معرفی رمان:
دانلود رمان ضمیر بی نهاد _ اتفاقی تلخ دو سالیست زندگی شهرزاد را به سیاهی کشانده. شهرزادی که بار تلخ تنهایی را به تنهایی بر دوش میکشد. خسته از ملعبههای روزگار، حیاتش را بارها به چالش مرگ کشانده اما پیمان با مادرش او را از تباهی رهایی داده. دل نگرانی مادر شهرزاد برای جگرگوشهاش، او را وادار به انجام هرکاری میکند؛ حتی به قیمت همنشین شدن او با یک پسر جوان و حال این شهرزاد است که بین دوراهی خیر و شر، محکوم به انتخاب است.
دانلود رمان ضمیر بی نهاد
قسمتی از رمان:
هواپیما به آرومی روی زمین نشست و دل منم بالأخره آروم گرفت.
ساک دستی کوچکم رو برداشتم و با هیجان بسیار کمی که در وجودم رخنه کرده بود؛ همراه مامانم و بقیه مسافرها از پلکان پایین اومدیم. لحظهای که جلوی در خروج وایستادم باد خنکی صورتم رو نوازش کرد.
مانتوی مشکیم رو جمع کردم کمی سردم شده بود. هوای سرشار از خفگی و گرفتگی و وارد ریههام کردم. پاییز، بوی ماه مهر، بوی بازگشایی مدرسهها رو میده؛ ایلیای من هم قرار بود به مدرسه بره ولی نشد. چه خوابهایی که براش ندیده بودم.
چه رویاهایی که براش نبافته بودم. به دنبال مامانم راه افتادم.
زیر چشمی به صورت شاد و خندونش که کمی ناراحتی پشتش پنهون بود نگاه کردم، رمان عاشقانه با دستهای باریک و اندام ریزش ساک رو همراه خودش میکشید، وقتی کنارش میایستادم کمی ازش بلندتر بودم. شال سفیدی که سرش کرده بود به پوست سفیدش میاومد.
با صورتی خندون سمتم برگشت.
مامان: آقای صالحی قراره بیاد محسن کار داشت.
پیشنهاد میشود
دانلود رمان خانهی من قلب توست
دانلود رمان خاطراتی که قاتل اند
خیلی رمان جذاب و موضوع جدیدی داشت.آدمو جذب میکنه به ادامه دادن به خوندنش در کل کتاب قشنگیه😍
خیلی خوب بود خداییش جزوه بهترین رمانایی بود که خوندم داستانش متفاوت بود پیشنهادش میکنم حتما😍😘
سلام و درود به نویسنده عزیز
قلمتون مانا، رمانتون بسیار تاثیر گذار بود و من مشتاق بودم زودتر به انتهای آن برسم و درکش کنم. واقعا رمان جذابی بود.
داستان تقریبا متفاوتی داشت اما بعضی جاها زیادی اغراق داشت که باعث میشد غیر قابل باور به نظر برسه … در زمینه بیان احساسات مادر فرزندی بین ایلیا و شهرزاد به نظرم یکم میتونست نویسنده قوی تر عمل کنه بعضی جاها اصلا نمیتونستم با این شخصیت در قالب یه مادر ارتباط برقرار کنم .یک بار خوندش توصیه میشه اما واس کسایی که تازه رمان خوندن رو شروع کردند خیر …