دانلود رمان زن دوم ⭐️

خلاصه رمان :

دانلود رمان زن دوم داستان در رابطه با دختری است که در دهکده ای با ممنوعه و محدودیت ها برای یک زن قیام میکند ودر سیاست بازی های دهکده آسیب میبیند امابرای اثبات هویتش با چنگ و دندان زیر سایه یک هویت منفور میجنگد

 با تمام درد هایش پا تند میکندصدای نفس هایش بلندتر میشود ویلا با تمام جلال وجبروتش برایش وحشت انگیز شده حال که در یک قدمی مرگ ایستاده میترسد  او هنوز زندگی نکرده نمیخواهد بمیرد میدو درب آهنی را که میبیند نفس میگیرد دست می اندازد به قفل وبازش میکند صدای عصبی اش را میشنود او را صدا میزند برای یک لحظه برمیگردد  با  لباسهای تیره ای که پوشیده میان تاریکی وروشنایی حیاط بسان هیولایی است که او را تکه تکه خواهد کرد نفس در سینه اش حبس میشود از سرخی خنجر دستش ،چیزی درونش فریاد میزند …برو!…فرار کن!

خیابان تاریک ووهم انگیز است کدام سمت برود؟ میدود سمت روشنایی های چشمک زن منتهای خیابان .صدای پاها نزدیک ونزدیک تر میشود درب نیمه باز خانه ای برایش لبخند میزند سریع داخل میشود وپشت در میان درختان سربه فلک کشیده حیاط پنهان میشود نفس نفس میزند حس میکند تمام عناصر حیاتی اش کرخت شده نور اتومبیلی که چند متر آنطرفتر پارک شده روشن میشود سرو صدای چند نفر می آید سه مرد جوان که صدای خنده هایشان چنگ می زند روحش را،نفسش حبس میشود خود را پشت بوته ها پنهان میکند وبه درخت کناریش تکیه میدهد

دانلود رمان زن دوم

دانلود رمان زن دوم

 

عرق سرد روی پیشانی اش را پاک میکند با تشدید خیسی میان پایش با درد لبخند میزند

چهره اش از یادآوری گذشته بیشتر کش می آید او این آزادی را به خودش قول داده بود احساس ضعف میکند

بوی زخم خون زیر بینی اش میزند دست روی شکم بد فرمش میکشد چشم میبندد

وسرش را به درخت تکیه میدهد قطرات اشک سرریز میشود

ولحظه به لحظه کرختی اش بیشتر برای دیدن پسر وخان بابایش لحظه شماری میکند

از کجا بود که زندگیش به یکباره زیرو رو شد با مرگ اولین عضو از طایفه کمال بود ؟یا نه خیلی قبلتر از همان روز ی که بهترین دوستانش برایش نوید خوشبختی آوردند

دانلود رمان عاشقانه همسر دوم روباه گفت:زندگی من یکنواخت است من مرغ ها را شکار میکنم وآدم ها مرا.تمام مرغ ها شبیه همند وتمام آدمها با هم یکسان .به همین جهت اوقات به کسالت می گذرد ولی تو اگر مرا اهلی کنی زندگی من همچون خورشید روشن خواهد شد من با صدای پایی آشنا خواهم شدکه با  صدای پا ی دیگر فرق خواهد داشت

 با صدای سم اسبهایی که به او نزدیک میشوند کتابش را  میبنددبا دیدن ماهرخ وشاهدخت لبخند در چهره اش جان میگیرد کتاب را کنار شلاقش میگذارد وقیام میکنددوسوار اسبهایشان را کنار اسب سایا به درخت میبندند  ماهرخ دستی به دامنش میکشد ومیگوید

می دونستم اینجا میشه پیدات کرد نگرانی پیچ خورد در دل سایا  عهدنامه چی شد؟

شاهدخت با بی خیالی سیبی از درخت میکند امسالم تمدید شد  سایا نفس راحتی می کشدومیگوید-خداروشکر!

ماه رخ کنار بساط سایا مینشیندکتابش را زیرو رومیکندومیگوید

اونا رو بیخیال پدرتو که میشناسی حرف اول وآخر و اون میزنه حالا هرکی هرچی میخواد بگه!…….بیا بشین خبر مهم تری برات داریم هر سه روی سبزه زار مینشینند سایا کنجکاوانه به آن دو که با لبخند معناداری خیره اش شده اند زل میزند ومیگوید

-میگین چی شده یا نه؟

شاهدخت چشمکی به ماهرخ مینزند ومیگوید

 

 

رمان های جذاب دیگر سایت یک رمان:

4.5/5 - (2 امتیاز)

منتشر شده توسط :REZA_M در 1497 روز پیش

بازدید :6273 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

زن دوم

نویسنده

زهرابالستانی

ژانر

عاشقانه

طراح

طراح:دنیا20

تعداد صفحات

تعداد صفحات:280

منبع

یک رمان



دیدگاه خود را بنویسید . تعداد نظرات : ( 13 )


  1. صدف گفت:

    عاااالی بود…قلم خوب…..داستان پر هیجان….منتظر کارای بعدیت هستم

  2. پارسا گفت:

    عااااالی بود…. موضوع داستان جدید بود…. لذت بردم

  3. نرگس گفت:

    شخصیت پردازی فوق العاده بود……مکالمات هدف دار وبی حاشیه….آخرش غافل گیر کننده …فقط چرا دختر بهرام دوتا اسم داشت؟

  4. Azita گفت:

    عالی بود خیلی جلد دوم هم داره

  5. Azita گفت:

    خوب بود خیلی

  6. nakisa گفت:

    خیلی خوب بود،یه سوال جلد دوم هم داره؟

  7. نویسنده گفت:

    بله جلد دوم در حال نگارش است

  8. نویسنده گفت:

    خیلی رمان خوبی بود!
    سایا شخصیت فوق العاده محکم و جنگجو داشت و تمام تلاشش رو برای گرفتن حق و حقوق و آزادیش کرد!
    مثل اکثر دختر بچه های روستایی نبود که دردش پیدا کردن عشق باشه.
    و اینکه فوق العاده به نکات ریز توجه شد بخاطر همین موضوع خواننده گیج نمیشه.

  9. tara گفت:

    رمان فوق العاده زیبایی بود😍😍😍
    . خیلی خوب این واقعیت رو که هنوزم مناطقی هست توی کشورمون باهمچین عقایدی عقایدی که به زنان اجازه دفاع از حقوق خودشونو نمیده چه بسا کسانی که حتی از این حقوق اطلاعی نداشته باشن😔. هستن کسایی که هنوز باعث موندگاری این ها هستن کسایی که باعث مرگ خیلیا جدایی مادری از فرزند ناکام ماندن دو عاشق…😔😔
    شخصیت های رمان خیلی خوب به قلم کشیده شدن.شخصیت سایا نشان از زنی محکم واستوار بود که با مشکلاتش به خوبی جنگید و از پسش بر اومد.
    به نویسنده رمان خسته نباشید میگم بابت زحماتش بیصبرانه منتظر جلد دوم این رمان هستم🙂

  10. آلینا گفت:

    بالاخره یه رمان متفاوت پیدا کردم🤩🤩

  11. Bahar گفت:

    رمان فوق العاده ای بود جلد دوم کی میاد؟!

  12. Fatemeh00 گفت:

    از فضای متفاوت رمان لذت بردم. رمان پایان قشنگ وغافل گیر کننده ای داشت که خیلی عالی این جلد بسته شد من معمولا از رمان‌های چند جلدی خوشم نمیاد اما کنجکاو شدم ودانلود کردم خوبه که نویسنده انقدر مهارت داشته جلد اول وانقدر تمیز جمع کنه تا از دانلودش پشیمون نشم وجلد دوم فصل جدیدی از یه زندگی نو باشه

  13. مهری گفت:

    خوشم امد👌👌

افزودن نظر