معرفی رمان: رمان همه ی اسب های سپید _ رونیکا طبق حکم دادگاه به تبعید فرستاده خواهد شد. محل تبعید او، روستایی دور افتاده از توابع ایرانشهر در استان سیستان و بلوچستان خواهد بود. رونیکا علارغم اصرار بر بی‌گناهی خود، حکم را پذیرفته و راهی این سفر می‌شود.   رمان همه ی اسب های سپید   قسمتی از رمان: شاید بهتر بود اهمیت بده و تا صبح به آینده تاریکش فکر کنه. در نهایت هم یه سردرد وحشتناک بگیره و حرص بخوره؛ گریه کنه یا حتی جیغ بزنه اما آینده و همه‌ی متعلقاتش با هم می‌تونست بره به دَرک. به‌ جاش آروم نشسته بود و ماه رو تماشا می‌کرد. سیاره‌ی خوشگلش، حتی از پشت شیشه‌های کِدر اتوبوس هم زیباست. آسمون این‌جا به شکل غریبانه‌ای حتی داخل شب ...

  • همه ی اسب های سپید
  • فرزان و سمانه شیبانی
  • فاخته
  • تعداد صفحات : 384
  • عاشقانه / اجتماعی / درام
  • بازدید: 9516
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان دل شکن _ نفس دختری که میان خیر و شرهای ماضی و آتی‌اش گیر کرده. دلدادگی‌ای که در گذشته باعث شکستن بال‌هایش شده بود، هنوز هم گریبان گیرش است شکستگی‌هایش او را از سال‌ها قبل قوی‌تر کرده اما اتفاقی ناخوشایند! خونی که ناخواسته روی زمین جاری می‌شود ناخواسته او را به سمت گذشته‌ی مهر و موم شده‌اش می‌کشد.​   رمان دل شکن   بخشی از رمان: نگاهی به لباس‌های پاره شده‌اش که آمیخته با خون است می‌اندازد! پیراهن نقره‌ای که روی تن لرزان و یخ‌زده‌اش شل و نامرتب نشسته، از شانه جر خورده. لب‌های سرد و کبود شده از ترسش را با بغض روی هم فشار می‌دهد. چشم‌های درشت کشیده‌اش لبالب از اشک هستند و قلبش از زور ترس و تنهایی محکم می‌کوبد. سرش را آرام و ...

  • دل شکن
  • سهیلا زاهدی
  • فاخته
  • تعداد صفحات : 784
  • عاشقانه / اجتماعی
  • بازدید: 12862
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان برام یه قصه بگو _ نغمه با وجود بیست‌وپنج سال سن، شکست‌های متعددی را در زندگی‌اش تجربه کرده است. از عشق گرفته تا ازدواج... از زندگی مشترک تا مادر بودن و حالا که تصمیم دارد دست از تلاش بردارد؛ روزگار از نو تاس‌ می‌ریزد تا برایش قصه‌ی تازه‌ای بگوید. تاس‌های روزگار قل می‌خورند و به جوانی می‌رسند که بلد است غروب‌های زندگی را کنار نغمه تاب بیاورد و حضور عجیب و غیرمنتظره‌اش داستان زندگی نغمه را شیرین می‌کند.   رمان برام یه قصه بگو     قسمتی از رمان: به قصد صحبت با آقاجان تا پشت در اتاقش آمده بودم. قصد در زدن داشتم اما صدای نریمان مانع شد. نمی‌خواستم گوش بایستم ولی با صدای نریمان چه می‌کردم؟ دستم را بالا بردم که در ...

  • برام یه قصه بگو
  • مهسا پناهی
  • مهسا پناهی
  • تعداد صفحات : 675
  • عاشقانه / اجتماعی
  • بازدید: 20317
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان اسرار فوق محرمانه ‌(جلد سوم حلقه‌ جادویی) _ آزادی، برای من واژه‌ای بود که هم می‌تونستم براش بمیرم هم زندگی کنم، هم جون بدم و هم جون بگیرم. اما فقط وقتی حاضری براش بمیری که نداشته باشیش؛ چون اگر داشته باشیش دیده نمیشه! برای بدست آوردنش خیلی تلاش کردم، ولی وقتی به دستش آوردم، همه چیز آتیش گرفت!   رمان اسرار فوق محرمانه ‌(جلد سوم حلقه‌ جادویی)   قسمتی از رمان: ساعد‌هاش رو حفاظ سرش کرد و نتونستم ضربه‌م رو توی هدفم بکوبم. در عوض با دست دیگه‌م مشتی به پهلوش زدم و فریاد کشیدم: - چطور اون دختر رو به سلنا ترجیح دادی کثافت؟! وقتی از درد پهلوش خم شد، سریع گلوش رو بین انگشت‌هام گرفتم. این دفعه مقاومتی نکرد و صاف ایستاد. دوباره ...

  • اسرار فوق محرمانه ‌(جلد سوم حلقه‌ جادویی)
  • س.زارع‌پور
  • غزل زندی
  • عاشقانه / فانتزی
  • بازدید: 13869
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان این کتاب را به صاحبش برگردانید _ شیدا که هنوز بعد از گذشت سال‌های زیاد کنار ساحل خاطرات گذشته را مرور می‌کند با یک اتفاق قریب‌الوقوع با خانواده‌ای روستایی آشنا می‌شود و در این رفت و آمدها به ماجراهای عاشقانه و بسیار هیجان‌انگیز مادربزرگ خانواده که به تازگی از دنیا رفته پی می‌برد و شباهت این ماجراها با خاطرات گذشته‌ی شیدا باعث مصر شدن او برای پیدا کردن صاحب ناشناس کتابی می‌شود که گویا تا آخرین روز زندگی مادربزرگ نزدش به امانت مانده‌است و این سرآغاز روایت زندگی مادربزرگ و به موازات آن زندگی شیدا می‌شود.   رمان این کتاب را به صاحبش برگردانید   قسمتی از رمان: صدای جیغ زنی که گویا مادر پسربچه‌ای بود که داشت شنا می‌کرد، منو از گذشته ...

  • این کتاب را به صاحبش برگردانید
  • ژاله صفری
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 345
  • عاشقانه / اجتماعی
  • بازدید: 11528
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان اوین _ در فضای خفقان‌آور زندان، شیدا، دختری که بی‌گناهی‌اش مانند سایه‌ای لرزان او را دنبال می‌کند، به اتهام قتلی که ادعا می‌کند مرتکب نشده، دربند است. در این جای غریب، او با چهره‌هایی آشنا می‌شود که هر یک زخم‌هایی عمیق و رازهایی سنگین به همراه دارند؛ افسانه، مهناز، و پری، زنانی که زنجیر سرنوشت، بی‌رحمانه آنها را در این مکان تاریک کنار هم آورده است. در این تلاقی خاموش و خاکستری، شیدا همواره به یاد خانواده‌ای است که در بیرون از این دیوارهای سرد، برایش دست‌نیافتنی‌تر از همیشه‌اند. روزها و شب‌ها در مهی سنگین می‌گذرند؛ او در میان سایه‌ها و نجواهای خاموش هم‌بندی‌هایش، با چالش‌هایی روبه‌رو می‌شود که هر بار او را بیشتر درگیر واقعیتی تلخ و ...

  • اوین
  • هاجر قیطانی فرد
  • پریسا.آر
  • تعداد صفحات : 346
  • عاشقانه / تراژدی / پلیسی
  • بازدید: 14395
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان قفس چکاوک _ او دختری زيبا از ديار روستا بود...ساده و بی‌آلايش...صدايش می‌زدند پرنده... نامش چکاوک بود... او بعد از فوت پدر و مادرش در راه مشهد، به دست عموی معتاد خود اسير می‌شود. منوچهر عمويش برای جور کردن پول موادش تاروپود و روح دخترک را به حراج می‌گذارد. تا اينکه ارباب جوان روستا، برای انتقامی ديرينه از برادر چکاوک، با دادن مقداری طلا به منوچهر چکاوک را می‌خرد...آيا اين راه نجاتی برای دخترک قصه است؟ يا عذابی سخت؟ دخترک درد و رنج های زيادی در اين راه متحمل وبرده‌ی ارباب هامون بزرگ می‌شود غافل از اينکه روزی چکاوک بدجور دل ارباب هامون را به تاراج قلبش می‌برد و... .   رمان قفس چکاوک     قسمتی از رمان: با قدم‌های کوچک هم قدمش شدم. خانه‌مان ...

  • قفس چکاوک
  • زهرا خزائی
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 731
  • عاشقانه / همخونه‌ای
  • بازدید: 204271
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان زوال مرگ _ (دومین جلد از مجموعه رمان سمبل تاریکی) تلاش برای تصاحب. یکی به دنبال جسم است و دیگری روح را طلب می‌کند! بینابین این حجم از روزمرگی جریاناتی رخ می‌دهد که قربانی‌ای جدید متولد می‌شود. قربانی‌ای که متوجه اتفاقاتی مخوف در پشت پرده آرام شهر می‌شود؛ گورهایی که در قبرستان شهر به طرز مشکوکی خالی شده‌اند!   رمان زوال مرگ     جلد اول مچموعه رمان سمبل تاریکی جلد اول     قسمتی از داستان: دست سرد و استخوانی‌ام را روی شیشه مرطوب و خنک گذاشتم. بارانی که با شدت می‌بارید، گرمای تابستانی را از بین برده بود. قطرات باران روی شیشه سر می‌خوردند. به نظر می‌رسید پنجره تمام شیشه‌ای نیز به حالم اشک می‌ریزد. پنجره بزرگ و سراسری بود، می‌توانستم شهر را در زیر پاهایم تماشا ...

  • زوال مرگ
  • آلباتروس
  • فاطمه اسدیان
  • تعداد صفحات : 666
  • ترسناک / فانتزی
  • بازدید: 14599
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان تا تلافی _ شقایق به شدت از ازدواج با احسان ناراضیه و دوستش، گیتا، سعی می‌کنه تا کمکش کنه و به‌دنبال مدرکیه تا این مردِ به ظاهر آشنا رو از زندگی شقایق دور کنه. بعدها متوجه میشه احسان نیک‌نام دچار اختلال روانیه و همین بهونه‌ای میشه تا احسان رو لو بده و اون رو به تیمارستان ببرن؛ ولی احسان با فرار از اونجا در پی انتقام از گیتا میفته.   رمان تا تلافی   قسمتی از رمان: دستم رو دور شونه‌های شبنم حلقه کردم و با ناراحتی گفتم: - شبنمی! عزیزم، گریه نکن دیگه! همه‌ چی درست میشه. شبنم با هق‌‌هق گفت: - چی‌چی درست میشه گیتا؟ ندیدی کارت کوفتی رو؟ دارن به زور من رو به اون عقاب وصل می‌کنن. خدا! من نمی‌خوام زنش بشم! ماهک ...

  • تا تلافی
  • آلباتروس
  • هالف
  • تعداد صفحات : 180
  • عاشقانه / اجتماعی
  • بازدید: 12419
ادامه و دانلود

معرفی رمان: رمان کارد به استخوان می رسد _ «جرأت ندارند که بگویند؛ ولیکن تا کارد به استخوان می‌رسد، لب‌ها را می‌گشایند.» پنهان‌کاری‌هایی زندگی زُلفا را تحت‌الشعاع قرار داده است. با پیدا شدن سوم شخصی مرموز و کینه‌های کهنه‌اش، روزمرگی‌های آرام زلفا کم‌کم رنگ می‌بازند. بوم شوم مرگ، در حوالی عزیزانش کمین می‌کند و او برای حفاظت از آن‌ها مجبور به کنکاش گذشته‌ای می‌شود که مادرش از بازگو کردن آن هراس داشت. و در این بین، همه چیز از آشنایی با مردی شروع می‌شود که زندگی‌اش به طور عجیبی با گذشته‌ی زلفا، گره خورده است... .   رمان کارد به استخوان می رسد   قسمتی از رمان: اولین بار، سقوط را از پله‌های خانه‌ی پدری‌ام، تجربه کردم. درد داشت؛ اما خوبی‌اش این بود که فهمیدم چیزی به نام ...

  • کارد به استخوان می رسد
  • مبینا قریشی
  • فاخته
  • تعداد صفحات : 1257
  • عاشقانه / درام
  • بازدید: 125682
ادامه و دانلود

دانلود رمان اختصاصی,دانلود رمان پرطرفدار,رمان عاشقانه,دانلود رمان ,رمان , دانلود رمان جدید