خلاصه : دانلود رمان ستاره چشمک زن خوب دوستان این کارمم واقعیه..اما… اما خوب اتفاقات تو کشور خودمون نبوده… ولی من تو خود ایران عملیش کردم … البته با کمی تغییرخندیدم و تو دلم گفتم ننه جان قربونت برم تو جات و خیس نکن نمی خواد من و سردست کنی...امابعد از خودم خجالت کشیدم خوب اون رابطه ی مؽز و نخاعش مشکل پیدا کرده دست خودش که نیست ننه می خوای ببرمت سردستت کنم؟ خندیدم و تو دلم گفتم ننه جان قربونت برم تو جات و خیس نکن نمی خواد من و سردست کنی...اما بعد از خودم خجالت کشیدم خوب اون رابطه ی مؽز و نخاعش مشکل پیدا کرده دست خودش که نیست... من: نه ننه جان مرسی زحمتت میشه... ننه: نه ننه چه زحمتی... اینجا همه ...
