خلاصه داستان: دانلود داستان کودک نبرد مخوف _ یک پرنسس زیبا، در دنیای جادویی خود در پی ماجراجویی وارد دنیایی جدید با چیزهای عجیب میشه و از آنجا داستان شروع میشه که به همراه دوست کوچولوی باوفای خود که یک بلبل است پا به دنیای دیگه می‌ذاره و... .   دانلود داستان کودک نبرد مخوف   قسمتی از داستان: از روی جوب پرید و دوان‌دوان خودش رو به درخت بزرگ رسوند (درخت کهن) یک درخت با شاخ و برگ‌های زیاد و تنه‌ی بسیار قطور. دستش رو به تنه‌ی درخت چسبوند و دست دیگه‌ش رو به زانو‌ش گرفت. نفس‌نفس میزد، بریده بریده رو به فیلدا گفت: - نفس...نفسم بند اومد. سرش رو بالا گرفت و دوتا نفس عمیق کشید. فیلدا درحالی‌که می‌خندید گفت: - من که خستگی رو احساس نمی‌کنم چون ...

  • داستان کودک نبرد مخوف
  • الهام سواری
  • فاخته
  • تعداد صفحات : 48
  • عاشقانه / فانتزی
  • بازدید: 943
ادامه و دانلود

خلاصه داستان: دانلود داستان کودک مانلی در جستجوی خانه _ داستان درمورد آهو کوچولویی‌ست که به دنبال بازی‌گوشی راه خونه‌اش رو گم کرده و در راه برگشت ماجراهایی براش اتفاق می‌افته و دوست‌های زیادی پیدا می‌کنه.   دانلود داستان کودک مانلی در جستجوی خانه   قسمتی از داستان: چشم‌هام رو باز کردم و از جام بلند شدم. رفتم لب رودخونه سرم رو بردم جلو تا کمی آب بخورم ناگهان صدایی بلند شنیدم. به اطراف نگاه کردم لابه‌لای درخت‌ها، اما چیزی ندیدم. دوباره سرم رو بردم نزدیک آب و مشغول خوردن شدم. سرم رو بالا گرفتم یک انسان با لباس‌های سبزِعلفی و یک تفنگ بزرگ تو دستش جلوی من، اون‌طرف رودخونه ایستاده بود. قلبم تند‌تند می‌زد. نفسم رو حبس کردم و پا به فرار گذاشتم. خسته شدم و ایستادم ...

  • داستان کودک مانلی در جستجوی خانه
  • الهام سواری
  • صبا عباسی
  • تعداد صفحات : 47
  • فانتزی
  • بازدید: 1018
ادامه و دانلود

معرفی داستان: دانلود داستان کودک سرلین و دهکده‌ ی دنیل _ دنیل و سرلین، هر یک به تنهایی در دنیای باشکوه خود زندگی می‌کنند. پادشاه قصه‌ی ما، عاشق پسرش دنیل است و می‌خواهد او را در آینده جانشین خود کند. سِرلین یک دختر زیباست و می‌خواهد به دنیل در این راه کمک کند. بچه‌ها بیایید با هم، به دهکده‌‌ی کوچکی سفر کنیم و داستانِ این دو آدم شجاع را از زبان خودشان بشنویم... .   دانلود داستان کودک سرلین و دهکده‌ ی دنیل   قسمتی از داستان: یکی بود یکی نبود. غیر از خدای مهربون، هیچکس نبود. بچه‌ها اومدم یه داستانی براتون تعریف کنم. بله درست حدس زدین! این داستان مربوط به یک شاهزاده‌ی شجاع و قدرتمنده. یک شاهزاده که با تلاش و پشتکار به پدرش که پادشاه ...

  • داستان کودک سرلین و دهکده‌ ی دنیل
  • زهرا صالحی(تابان)
  • لیدی
  • تعداد صفحات : 48
  • عاشقانه
  • بازدید: 1384
ادامه و دانلود

معرفی داستان: دانلود داستان کودک طلسم چشمان سبز آبی _ داستان در رابطه با شاهزاده‌ی جوانی به نام ارسلان است که مادرش به بیماری سختی دچار می‌شود که اطبا از معالجه‌ی او عاجز می‌مانند اما پیرمرد دانایی پرده از ماجرای بیماری مادر شاهزاده برمی‌دارد و می‌گوید او طلسم شده است و تنها راه باطل کردن طلسم ریختن خون دختری است که یک چشم او سبز و چشم دیگرش آبی باشد. شاهزاده دستور می‌دهد تا سربازانش در سرزمینش جستجو کنند و چنین دختری را ‌بیابند اما...   دانلود داستان کودک طلسم چشمان سبز آبی   قسمتی از داستان: در سال‌ها‌ی دور در سرزمینی پهناور، پادشاهی قدرتمند حکومت می‌کرد. پادشاه اردلان همسری مهربان به نام آتوسا داشت که با مردم بسیار مهربان بود. آن‌ها فقط یک فرزند به ...

  • داستان کودک طلسم چشمان سبز آبی
  • م.صالحی
  • مائده شمس
  • تعداد صفحات : 214
  • فانتزی
  • بازدید: 1644
ادامه و دانلود

خلاصه داستان: دانلود داستان کودک پشمالو _ پشمالو شاید برای همه یک گربه‌ی خیالی باشد، اما برای ریحانه حقیقی‌ترین دوست است. دوستی که در دنیای تنهای‌ کودکانه‌ی ریحانه پا گذاشته است و همیشه هم حق دارد. داستان از جایی شروع می‌شود که برای خانواده‌ی ریحانه، حضور پشمالو یک تهدید برای سلامتش به حساب می‌آید و همین تهدید، دنیایش را تغییر می‌دهد.   دانلود داستان کودک پشمالو   قسمتی از داستان: تقصیر اون بود که مامان بابام فکر می‌کنن دیوونه‌م؟ خب آره دیگه اگه اون نبود دوست خیالی‌ای نبود و اگه دوست خیالی‌ای نبود هم هیچ‌ کدوم از این اتفاق‌های مزخرف نمی‌افتاد! آخ شیطونه میگه برم اون پشم‌های خوش‌رنگش رو بکنم و دمش رو گاز بگیرم تا دیگه واسم دردسر درست نکنه! البته شیطونه حرف مفت زیاد می‌زنه ...

  • داستان کودک پشمالو
  • ریحانه فنایی
  • صبا عباسی
  • تعداد صفحات : 65
  • فانتزی / اجتماعی
  • بازدید: 1515
ادامه و دانلود

یکی بود و یکی نبود، یه پرنسس تنهایی بود که تنها کاری که می‌تونست توی قعله‌ انجام بده، آواز خوندن بود.پرنسس صدای خیلی زیبایی داشت اما چون خیلی‌خیلی تنها بود، آوازهایی که می‌خوند هم خیلی غمگین بودن. پرنسس داستان ما، یه آرزوی بزرگ داشت و اون این بود که به شهر بره و مردمش رو ببینه. بچه‌ها به نظر شما پرنسس می‌تونه به شهر بره؟ سخن نویسنده: این داستان کودک رو تقدیم به تمام دختر کوچولوهای ایران‌زمین می‌کنم. امیدوارم که لذت ببرند. - رویا چیه؟! - رویا، یعنی آرزو؛ یعنی چیزی که اون قدری برات مهم باشه که براش بجنگی و بالاخره به دستش بیاری. - من چه‌طور می‌تونم رویام رو به دست بیارم؟ - با تلاش و کوشش، با صبر و مقاومت، اگه رویات قوی باشه، ...

  • داستان کودک آواز پرنسس
  • Meliŋa
  • رها
  • تعداد صفحات : 33
  • فانتزی، تخیلی
  • بازدید: 2559
ادامه و دانلود