یک رمان

خلاصه: دانلود رمان تولد مشترک   درمورد 6نفر درنقاط مختلف دنیا که در روزی تولشون توی ویلا جمع نمشن…روز تولد اونها روز مرگ یک روحه که میخواد….اگه رمان ترسناک ومعماگونه دوست دارید بخونیدش..پایان خوش جلوی تلویزیون نشسته بودم و در حالیکه پاهام رو روی میز روبروم گذاشته بودم مشغول تماشای فیلم بودم که تلفنم زنگ خورد ، با بی حوصلگی  رمان اجتماعی فحشی به این خروس بی محل دادم و تلفن رو برداشتم . _بله؟ سلام کارلوس ، منم خوان … اخمام رفت تو هم : خوان دیگه کیه ؟! خوان : یعنی اسم مربیت یادت رفته ؟ شناختمش ، مربی سه سال پیشم بود ، وقتی که تازه تنیس رو حرفه ای شروع کرده بودم ، نفسم رو با حرص دانلود رمان ...

خلاصه  : دانلود رمان چیزهایی هم هست زندگی و آینده یلدا زند با حضور برادر ناتنی پدربزرگش ” محمد زند ” دچار تغییرات اساسی می شود . دختر آرامی که تا چهارده سالگی با ترس و وحشتی عجیب از پدربزرگش زندگی می کرده است . این ترس با حضور محمد زند ( عمو جان ) بخاطر شباهت ظاهری که با پدربزرگش دارد دوباره زنده می شود . علاقه هیوا خواهرش، به ایلیا نوه محمد زند، که قرار بود به ازدواج منجر شود با یک سوال و اعلام نظر قاطع محمد زند، رمان عاشقانه تنها باعث تغییری بزرگی در آینده و سرنوشت یلدا می شود..پایان خوش زندگی و آینده یلدا زند با حضور برادر ناتنی پدربزرگش ” محمد زند ” دچار تغییرات ...

خلاصه: دانلود رمان دل من وسعت دریاست اگر بگذارند داستان از زبان زنی بیان می شه که تو زندگیش همه چی داره.پول، شهرت، عشق، فرزند ، درس خونده، به همه جا رسیده،اما…چه اتفاقایی در انتظار اون و خانواده ش است فقط من نویسنده می دونم و خدا. پایان خوش…378صفحه موبایل…قسمتهایی از داستان واقعیت داره وفقط اسم اشخاص عوض شده  دل من وسعت دریاست اگر بگذارند نوشته SilverSea Horse رمانی پر از خالی…پر از ناگفته ها و گفته ها…پر از تکرار… رمان عاشقانه از زبان زنی بیان می شه که تو زندگیش همه چی داره.پول، شهرت، عشق، فرزند ، درس خونده، به همه جا رسیده،اما…چه اتفاقایی در انتظار اون و خانواده ش است فقط من نویسنده می دونم و خدا. پایان خوش…378صفحه موبایل…قسمتهایی ...

خلاصه ی داستان: دانلود رمان هم جنس من  داستان از زبان دختری به اسم مریم نقل میشه که به خاطر تهمت به هم جنس بازی یک سری از موقعیت های زندگیشو از دست میده اما در عوض…. نام کتاب:هم جنس من نویسنده:دل ارا دشت بهشت(کاربر نودوهشتیا) قسمتی از متن رمان: یه استرس شیرین ته دلم موج میزد، نمیتونم درست و واضح توصیفش کنم فقط همینو بگم که دستام یخ کرده بود واز شدت خوشحالی رمان جدید کم مونده بود با صدای بلند گریه کنم.برای بار هزارم به صورت خودم توی آینه نگاه کردم، اونقدرها هم زیبایی چشم گیری ندارم اما در بین همسن وسالهای خودم پر طرفدارم.با صدای مهسا خواهرم که با محبت بهم زل زده به خودم میام: خوشحالم که به آرزوت داری میرسی ...

خلاصه : دانلود رمان مروارید های احساس  تو اوج درموندگی و بدبختی، وقتی امیدی برای رسیدن به مطلوب نیست، یه عاجزانه صدا زدن معبود تبدیل میشه به گره گشا و خدا یه ناجی برات میفرسته، کسی که در قبال کمک هاش هیچ انتظاری ازت نداره فقط میخواد دست از تعارف کردن برداری…. کسی که تبدیل میشه به تکیه گاه، محرم اسرار، دوست، یار و در نهایت عشق! عشقی که با یه حضور ناخونده،تو فصل بلوغ می مونه….پایان خوش ….که داستان بر اساس واقعیته…. رمان تخیلی یه موضوعیه که خودم از نزدیک شاهدش بودم. هرچند چاشنیش رو زیاد کردم ولی در مجموع داستان واقعیست. دانلود رمان مروارید های احساس   خلاصه از زبان نویسنده رمان: تو اوج درموندگی و بدبختی، وقتی امیدی برای رسیدن به مطلوب نیست، یه عاجزانه ...

خلاصه: دانلود رمان انتهای راهرو اتاق دهم  افرا که از نظر روحی در حادثه ای حدود ده سال پیش ضربه خورده و به همین دلیل زندگی منزویانه ای رو پیش گرفته با مراجعه به روانشناس همدمی رو پیدا می کنه که هرچند ساکت است و حرفی نمی زند اما بهترین مداوا برای روح زخم خورده ی اوست چه بسا این غریبه مسبب تمام مشکلاتش باشد...پایان خوش نویسنده: رکسانا.الفana23 اول شخص،دختر زمان: حال و گذشته(تلفیقی) تعداد فصل ها:63 فصل ولی با کمک دو دوست خیلی خوب دوباره به زندگی برمیگردد و تصمیم به انتقام میگیرد اما… قسمتی از متن  رمان عاشقانه : اخرین پنجره ها را بستم و روی مبل استیل بنفش رنگ نشستم .سیمین آباژور شیشه ای پایه بلند را در جای مشخص شده دانلود رمان انتهای راهرو ...

خلاصه رمان : دانلود رمان ببین دوستدارم اندروید داستان در مورد زندگی پسری به اسم سام و دختری به اسم نیکاست دوعاشق که بعد از پشت سر گذاشتن مشکلات زیادی به همدیگه میرسن اما اتفاقاتی میفته که زندگیشون از هم میپاشهباید دید سرنوشت این دو نفر چی میشه راهی برای بازگشت هست؟ نیکا سام رو میبخشه یا نه؟ وارد حیاط شدم رفتم به سمت ماشین و سوار شدم با ریموت در رو بازکردم و از حیاط خارج شدم.سرکوچه کریم آقا رو دیدم که کلی خرید دسش بود و داشت می اومد دستی تکون داد،من هم دستی واسش تکون دادم و رفتم.باید واسه ساعت سه می رسیدم... بعد از اینکه با سام حرف زدم و گفت که سرکوچست گوشی رو قطع کردم،حسابی دیرم شده بود  رمان عاشقانه اگه می دونستم روشا ...

خلاصه: دانلود رمان زندگی من  داستان  یک دختریه که عاشق بازیگریه میره تست بازیگری میده وبالاخره قبول میشه ولی پدر و مادرش اصلا دوست ندارن دخترشون بازیگر بشه توی این داستان عموی این دختر هم میاد که یک پسر هم داره توی اولین ملاقات عاشق دختر داستانه ما میشه . دختر توی دنیای بازیگری غرق میشه ..... اسم من کیمیا هست یه بچه ی خنگ که چه عرض کنم همه حقمو میخورن ولی نمیتونم از خودم دفع کنم چون مظلومم کوچیک بودم سره سفره نشسته بودم داشتم شاممو میخوردم که یدفعه مامانم گفت کیمیا برو کولر رو خاموش کن میگفتم چشم دوباره میشستم سره سفره دوباره بابام دستور میداد نمک و فلفل یادت رفت اونم بیار میگفتم چشم بگذریم در کل بگم همه بهم یه ...

خلاصه رمان : دانلود رمان جنجال عشق داستان دوتا خواهره که سال ها از هم دور بودن و از وجود هم خبر نداشتن ...تا اینکه هر دو نفرشون عاشق یک نفر می شن و اونوقته که ...با عصبانیتی آشکارا به سمتم حمله ور شد و شروع کرد مشت و لقد پروندن به بدنم !یکی در میون ضربه هاشو تو شکمم فرو می کرد ، با اینکه زن بود زورش از منی که روزی یه وعده غذا می خوردم بیشتر بود . با تمام قدرت پنجه هام و داخل موهای نسبتا بلندش کردم و کشیدم ، جیغی زد و دست از لقد پروندن برداشت رمان عاشقانه تا جایی که زورم می رسید موهاشو کشیدم . -ایـــــــــــی دختره ی عوضی حالیت می کنم . بازم به پنجه هام ...

خلاصه رمان : دانلود رمان عاشقی بعد از فراموشی همون طور که تو جلد اول خوندین آذر برای اینکه از شر امین خلاص بشه با نقشه پریسا پیش میره...ولی میون راه عاشق شاهرخ میشه ، بابای آذر با نامزدی امین و آذر موافقت خودش اعلام میکنه...تااینکه امین، آذر موقع پیاده شدن از ماشین شاهرخ میبینه ودرطی این ماجراها امین آذر را متهم به ناپاک بودن میکنه وبینشون دعوایی پیش میاد که آذر بیشتر از امین متنفر میشه رمان جدید واین دعوای بینشون باعث میشه آذر تشنج کنه و راهی بیمارستان بشه. بعداز این ماجرا دیگه حرفی از نامزدی زده نمیشه.... موهام ، چشمامو که روی هم گذاشته بودم باز کردم ... دیدم همه دارن نگاهم میکنن ... چشمم خورد به آینه روبه روم ... واااااااای این دختر ...