خلاصه رمان : دانلود رمان لجبازی نکن مورد دختری به اسم رهاست که خیلی مغرور و شوخه. شبی که خونه مادر جونشون دعوته با پسری آشنا میشه که بعدا مجبور به ازدواج باهاش میشه بیخیال بحث کردن بادلارام شدم اون همیشه یه جواب تو آستینش داره که بگه من رهایزادان پناه هستم ۲۰سالمه ورشته پزشکی درس میخونم خیلی به دکترشدن علاقه دارم ولی خانوادم نمیزارن که من کارکنم چون میگن ماکه پول داریم توکارمیکنی که چی بشه؟درسته پول داریم ولی عقایدخانواده ام خیلی کهنه اند بعضی مواقع ازدستشون خسته میشم من یه دخترباپوست گندمی سفیدوبینی ولب متناسب باصور تم وچشمای سبزکه عاشقشونم البته بگم که من ازقیافه ام راضیم امروزقراربودبادلارام بریم خریدالبته من ازخریدمتنفرم فقط بخاطردلارام اومدم اخه فرداعروسی پسرعموش بود -ببین رها ازالان میگم بریم اون ...