با رمانها، از جهان واقعیت فارغ می شوید:
وقتی به خواندن رمان مشغول می شویم، رمان ذهن ما را از بند بسیاری از امور آزادی می بخشد و در مقابل، ذهن ما را صرفا به موضوع و چالشی که دارد، مشغول می کند. در حقیقت مطالعه رمان می تواند برای مدتی شما را از عالم واقع و سختی های آن جدا کند و شما را به یک دنیای خیالی ببرد تا در آنجا هر آنچه می خواهید را محقق کنید. بنابراین در هنگام استراحت و تایم آزادی که دارید، می تواند گزینه ای هیجان انگیز باشد. ری برادبری درباره نویسنده شدن خودش می گوید: یکی از علت های نویسنده شدنم آن بود که از تلخی و نومیدی دنیای واقعی، به درون امیدی بگریزم و با قدرت تخیل خویش می توانستم آنرا خلق کنم. پس رمان می تواند تسکینی برای سختی های دنیای واقعی باشد.
خواندن رمان و جلوگیری و حتی درمانی برای افسردگی!!
رمان و خصوصا رمان های طنز، می تواند انگیزه بخشی زیادی داشته باشد و با کمک آنها می توانیم از یکنواختی و مشکلات زندگی، برای لحظاتی که آنها را می خوانیم آسوده و راحت باشیم و اگر سراغ رمان های طنزی که مفهوم های قدرتمندی دارند بروید، نه تنها در هنگام مطالعه، لذت می برید، بلکه پس از مطالعه هم می توانید از آموخته های خود برای پیشرفت و موفقیت در زندگی خود از آنها استفاده های فوق العاده ای بکنید. خیلی از خواسته های ما، شاید همین الان محقق شدنی نباشد، پس می توانیم با مطالعه داستان های خیالی ای که در رمان فارسی وجود دارد، تصورات هیجان انگیزی داشته باشیم و به سفر برویم، موجودات خیالی خلق کنیم و مفاهیم جدید و جذابی را در ذهنمان خلق کنیم که هیجانات بدون وصفی را به ارمغان می آورد. شاید باور این حرف ها کمی سخت به نظر آید ولی کافی است آنرا باور کنید و عمل کنید، آن موقع است که تمام اینها را تجربه کرده اید و عاشق رمان خواندن شده اید، پس مراقب باشد و در این زمینه زیاده روی نکنید!
با خواندن رمان، واقعیت خودتان را می شناسید و می سازید:
شما وقتی رمانها را مطالعه می کنید، از آنجایی که با شخصیت اصلی داستان، هم ذات پنداری کرده اید، شخصیت های متفاوتی را تجربه می کنید و متوجه نواقص و مزیت های آن شخصیت میشوید. این روند به مرور باعث تشکیل یک تفکر و ذهنیت در شما میشود که برخی از مفاهیم را نیکو و برخی دیگر را پلید میدانید. در نتیجه سعی میکنید یک شخصیت مطلوب را بر اساس دانسته های قبلی خود برای خودتان بسازید و از داشتن آن لذت خواهید برد، به شرط آنکه در این موضوع واقعا مصمم باشید.
هنجار شکنی و شکستن کلیشه ها:
رمان، هیچ حد و مرزی را نمی شناسد و به همین دلیل می تواند خیلی از هنجار های ناصحیح و کلیشه هایی که مانع پیشرفت ما هستند را از بین ببرد و تعصب های ما را با بیانی لطیف و هنری تغییر دهد و به رشد و شکوفایی ما کمک کند.
یک نمونه از این کلیشه های غلط: بسیاری از ما هنوز فکر می کنیم تمام ساکنین آفریقا در سختی و قحطی هستند. در حالی که بسیاری از کشور های این قاره پیشرفت های زیادی کرده اند. حالا یک سوال. آیا همین یک خط توانست تصور شما از قاره آفریقا را عوض کند؟ تصور من که عوض نشد، اما یک رمان حرفه ای و اصولی، با تحریک احساسات شما می تواند واقعا نگرش و عقیده شما را به تکنولوژی و افراد این قاره عوض کند