خلاصه داستان: دانلود داستان کوتاه بانوی شبنم و کوه _ هر حادثهای در خود رازهای بیشماری دارد که گاه در طول زمان فاش میشود و... حوادثی نیز هستند که تنها راوی آن خداوند است و تا پایان برای ما پنهان میماند. اسرار ازل را نه تو دانی و نه من وین حرف معما نه تو خوانی و نه من هست از پس پرده گفتوگوی من و تو چون پرده در افتد نه تو مانی و نه من دانلود داستان کوتاه بانوی شبنم و کوه قسمتی از داستان: بانو، چشمان قهوهای خود را به بالا دوخت. زير نور كشندهی خورشيد، پيكر بلندبالاى سيد بر روى اسب سپيد، امواج گرما و فضا را مىشكافت و نزدیک مىشد. موهاى بلند و مواجش در دست نوازشگر باد گرم، گرد چهره مهربان مىنشست ...