دانلود رمان جایی که من نیستم دختری ازجنس شیشه که با یه شکست قلبش خورد میشه و هیچ حسی درونش شعله ور نمیشه ناخواسته وارد یه بازی میشه.کاش طلوع نکنه نه نه بکنه گاهی بدرد میخوره من و باش به جای اینکه بخوابم خود درگیری پیدا کردم بلند شدم از تخت همون جور که چش بسته راه میرفتم محکم کمد عزیز من و در اغوش کشید یعنی کوبیدم به کمد به خودم گفتم
نویسنده : مهسا بزرگمهر کاربر یک رمان
رمان جایی که من نیستم چند صفحه هست : ۳۹۲
چه سبکیه واسه شما : عاشقانه٬دوری تلخ،ژانری متفاوت
تینا اینم صبحونه نوش جونت رفتم سمت اشپزخونه مامان و بابا نشسته
بودن سرمیز و مشغول صبحونه خوردن بودن منم که دیدم حواسشون
نیست گفتم سلامممممم صبخیر مامان و بابا جوابم و دادن ومن رفتم
دانلود رمان جایی که من نیستم
صورتم و اب بزنم وبرگشتم بیرون که مامان گفت بیا تینا صبحونه بخور
ممنون مامان من خوردم اول صبحی کمد داد نوش جون کردم
دختر تو ۲۰سالت داره میشه دست از این کارات بر نمیداری
بابا که داشت به من میخندید رمان عاشقانه حرفی نزد رفتم تو اتاقم لباس پوشیدم
و یه ارایش خیلی کمرنگ کردم و اماده رفتن به دانشگاه شدم از اتاق بیرون رفتم
و با مامان بابا خداحافظی کردم رفتم سر خیابون سوار ماشین شدم چشام
و روهم گذاشتم راننده گفت خانوم رسیدیم کرایه رو حساب کردم و رفتم تو
محوطه با چشام دنبال ترنم میگشتم دیدمش دست برام تکون داد و سمتش رفتم سلام تینا خانوم حال شما
سلام ترنم خوبم تو خوبی
پیشنهاد ما به شما
رمان ازدواج به سبک دزدی | n.ghasemi