دانلود رمان میم مثل مرد اختصاصی یک رمان خلاصه: اﻭ ”ﻣــﺮﺩ” ﺍﺳﺖ خوابش از تو کوتاهتر و خواب ابدیش از تو طولانی...آسایش برایش مفهومش آسایش توست، پس صبح تا شب در پی آسایشی است که سهمش را از عشق تو میجوید… اگر آن را دریابی! ﺩست،هایش ﺍﺯ ﺗﻮ زبرتر ﻭ ﭘﻬﻦﺗﺮ ﺍﺳﺖ… تا به حال به دستهایش نگاه کردهای؟ هیچگاه بدون خراش و زخم دیدهای؟ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺗﻪ ﺭﯾﺸﻰ ﺩﺍﺭﺩ… ﺟـﺎﻯﹺ ﮔﺮﯾــﻪ ﮐﺮﺩﻥ، ﻣﻮﻫﺎﯾﺶ ﺳﻔﯿﺪ میشود… ﺍﻭ ﺑﺎ ﻫﻤــﺎﻥ ﺩستهای ﺯﺑﺮﺵ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﻮﺍﺯﺵ میکند...و ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﺎﺻﺎﻑ ﻭ ﻧﺎﻣﻼﯾﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ میبوسد ﻭ ﺗﻮ ﺁﺭﺍﻡ میﺸﻮﻯ…به او سخت نگیر! او را خراب نکن! ﺍﻭ ﺭﺍ “ﻧﺎﻣــــﺮﺩ” ﻧﺨﻮﺍﻥ!
