دانلود رمان مثلث تلخ _ داستانی غم انگیز از کتاب سرنوشت...داستانی که خط به خط آن با مرکبی از غم نوشته شده تا تقدیری دردناک را برای دو برادر و دختری درد دیده رقم بزند. تقدیری تلخ که زندگی سه نفر را عوض می‌کند. این رمان اختصاصی سایت یک رمان است. مقدمه :‌ و به نام آنکه عاشق آفرید مهر آن در دل معشوق افکنید که عشق آمد پدید در یک نگاه گهی آن را شمردند یک گناه عشق با حزن و غمی همراه است عاشق در این دنیا تنها است همه گیرند در این مثلث تلخ خم شدند زیر درد و غم این چرخ چرخی از چرخ زمانه بی رفیق تلخ می چرخد نشود با کس رفیق هر کدام از ما یه ضلعش هستیم گوشه ای از این سه ضلعی را نشستیم هیچ کس ...

  • مثلث تلخ
  • فاطمه (رستم زاده )
  • ویراستاران : g.a- (RITA (P.ST- mona.n- نسترن بانو
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات : 162
  • ژانر: عاشقانه
  • بازدید: 4348
ادامه و دانلود

خلاصه: دانلود رمان دختران لجباز پسران مغرور _ سه دختر... سه پسر ... پسرانی از دنیای پر از تکبر و غرور ... و دختران، از دنیایی پر از شیطنت و لجبازی، پسرها و دخترهای قصه‌ی ما، عاشق می‌شن و تو این راه، دو چیز مانع رسیدن اون‌ها به هم می‌شه... لجبازی... غرور. این رمان اختصاصی سایت یک رمان است. قسمتی از رمان: وای وای! بازم دانشگاه، بازم درس، بازم خر زدن، ای خدا! به دادم برس، چرا من؟ آه ای خدا! این چه بلای آسمانی بود که سر من نازل شد؟! خب، بخوابم که فردا باید برم دنبال این خلا، که ببرمشون دانشگاه . به سه نرسیده، بین زمین و آسمون خوابم برد. آه آه، این چه صدای مزخرفیه! فهمیدم؛ باز آلارم گوشی. گوشی رو ...

  • نام رمان : دختران لجباز پسران مغرور
  • نویسنده : Ranya کاربر انجمن یک رمان
  • طراح : حسنا(هکرقلب)
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:
  • ژانر : عاشقانه / طنز
  • بازدید: 24608
ادامه و دانلود

خلاصه: دانلود رمان بازی با عشق دو برادر عاشق دختری به نام نیلوفر میشن ولی داداش دومی هم بخاطر مشکلاتی که داشته عشقشو پنهان میکنه ولی نیلوفر از این موضوع با خبر میشه که بعدها مشکلات بیشتری به وجود میاد. و نیلوفر مجبور میشه با کسی ازدواج کنه که هیچ علاقه ای نسبت بهش نداره. سرم درد میکرد از اینکه اینقدر سرم تو کتاب بود خسته شده بودم مامان:دخترم نمیخوای بیای ناهار بخوری؟ من:نه مامان سیرم مامان:ولی اینجوری نمیشه که تو بیشتر وقتاتو میزاری روی درس اخه این چشمای خوشکلتو از دست میدی من:مامان چهارتا امتحان بیشتر نمونده تا خلاص بشم. مامان:باشه دخترم هر جور راحتی.  و از هم طلاق گرفتن،مامان حالش بدتر شد ساعت ده صبح شد باید میرفتم کلاس رفتم سراغ کمدم یه مانتوی فیروزه ای برداشتم که خیلی ...

  • نام رمان:بازی با عشق
  • نویسنده:شبنم آهنین جان
  • طراح:Lady Green
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:600
  • موضوع:اجتماعی ، عاشقانه
  • بازدید: 4843
ادامه و دانلود

خلاصه: دانلود رمان چشمانی به رنگ عشق پس اگر میگفتی تا شقایق هست، حسرتی باید خورد جمله زیباتر میشدتو ببخشم سهراب که اگر در شعرت، نکته ای آوردم، انتقادی کردم بخدا دلگیرم، از تمام دنیا، از خیال و رویا بخدا دلگیرم، بخدا من سیرم، نوجوانی پیرم زندگی رویا نیست زندگی پردرد است زندگی نامرد است، زندگی نامرد است! با افسوس به چهره ی جذاب خود آخرین نگاه رو انداخت . کتش رو از روی تخت برداشت و پوشید و با برداشتن کیف سامسونت از اتاق زد بیرون . در خونه رو قفل کرد و سوار آسانسور شد و دکمه ی P رو فشار داد . بعد از ایستادن آسانسور درش رو باز کرد و وارد پارکینگ شد . سوییچ رو زد و ...

  • نام رمان:چشمانی به رنگ عشق
  • نویسنده:mojgan 19
  • طراح:braveays
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:326
  • موضوع:اجتماعی ، عاشقانه
  • بازدید: 5741
ادامه و دانلود

خلاصه: دانلود رمان راز زندگی برایم روزی به شیرینی عسل بود,وقتی دستانت در دستانم معنای اعتماد و عشق را برایم تداعی می کردند,اما به ناگاه چه شد که به زور به منزهری خوراندی که به جای کشتنم خوره ی روحم شده است و ذره ذره مرا می کشد. قصه ی این رمان کاملا زاییده ی تخیلات نویسنده است شباهت چهره و شغل شخصیت دلش برای مهربانی های فرشته و شیطنت های حدیث پر می زند .پشیمانی از گذشته امان قلبش را بریده است،اما نمی تواند بی گدار به آب بزند. دختر بر روی تختش دراز کشیده و شهر غم و غصه را دور می زند و به قلبش اندوه هدیه می دهد تا مرهمی برای وجدانش باشد, باران یک تاب به قرمزی لب های دخترکان ...

  • نام رمان: راز
  • نویسنده:معصومه سرلک
  • طراح:Miss_hani97
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:
  • عاشقانه ، اجتماعی
  • بازدید: 3399
ادامه و دانلود

خلاصه: دانلود رمان گنجی به نام عشق آن که می گوید دلم، بداند دلش متعلق به خودش نیست! دل را یک نفر، شبی نصف شبی، صبح پاییزی، شب تابستان گرمی، می آید و بر می دارد و می رود! ناگه در رقص برگ های پاییزی، می بینی که دگر قلبت نمی زند!تنها چشم هایت به چشم های آبی رنگی به رنگ آسمان خیره شده و دهانت چون درختان زمستان خشک شده است... می بینی که به یک باره دوباره قلبت شروع به تپیدن می کند، آن قدر می تپد و می تپد که احساس گرما می کنی، و چشمانت خیره می ماند به موهایی که همراه برگ ها می رقصند. تنها گوش هایت یک چیز را می شنوند، قهقهه ی مستانه ای که ...

  • نام رمان: گنجی به نام عشق
  • نویسنده:زینب امیری
  • طراح:Lady Green
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:400
  • موضوع:عاشقانه، اجتماعی
  • بازدید: 5197
ادامه و دانلود

خلاصه: دانلود رمان تلخی بی پایان بارون مثل شلاق به صورتم می کوبید. خودم هم نمی دونستم چند ساعته که خیابون ها رو طی می کنم فقط می دونستم که توانم رو به تحلیل بود و پاهام از شدت درد گزگز می کرد. ایستادم و دستم رو به دیواری گرفتم تا مانع از افتادنم بشم. سرگیجه امانم رو بریده بود. خیسی لباس هام باعث می شد سرمای بیش تری تو وجودم رخنه کنه. دست های یخ زده ام رو تو جیب های سویی شرت آبی رنگم فرو کردم. دوباره به راه افتادم. خودم هم نمی دونستم کجا می رم. به سمت مقصد نا معلومم حرکت کردم. دندون هام از شدت سرما به هم می خوردند و دست و پاهام بی حس شده بود. صورتم از اشک ...

  • نام رمان: تلخی بی پایان
  • نویسنده:فاطمه احمدی
  • طراح:braveays
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:200
  • موضوع:اجتماعی ، عاشقانه
  • بازدید: 5040
ادامه و دانلود

خلاصه: دانلود رمان عشق یعنی تو وقتی احساسات عوض شوند،زندگی تباه می شود،نگاه ها عوض می شود،دنیایی به هم می ریزد و آدم ها هم... امان از این تغییر ناگهانی آدم ها‌... همیشه می گویند:زمین گرد است.  زمین گرد است یا زمان؟! وای پس چرا نمیاد؟ همین‌طور که منتظر بودم،در باز شد. بدون این که ببینم کیه،با ماهیتابه به سر طرف کوبیدم با صدای ناله بلندی چشمام و باز کردم:آی خدا سرم! با چشم‌های گرد به سامیار نگاه کردم که دستشو رو سرش گذاشته بود. -داداش تو این جا چی کار می‌کنی؟ غضبناک نگاهم‌کرد و گفت:ساینا این چه کار احمقانه‌ای؟برا چی با ماهیتابه تو سرم زدی؟! عقلت‌و از دست دادی؟ قیافه مظلومی به خودم گرفتم و گفتم:داداش به خدا می خواستم آوید و بزنم؛صبح همش اذیتم می‌کرد. زیر ...

  • نام رمان:عشق یعنی تو
  • نویسنده:فاطمه
  • طراح:braveays
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:274
  • موضوع:اجتماعی ، عاشقانه
  • بازدید: 5245
ادامه و دانلود

خلاصه: دانلود رمان بمیر _ مــرگ! کلمه‌ایی که مو را به تن آدم، سیخ می‌کند! انتقام! تلافی! دختری که تقاص می‌دهد! دختری که به پای گذشته‌اش می‌سوزد! اشتباهی در کودکی! دنیای جوانی‌اش را ویران می‌کند! صدای زجه‌هایش در خنده‌هایی که بوی مرگ می‌دهد، گم می‌شود! آیا پونه از این سایه شوم، رهایی می‌یابد؟! این رمان اختصاصی سایت یک رمان و دو جلدی است. جلد دوم آن در انجمن یک رمان در حال تایپ است. قسمتی از رمان : با پشت دست چشمامو مالیدم که با اخم مامان رو به رو شدم! با خنده سر به نشونه چیه تکون دادم، دست به کمر زد. مامان: مگه صد دفعه نگفتم با دستات چشماتو نمال؟ نگفتم؟! خندیدم و برفی رو که یه عروسک خرگوشی سفید بود رو محکم‌تر بغل کردم، ...

  • نام رمان : بمیر
  • نویسنده : نرگس زنده بودی کاربر انجمن یک رمان
  • ویراستار : نسترن بانو
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات : 161
  • ژانر : عاشقانه / ترسناک
  • بازدید: 9289
ادامه و دانلود

خلاصه: دانلود رمان الهه بانو عشق فقط یک حس علاقه ی ساده نیست ! گاهی عشق تمام زندگی یک مرد میشود ... در روح و جانش ریشه میدواند و تمام وجودش را برای خود میکند ! حرف میزند در مورد عشق حرف میزند ... نگاه میکند عشق را میبیند ... لمس که میکند لطافت عشق را احساس میکند ... راه میرود به سمت عشق میرود ... نفس که میکشد بوی عشق را استشمام میکند ... او هر کاری که میکند برای عشق است ... حالا فرض کن عشق را به یکباره از آن مرد بگیرند !! جنون حق اوست یا نه ؟ دامن بلند لباسم را در دستم گرفتم و پله ها را آرام آرام بالا رفتم . سکوت محض خانه را فقط صدای کشیده شدن ...

  • نام رمان: الهه بانو
  • نویسنده:افرا شریفی
  • طراح:Lady Green
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:1000
  • موضوع:اجتماعی ، عاشقانه
  • بازدید: 9941
ادامه و دانلود