معرفی رمان:
دانلود رمان ب مثل بی وفا _ قصهی زندگی شیدا، زنی که عشق را نمیبیند. قصه زندگی مردی از جنس نور، مردی خود ساخته و محکم در برابر حوادث روزگار. قصهی باورها و اعتقادات مخالف، قصهی عشقهای افلاطونی امروز و دیروز.
قصهی رنج و کشمکش، عصیان و درد و قصه پر معمایی که با خواندن هر قسمت از آن پازل روبهرویتان کاملتر میشود. داستان از سهزاویه مختلف بازگو میشود و در نهایت سهسرنوشت محکم به هم گره میخورد که گرهگشایی آن، بهای سنگینی دارد!
دانلود رمان ب مثل بی وفا
قسمتی از رمان:
– زود اومدم. امشب بخاطر هردومون زود اومدم، دیدم خوابی مزاحمت نشدم. رستوران رو کنسل کردم فکر کردم شاید باید مثل همه شبهای دیگه باشیم. فکر کردم شب خوب داشتن برای من و تو نیست!
شیدا نفسی بیرون داد و چیزی نگفت، عوضش پژمان تلختر ادامه داد:
– من واسه امروز، واسه امشب خیلی برنامهها داشتم، حدأقل میخواستم برای تو همه چیز تازگی داشته باشه؛ اما…اما انگار تو اینو نمیخواستی!
شیدا بلند شد سرپا و گفت:
– از کجا میدونی که نمیخواستم؟
پژمان با عصبانیت به رمان عاشقانه کاغذ پارهها اشاره کرد و گفت:
– اگه میخواستی اینو میخوندی! بهش اهمیت میدادی!
شیدا هم صداش رو بالا برد و گفت:
– چه جوری؟ از صبح داشتم میمردم، سه چهارتا قرص خوردم و ده تا لیوان جوشونده زهرمار مزه تا کپه مرگم افتاده! توقع داری با این وضعیت برات مامانی بشم و بزنم به رستوران؟
پژمان بلند شد و به سمت اون اومد. سرتا پاش رو که با اون لباس خواب ارغوانی رنگ دلرباتر شده بود برانداز کرد و آروم گفت:
– تا کی میخوای این بازی رو ادامه بدی؟
پیشنهاد میشود
رمان این کتاب را به صاحبش برگردانید | ژاله صفری
رمان نسل دلدادگان | زینب محمدی
رمان سهم من از عاشقانههایت ⭐️
عالی بود داستانش خیلی تازه بود منکه عاشقش شدم.
موفق باشی
با سلام و خسته نباشید
موضوع رمان قشنگ بود اما خیلی خستهکننده بود و هیجانی که باید باشه رو نداشت
من پیشنهاد نمیکنم