترس در را گشودم. دانلود دلنوشته‌‌ عاشقانه ...

  • دلنوشته‌‌ در کوچه پس کوچه‌های قلبم
  • بانو منصوری
  • شادی روحبخش
  • تعداد صفحات : 17
  • عاشقانه
  • بازدید: 1551
ادامه و دانلود

مقدمه: دانلود دلنوشته محنت _ امروز می‌نویسم از تفاوت‌ها... می‌نویسم تا حال خرابم خراب‌تر بشه. قلب بیچاره‌ام رنجورتر از سابق، آتیش بگیره. بپوسه و بمیره اصلاً حالِ من شبیه که نه! اصلاً ولش کن‌ من یه دیوونه‌م که دلم می‌خواد احمق باشم. دنیا به اندازه کافی فیلسوف و آدم متمدّن و درست حسابی داره! نیازی به آقا بالا‌سر نداره. دلم می‌خواد یکم مرگ معلق تو خونم جق‌جق کنه. یکم... اَه چه خزعبلات مهملی بذار حرف دلمو بگم‌ مثلاً یک روز بیدار شم ببینم بالشتم شده سنگ لحد. تو به بزرگی خودت حال خراب منو ببخش! ببخش که حتی این چارچوب‌ها توی قبر هم دست از سرم بر نمی‌داره. آه چه صفایی داره این ثانیه‌های زشت تقلبی. حال مردن موج می‌زنه همه‌جاش! فک کنم رسیدم ...

  • دلنوشته محنت
  • افسانه نوروزی
  • آیسا حامی
  • تعداد صفحات : 48
  • عاشقانه
  • بازدید: 1491
ادامه و دانلود

مقدمه: دانلود دلنوشته‌ حسرت واژه‌ ها تا دهان می‌گشایم،خواه یا ناخواه سطری از غم‌های خاک خورده و بی‌رحم دلم می‌خوانم‌!واژه به واژه‌ی سخن‌هایم،بوی حسرت و تیمار گرفته‌اند... .از دل بیچاره‌ای که ناز و نای آواز ندارد، انتظار شادی و خوشحالی نیست... . این دلِ سوخته و له شده، قافیه‌ها را باخته و فقط سطری از نبودن‌های ستمگرانه‌اش را کنار هم ردیف می‌کند و نمی‌داند برق حسرتِ گفته‌هایش تا فرسنگ‌ها نمایان است...! *** قلم می‌نویسد و خون بر روی کاغذ می‌چکد، خونِ جانِ واژه‌ها... . واژه‌هایی که مرده‌اند، و با هر نوشتن انگار جانشان را بر روی تیغ می‌کشی، آن‌چنان که خون فواره می‌زند... . عجیب در خونشان، جمله‌ی «حسرت» خودنمایی می‌کند؛ واژه‌هایی که با حسرت مرده‌اند! *** من به تو نگفتم! نگفتم که این‌چنین زندگی‌ام از ریشه و بن وارونه شد... ! اگر می‌گفتم تو نباشی قلم‌ها می‌میرند ...

  • دلنوشته‌ حسرت واژه‌ها
  • ستاره لطفی
  • غزل زندی
  • تعداد صفحات : 54
  • منتخب
  • بازدید: 1003
ادامه و دانلود