خلاصه رمان: دانلود رمان نفرین یک جسد داستان در مورد دختریه که به خاطر درآوردن خرج خودش وارد یه خونه میشه تا همدم یک زن میانسال باشه،اما متوجه میشه اون خونه زیاد شرایط طبیعی نداره…. اگه زورم میرسید دست می انداختم گردن استاد وخفه اش میکردم. ساعت سه بعد از ظهر به خاطر این کچل،موندم دانشگاه ودارم شُر شر عرق میریزم.مابقی کلاسها از هفته پیش تموم شده بود اما این آقا میخواست نونش حلال باشه وبه زور بره تو بهشت.ترانه با آرنج به بازوم زد.با حرص نگاهش کردم:دستمو شکوندی! چته؟ انگشت اشاره اشو جلوی صورتش چرخ و ند:همه چیم میزونه -آره خبر مرگت ترانه یه دختر لاغر ۱۹ ساله یعنی همسن خودم.سفید پوس با چشمهای سبز ودرشت وموهای فر(البته موقت)خرمایی.فوق العاده دانلود رمان نفرین ...

  • نام رمان:
  • نویسنده:
  • طراح:
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:
  • موضوع:
  • بازدید: 16281
ادامه و دانلود

داستان درمورد دختری به اسم ترساست که دو سال پشت کنکور مونده الان منتظر جواب کنکور… مادر ترسا چند سال پیش فوت کرده ترسا با پدر و مادربزگش (عزیزجون) زندگی میکنه.خواهر بزرگش هم ازدواج کرده . ترسا آرزو داره که بره کانادا و اونجا ادامه تحصیل بده ولی پدرش به دلیل تجربه ی تلخی که در رابطه با فرستادن آتوسا(خواهر ترسا)ب ه خارج داشته تحت هیچ شرایطی راضی نمیشه که ترسا رو بفرسته کانادا، به همین خاطر همین ترسا و دوستاش سعی دارند با همفکری هم راه حلی برای راضی کردن پدر ترسا پیدا کنند که موفق هم میشند ولی برای عملی شدن این راه حل یه سری اتفاقاتی میفته و شخصی وارد زندگی ترسا میشه که مسیر زندگیشو عوض ...

  • نام رمان:قرار نبود
  • نویسنده:هما پور اصفهانی
  • طراح:فرزانه رجبی
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:600
  • موضوع:عاشقانه, اجتماعی ،همخونه ای
  • بازدید: 11505
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان تب آغوش سرد داستان دوباره دختری به اسم«چکامه» هست،دختری که برای نجات جون مادرش مجبور میشه یک زندگی جدید انتخاب کنه،زندگی که با یک ازدواج اجباری یک ساله شروع میشه، اونم با مردی که نقاب بر‌چهره داره وحتی چکامه داستان یان خوش نویسنده : طاهره نیرومند(تاتیا) تعداد صفحات : 164 ژانر : اربابی،عاشقانه،اجتماعی حق شناختنش نداره،این مرد نقابدار پراز راز وبی احساس سنگ دل هست،  برای چکامه توی این زندگی اجباری چه اتفاقی می افته وشرایط این زندگی چیه!؟؟...پا اما هیچکس راضی نشد بهم کمک کنه . تا اینکه خودم رو جلوی دفتری که به ظاهر کارش کمک کردن به افراد بی بضاعت ، ولی در اصل کارش، صیغه کردن زنهای بیوه بود ، دیدم . دانلود رمان تب آغوش سرد   نه پدری و نه برادری ...

  • نام رمان:
  • نویسنده:
  • طراح:
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:
  • موضوع:
  • بازدید: 5379
ادامه و دانلود

خلاصه  : دانلود رمان دروغی که تمام زندگی ام بود تا جایی که یادمه همه من رو به عنوان یه عروسک کوکی می شناسند...یه عروسک کوکی بی صدا...بی احساس...سرد...یک عروسک کوکی...نه بیشتر نه کمتر...و مدت ها با این نام عجیم شدم تا مردی آمد و در این عروسک کوکی روحش را دمید...و این روح به من همه چیز داد...امید ، عشق و زندگی...دیگر یک نبودم...تازه داشتم این زنده بودن و زندگی کردن را می پذیرفتم که آن مرد پیش آمد و پیشامدی به بار آورد...روح دمیده شده اش را از پیکرم خارج کرد... به قول فروغ « بیش از این ها می توان خاموش ماند » و من می جنگم تا ببینم باز هم طاقت عروسک ماندن را دارم...تو می گویی طاقتش ...

  • نام رمان:دروغی که تمام زندگی ام بود
  • نویسنده:ایراندخت | ساینا مقدسی
  • طراح:نگار1373
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:350
  • موضوع:عاشقانه،اجتماعی
  • بازدید: 3301
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان اینجا زنی عاشقانه میبارد(جلد دوم ) چای حضورت را سر میکشم و دلم از گرمایت ضعف میرود… از شیرینی ات نوچ میشود!میبینی؟ تو نیستی و من از همین فاصله کذایی دوستت دارم…بعد از گذشت دو سال و زخمی که به تنِه زندگی نگار خورده است همه چیز متفاوت شده … تلاش او برای دوست داشتن..برای راضی نگهداشتن… و درست زمانی که فکر میکند موفق شده است اتفاقی میافتد که دوباره و دوباره همه چیز را عوض میکند… و شاید همه چیز را سره جایش برمیگرداند…اتفاقی مثل نزول باران برای زمینی که از تشنگی لب میزند…  نام رمان : اینجا زنی عاشقانه می بارد (جلد دوم) ) (دانلود جلد اول )  نویسنده : فاطمه حیدری کاربر انجمن نودهشتیا  ساخته شده با ...

  • نام رمان:
  • نویسنده:
  • طراح:
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:
  • موضوع:
  • بازدید: 3879
ادامه و دانلود

خلاصه  : دانلود رمان اینجا زنی عاشقانه میبارد نگاه در چشمان بیمارش میدوزم! بغض را قورت میدهم … اما …نه نمیشود.. همیشه باریدن یعنی زن ، زن یعنی همیشه باریدن!اینجا هوا ابریست ، آنجا را نمیدانم! اینجا نفس تنگ است ، آنجا را نمیدانم! اینجا دنیایم اندازه آغوشیست که یکبار هم لمسشان نکرده …اینجا… نجیبانه دور میشوم ، نانجیبانه قلبم پا میکوبد! اینجا زنی عاشقانه میبارد … اشتباه نکن… همه جا زنان میبارند … گاهی عاشقانه ، گاهی عارفانه ، گاهی …  گاهی زنان تنها میبارند ، بی هیچ بهانه نگاه در چشمان بیمارش میدوزم! بغض را قورت میدهم … اما … دانلود رمان اینجا زنی عاشقانه میبارد نه نمیشود.. همیشه باریدن یعنی زن ، زن یعنی همیشه باریدن! اینجا هوا ابریست ، آنجا را نمیدانم! اینجا نفس تنگ ...

  • نام رمان:اینجا زنی عاشقانه میبارد (جلد اول)
  • نویسنده:فاطمه حیدری کاربر انجمن نودهشتیا
  • طراح:نگار1373
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:250
  • موضوع:عاشقانه،اجتماعی
  • بازدید: 3373
ادامه و دانلود

خلاصه  : دانلود رمان هیچ وقت دیر نیست داستان پیرامون تلاش های شخصیت زن داستان در جهت جبران کردن اشتباهات گذشته اش هست. یک جور رویارویی نیروهای مثبت و منفی که یکی از نتایج حاصلش می تونه این باشه که هیچ چیز قطعاً خوب یا قطعاً بدی وجود نداره… و اینکه هیچ وقت دیر نیست!  نام رمان : هیچوقت دیر نیست   نویسنده : مهسا زهیری کاربر انجمن نودهشتیا  ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، epub   تعداد صفحات : ۴۱۹ دانلود رمان هیچ وقت دیر نیست     اگر آدم خیال پردازی کنارم بود، حتماً تصور می کرد امروز برای من روز بزرگیه. اما نکته اینجا بود که نه امروز فرقی با بقیه ی روزها داشت، نه آدمی کنار من بود. ...

  • نام رمان:
  • نویسنده:
  • طراح:
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:
  • موضوع:
  • بازدید: 2311
ادامه و دانلود

مصاحبه با م.میشی   سلام سلام ممنون میشم اول یه بیوگرافی ساده و مختصر بهمون بدید ؟ بنام خدا و سلام خیلی مختصر میشه زینب میشی از خوزستان

  • نام رمان:
  • نویسنده:
  • طراح:
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:
  • موضوع:
  • بازدید: 1572
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان شیطنت در راه عشق ایڹ رماڹ در مورد یک دختـــر شیطونیہ یه دخترے از جنس همہ‌ے دختــــر ها از جنس بلـــــور... از جنس لطافت... که تو ایڹ راهـ  چند پسر جلوش سبز میشڹ  که باعث همخونه‌اے میشهـــ اتفاق هاے هیجان انگیز... اما اون فقط دلش رو به یکے میدهـ  یکے کهـ میشہ زندگیـــــش... نویسنده : فاطمه حسینی تعداد صفحات : 390 ژانر : طنز ، عاشقانه،کل کلی وقتی ۵ سالم بود درست همون موقعی ک یه بچه نیاز به محبت داشت من نداشتم! همون موقع مامانم و بابام از کرج داشتن میومدن تهران که ماشینشون چپ کرد و رفتن ته دره آقاجون فکر میکرد من خرم همش بهم میگفت مامان و بابات رفتن مسافرات زود میان ولی من میدونستم اونا دیگه زنده ...

  • نام رمان:
  • نویسنده:
  • طراح:
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:
  • موضوع:
  • بازدید: 7665
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان شهرزاد دختري مهربان، به نام شهرزاد بعد از فارغ التحصيلي از دانشگاه دررشته پزشك اطفال براي دوره پزشكي اش وارد روستايي به نام ايستا مي شود و ... نویسنده : فهیمه تعداد صفحات : 825 ژانر : عاشقانه. اجتماعي باخوشحالی ازدانشگاه دراومدیم بیرون دیگه رسما شده بودم یه متخصص اطفال چیزی که ازبچگیم ارزوش رو داشتم توی حال وهوای خودم بودم که شایان صدام کرد : شهرزاد کجایی سه ساعته دارم صدات می کنم باعجله گفتم: چیه بابا همش غرغر می کنی :بله دیگه پنج ساعته درگیرمراسم خانم هستیم اون وقت اینه جوابمون اومدم یه چیزی بهش بگم که باباصدامون کرد دانلود رمان شهرزاد     :بچه هابرید سوارشید دیگه. توماشین داشتم پیام هایی که برام اومده بود رو چک می کردم و شایان هم مدام برای خودش یه اهنگ رو زمزمه ...

  • نام رمان:
  • نویسنده:
  • طراح:
  • تعداد صفحات : تعداد صفحات:
  • موضوع:
  • بازدید: 6633
ادامه و دانلود