دانلود رمان تلخ مثل قهوه
دانلود رمان تلخ مثل قهوه
خلاصه:
دانلود رمان تلخ مثل قهوه با نفرت بهش نگاهی انداختم و بی تفاوت از پله ها بالا رفتم. وارد اتاقم شدم و به یک باره آرامش به سراغم آمد با دیدن اتاقم. کیفم را گوشه ای پرت کردم و از شدت گرما،سریع لباس هایم را عوض کردم. به ساعت نگاهی انداختم و خودم را روی تخت پرت کردم. انگاری خستگی در تک تک سلول هایم به وجود آمده بود. پلک هایم را روی هم گذاشتم و با دستم شقیقه هایم را ماساژ دادم.