دانلود رمان عشق ابدی ⭐️

خلاصه رمان :

دانلود رمان عشق خود به خود وارد زندگی میشه حتی اگه خودت بهش اعتقادی نداشته باشی یا نخوای که عاشق آن فرد بشوی، عشق زیباست خیلی زیبا رفتم طرف کمدم و لباسهای مدرسه مو در آوردم و روی تخت انداختم رفتم طرف کتابام . کتابای تو کوله پشتی گذاشتم و وسایلامو چک کردم و رفتم جلوی آینه اول مانتو شلوار و پوشیدم بعد مقنعه رو رو سرم کشیدم وای بازم جوراب اصلا نمیتونستم قلبم سیاه میشد با جوراب پس بازم مثل همیشه جوراب پارازینم تو جیبم تا نزدیک مدرسه بعدا اگه نیاز شد میپوشم. البته اگه نیاز شدا ،،،،، ما اینیم دیگه، موهامم طبق معمول بازم از یک طرف صورتم ریختم بیرون، خوب خوبه ولی ای کاش میشد آرایش کرد.

از اتاق اومدم بیرون . وای خیلی دیر شده. صدای مامان به گوشم میرسی

-صبر کن دختر ببینمت. تو بازرم موهات که بیرون .بابا حداقل مدرسه رعایت کن، جورابات پس کو ای بابا من از دست تو چی کار کنم.

غر نزن دیگه مامانم من رفتنم خداحافظ  خدا به همرات بازم شیژطونی نکنیا

من دیگه جوابی بهش ندادم آخه یکمی شیطونم البته فقط یکمی یا، باور. کنید

کمی که پیاده روی کردم سپیده رو دیدم به دیوار خونش تکیه داده و منتظر منه

سلام بر سپیده عزیزم سلام و کوفت ، سلام و زهر مار. الاان وقت اومدنه

تو بازم غر زدی وای به حال وقتی که پیرزن شی خدا به داد شویت برسه تو نمیخواد به فکر من باشی به فکر خودت باش

هستم عزیزم هستم

 

دانلود رمان عشق ابدی

 

دانلود رمان

 

 

رمان عاشقانه عشق ابدی راستی، هستی ، امتحان و خوندی مگه امتحان داشتیم؟

معلومه که امتحان داشتیم نه امتحان چی ؟ من دیشب مشغول بودم

امتحان عربی، ای کلک مشغول چی بودی؟راستش، هوووم، داشتم تا ساعتت ۱با همایون اس بازی

میکردم وامگه تو نگفتی بابات از همایون خوشش نمییاد

چرا و لی به من ربطی نداره من دوستش دارم، تازه دیشب هم به عشقش به من اعتراف کرده بهم گفت خیلی وقته که دوستم داشته ولی به احترام خاله عمو چیزی بهت نمیگفتم

اگه این طوریه چرا الان بهت گفته؟ نمیدونم حتما دیگه صبرش تموم شده.

نه خیرم این آقا زبون بازه .تو چرا با پسر خالم مشکل داری؟

ببین من از اولین باری که دیدمش گفتم آدم درستی نیست، ولی تو اصلا گوش نمیدی

خیل خوب بابا، رسیدیبم ، بعدا صحبت میکنیم

هر دو وارد مدرسه شدیم چون حواس ناظم بهمون نبود منم جوراب نپوشیدم و رفتیم تو کلاسا. وای حالا امتحان و چی کار کنم. تو فکر بودم که معلممون اومد

سلام مامان سلام به روح ماهت مامان

نه خسته مانی جونم خسته نیستم گلم، بیا نهارتو بخور ، دیگه هم این طوری حرف نزن بابات بفهمه دعوات میکنه.

سعی میکنم ولی قول نمیدم

به اتاق رفتم و لباسام و عوض کردم دست و صورتم و شستم و رفتم پای سفره. ای وای بابا هم اومده و من دقیقا بد موقعی رفتم پایین. حالا چی کار کنم. خوب خودم کمی معطل کنم یااااااا. همون یااا بیام حال گیری حال میدهمنم رفتم تو و با صدای بلند گفتم

سلام زن و شوهر عاشق سلام و زهر مار . تو مگه ادب نداری که سرتو نندازی و هر جایی نری

محمد چی کار به هستی داری آخه

خانوم تو لوسش کردی منم دوسش دارم ولی ادب هم باید داشته باشه یا نه، این فردا شوهر کنه خانواده شوهر نمیگن این چرا این طوریه

 

رمان های توصیه ما به شما:

رمان لگام گسیخته | شقایق سیدعلی

رمان یکه سوار | سمیه رضایی(گندم)

پیدا کردن‌ رمان‌های بی‌نام

دانلود رمان به یادت بیاور

دانلود رمان گریه ی عشق

 

4.1/5 - (8 امتیاز)

منتشر شده توسط :REZA_M در 1182 روز پیش

بازدید :13178 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

عشق ابدی

نویسنده

سمیه آقاجانی

ژانر

کلکلی، عاشقانه

طراح

ش.روحبخش

تعداد صفحات

274

منبع

رمانکده

اندروید

دانلود فایل apk

پی دی اف

دانلود فایل pdf



افزودن نظر