دانلود رمان در انتظار تو ⭐️

خلاصه رمان :

دانلود رمان در انتظار تو داستان در باره دختری به نام سوگل هستش که بردار و مادرشو در یه حادثه تیر اندازی از دست میده. که خب توی داستان کاملا مشخص میشه که چرا این اتفاق میوفته دختر داستانمون برای بدست آوردن تمرکز و روحیه اش مدتی رو از دانشگاه مرخصی میگیره. توی این مدت سه برادر از شیراز انتقالی میگیرن به تهران.

برگشتن سوگل به دانشگاه سرآغازی میشه برای آشنایی با این برادرا که اتفاقات جالب وحتی تلخی رو برای شخصیت های داستان رقم میزنه.

زندگی هر انسانی پر از فراز و نشیب هست.

برای بعضی ها این فراز و نشیب ها خیلی بیشتر و خب گاهی هم سخت تر هستش که زندگی شخصیت های این داستان رو به شکل های مختلفی رقم میزنه.

بالاخره بعد از یک ترم مرخصی،دوباره به دانشگاه برگشتم.خیلی روحیه ام تغییر کرده.

درواقع، تونستم تو این مدت خودمو با شرایط سازگار کنم و دوباره به زندگی عادی خودم برگردم.

تازه از وردی دانشگاه گذشت بودم که ضربه محکمی به کمرم خورد،

رمان عاشقانه بعد هم صدای جیغ دو نفر باعث شد که با ترس و خشم برگردم پشتمو نگاه کنم.

بادیدن چهره های خندون تینا و کیانا خشم و ترس چند ثانیه پیش کامل از یادم رفت. دلم خیلی واسشون تنگ شده بود واقعا و همین باعث شد بغض کنم و هردشون رو بغل کنم.

توی سلف دانشگاه نشسته بودیم.

دانلود رمان در انتظار تو

دانلود رمان در انتظار تو

 

تینا:خب سوگل خانم بگو ببینم این همه وقت نبودی و خبری هم از ما نمی گرفتی کجا بودی؟چیکارا میکردی؟

من: والا یه مدت که ایران نبودم و همینکه تو رو نمیدیم زندگیمو با شادی سپری میکردم.

اخمای تینا توهم رفت و گفت: خیلی بیشعوری تو میمون.

لب برچید و روشو برگردوند. از واکنشش خنده ام گرفت.

کیانا:تینا جداً انتظار داشتی چیز دیگه ای بشنوی؟ من خودم وقتی از ت جدا میشم و میرم خونه تازه معنی زندگی کردنو میفهمم.

با حرف کیانا هردو بلند خندیدیم که باعث شد تینا واسمون شکلکی در بیاره و روشو بیشتر برگردونه.

ساکت نشسته بودیم هر کدوم تو فکر بودیم،که نگاهم به ورودی سلف افتاد.

سه تا پسر با هم وارد شدن که باعث شد طبق عادت قدیمی شروع کنم به آنالیزشون اونی که اول وارد شد قدش از اون دوتا بلند تر بود و نسبتا هیکل درشت تری داشت موهایی که با حوصله بالا داده بود مشکی بودن بینی قلمی و ابروهای خوش فرمش خیلی تو چشم بود چشمای مشکی رنگش خیلی مرموز بود. دو نفر پشت سرش خیلی شبیه هم بودن رمان پلیسی  انگاری کپی شون کرده باشی و خب میشد تشخیص داد که احتمالش هست دوقلو باشن موهای هر دو شون موهای قهوه ای بود و چشمایی که از این فاصله نمیشد دقیق گفت چه رنگی بود ولی به نظر عسلی بود.

دو تا میز اون طرف تر از ما نشستن به لباساشون میخورد از این بچه پولدارا باشن. هرچی فکر میکردم اصلا چنین افرادی رو به یاد نمیاوردم که تو دانشگاه دیده باشمشون پس به سمت تینا که اصولا آمار همه رو داشت برگشتم و پرسیدم.

من: تینا این سه نفرو میشناسی؟

تینا به جایی که اشاره کرده بودم نگاه کرد و یهو نیشش باز شد،همین واکنشش باعث شد که مطمئن بشم که قطعا میشناسه.

تینا:اون سه تا تازه واردن دقیقا زمانی که تو مرخص گرفتی و رفتی اومدن برادرن با هم اون دوتا که شبیه هم هستن دو قلو هست،سوییشرت طوسی رادینه،اونم که سوییشرت زرد تنشه راتینه.

با آوردن اسم راتین نیش تینا هم شل شد و زل زد بهش.خنده ام گرفت خیلی ضایع میشد فهمید تینا ازش خوشش میاد.

 

پیشنهاد می‌شود

رمان تکه‌ای از ماه | ™Sorina

رمان خنجرت تیز نبود | صباترنجی

دانلود رمان ایرسای وجودم

دانلود رمان به طراوت باران

رمان پنجره‌ی جنوبی

امتیاز شما به این رمان

منتشر شده توسط :REZA_M در 915 روز پیش

بازدید :7021 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

در انتظار تو

نویسنده

نیما صمدیان

ژانر

عاشقانه/پلیسی

طراح

ستاره سیاره

تعداد صفحات

260

منبع

رمانکده

اندروید

دانلود فایل apk

پی دی اف

دانلود فایل pdf



دیدگاه خود را بنویسید . تعداد نظرات : ( 2 )


  1. ... گفت:

    توصیه میشه به شدت

  2. ،، گفت:

    رمان خوبی بود ولی اخرش مجهول بود اصلا معلوم نشد چی به چی بود چی شد

افزودن نظر