خلاصه: دانلود رمان دخیای شیطون دنیای دخترا چطوریه..?عشقشون چه رنگیه.. ?رمان من یه رمان درباره ی دخیای شیطونه...تا دختر شیطون وشر...حالا این 7تا دختر چطور عاشق میشن.. رمان: دخیای شیطون نویسنده: ساحل طهماسبی اون 7تا پسر خوش شانس چه کسایی هستن.. ? مغرورن.. ? بااحساسن.. ? مهربونن..? ازهمه مهم تر عاشقن.. ? این دخترای شیطونمون بدجوری دل می برن ولی ایا دل این پسرا هم می تونن ببرن.. ? ماجراهاشون بانمکه.. ? غمگینه.. ? کلکلیه.. ? شایدم همش باهمه...حالا می تونین دنیای دخترا رو بفهمین وبا عشق این 7دختر همراه بشین کی دیگه زدروپیشونیش... لبخندي به عصبانیت نیتی زدم.... نیتی-اههههه خودردمیگیره! خواست بلندشه که تلافی کارهوري دراره که هوري ازاون نگاهاي مخصوصش که ادمو تخریب میکنه بهش انداخت. نیتی هم خیلی مظلوم البته بایه لبخندخیلی مسخره سرجاش نشست ومازدیم زیرخنده... دانلود رمان دخیای شیطون   رمان عاشقانه صداي خانوم ...

‌خلاصه: دانلود رمان خانه ویران دختری مغرور و خودخواه از خانواده ی پولدار،پسری شوخ و شیطون که برادر این دختر خانمه.خانه ای بزرگ و زیبا در شهر فینیکس.زنی زیبا و فریبنده.چه اتفاقی می افتد؟آیا آن ها جان سالم به در می برند؟ رمان:خانه ویران نویسنده: مهناز رفیعی کالسکه در خیابان جاسبر توقف کرد. جیمی با دستی دامن مادرش را چسبیده و با دست دیگرش سگی بزرگ را با طنابی میکشید. جیمی:واقعا شهر خسته کننده اي است، مادر چرا از لس آنجلس به این شهر بی حال آمده ایم مگر شهر خودمان چه اشکالی داشت؟ پسر عزیزم ما مجبور بودیم براي کار پدرت به اینجا بیاییم.نگران نباش به این دانلود رمان خانه ویران     شهر هم به زودي عادت میکنی. جین در حالی که با صورتی گرفته و اخمو به اطرافش نگاه ...

خلاصه: دانلود رمان خیال خیس به نام خداوندی که داشتنش جبران نداشته های من است. داستان درمورد دختری است که در اوج جوانی بزرگترین ضربه ی زندگیش را شاهد میشود و پدرو مادرش را ازدست می دهد. روزگار با او بازی نویسنده:حدیثه قادری تلخی را شروع میکند، اما او همواره لبخند به لب دارد. اتفاقات زیادی برای زمین خوردنش میفتد که او مقاومت میکند و دنیای کوچکش را که بیرحمانه رو به نابودیست، از نو میسازد... خلاصه: به نام خداوندی که داشتنش جبران نداشته های من است. داستان درمورد دختری است که در اوج جوانی بزرگترین ضربه ی زندگیش را شاهد میشود و پدرو دانلود رمان خیال خیس   مادرش را ازدست می دهد. روزگار با او بازی خلاصه: به نام خداوندی که داشتنش جبران نداشته های من ...

خلاصه رمان: دانلود رمان تا تباهی زندگی آدما درگیر پستی بلندی های زیادیه …. بلندترین نقطه صعودش که اگه نتونی فتحش کنی میشه بزرگترین دره به تاهی کشوندنت جوونیه … تا تباهی داستان آدماییه که گیر کردن بین این فتح کردن قله صعود یا فرو رفتن توی این دره تباهی …. گاهی میشه اشتباهای جوونی و جبران کرد ولی گاهی خیلی دیره … داستانش داستان دختر ایی که ظاهرن بی دردن و غرق دردن …. این رمان برحسب واقعیت از یکی از پرونده های پلیسی نوشته شده …. قستمای مربوط به پلیسی بودنش سراسر واقعیه ولی قسمتای عشقیش دانلود رمان تا تباهی   زاییده تخیل خودمه امید وارم بعد رمان حس معکوس از این رمانم خوشتون بیاد ژانر:پلیسی ,عاشقانه,اجتماعی از ...

خلاصه: دانلود رمان اقیانوس خورشید  دختری تنها و آسیب دیده پس از سالها به خانه خانواده ی پدری اش می رود و به واسطه این نقل مکان ، او وارد زندگی مرموز یک نوازنده می شود همه چیز به ظاهر خوب و آرام است تا زمانی که قیم قانونی او به ایران باز می گردد و اسرار مگو فاش می شوند و زندگی ها در هم گره می خورد… من و تو ، دو غریبه … از دو دیار … از دو دنیای جدا از هم … با دردی مشترک ! من و تو تنهاترین آدمهای جهانیم ! در این طوفان سیاه ، چشم بگشا پریزاده ی من … چشمان تو اقیانوس خورشید است . دانلود رمان اقیانوس خورشید مقدمه :  از ماشین پیاده ...

خلاصه: دانلود رمان فصل پنجم عاشقانه هایم عقیق که چندسالی می شد فداکارانه خودشو وقف مشکلات زندگیخواهر ها و برادرهاش کرده ، بر اثر یه اتفاق کوچیک پی می بره که این میون از محبت و سادگیش سواستفاده شده و اون پاسخ مناسبی در جواب این چند سال فداکاری نگرفته و حالا که پا به سی سالگی گذاشته و با وجود دوتا نامزدی نا موفقی که تو این مدت داشته، تنهاست و نه شغل ثابتی داره و نه آینده ی تامین شده ای. اون تصمیم می گیره خودشو از این شرایط نجات بده اما انگار لازمه برای این منظور یه سری آدما و اتفاقات تو گذشته رو دوباره باهاشون روبرو شه و مرورشون کنه….پایان خوش از زبان نویسنده رمان: دانلود رمان فصل ...

خلاصه : دانلود رمان توماژ  همه ادم ها راز هایی دارن که درون پیچ و تاب سینه محفوظ نگه داشتن رازهایی که گاهی  سوزاننده تر از هر اتشی است و هیچ چیز نمی تواند مرحمی بران باشد نه می توان ان را با کسی درمیون گذاشت ونه سینه دردناکت تحمل حفظش را دارد رازهایی که گاهی گفتنشان طوفانی به پا می کند و گاهی نگفتنشان خرمنی رو به اتش می کش رازهایی که گاهی باید تا ابد پشت لبها محفوظ بماند و گاهی باید سوختن رو به جان خرید و پرده از راز سر به مهر سینه برداشت خلاصه : رمان در باره مردیه به اسم توماژ …..توماژ یه مهندس سرامد با یه شرکت موفقه که بازحمت شبانه دانلود رمان توماژ   رمان عاشقانه روزی خودش ودوستش تونسته پیشرفت ...

خلاصه： دانلود رمان نهال یه دختره با یه کابوس بزرگ ، وحشت از یه کوچه بن بست تاریک، وسواس از موجوداتی به جنس نر،یه دختربااحساسات مرده دخترونش…یه دختر مردنما….موضوع داستان عشقی نیست،کل کل دختروپسروبعدهم عاشقیشون نیست،شایدبهتره بگم یه رمان اجتماعیه…درباره پایانش هم بستگی به خواننده عزیزداره ولی ازنظرخودم پایانش خوشه. مقدمه: خیلی وقت ها تاوان چیزهایی رو میدیم که خودمون هم شک داریم که آیا واقعا مستحق تاوان دادن بودیم؟؟؟ خیلی وقت ها قربانی میشیم تادیگری تاوان پس بده…واینجایه سئواله… ماسرپیاز بودیم یا ته پیاز؟؟!!شایدهم ندانسته خودپیاز!! قسمتی از داستان آدامس مثل یه لنگه کفش تودهنش به حرکت در میومد وبعدمیترکوندش، آب دماغش رابالا کشید واطراف نگاهی انداخت وبعد سریع پشتش راخاروندوخمیازه عمیقی کشید: دانلود رمان نهال خاله پشه نره تودهنت. رمان عاشقانه نهال باهمان دهان باز به ...

خلاصه رمان: دانلود رمان ماه و مهتاب نوشته پریسا قاسمی داستان درمورد دختری به نام مهتاست که توی مهمونی دوستش شادی که به مناست برگشتن داداش شادی از خارج برگزار شده با پسردایی شاد ی اشنا میشه و…..مابقی ماجرا رو خودتون بخونیدهوا دیگه کم کم داره سرد میشه آخه چیزی به اول پائیز باقی نمانده دلم میخواد در این هوای سرد کنار حوض بشینم و از آخرین روز های پائیزی لذت ببرم پس به حرف دلم گوش میدم و میرم کنار حوض وقتی  لب حوض نشستم و عکس خودموتو آب دیدم به خودم گفتم خب رها خانم تو دیگه بزرگ شدی دانلود رمان ماه و مهتاب   دانلود رمان طنز حالا دیگه انتظارات همه از تو بیشتر میشه تو باید به همه ثابت کنی ...

خلاصه رمان: دانلود رمان نمیذارم بری داستان ، داستان عشق است. مهتا دختری جوان اسیر عشق پسردایی تحصیل کرده اش رامتین است..غافل از اینکه رامتین از او متنفر است… روزها میگذرد…ماه ها و سال ها..روزگار دست این دو جوان را در دست هم میگذارد اما…این احبار حاصلی جز شب های غمگین و محزون مهتا و روزهای پرکار و خشمگین رامتین ندارد… قسمتی از داستان بِسمِ اللهِ آمَنتُ بِالله تَوَکَلتُ اَلاَ لله ماشاالله لاحول وَلا قُوَتهِ اِلله بِالله به نام خدا، ایمان دارم به خدا، توکل میکنم به خدا، اگر او بخواهد، به حول و قوه ی الهی برمیخیزم و هیچ نیرویی بالاتر از نیروی خداوند نیست. اما! زمان همه چیز را حل میکند. گذر زمان عشق مهتا را همچون جوانه ای در قلب ...