خلاصه: دانلود رمان خط به خط تا تو دوستی که همراه باشد، تا قلّه یک نفس و بی آنکه لحظه ای هوای ابری تو را بلرزاند، پرواز میکنی.در تمام طول نگارش این رمان یاری تو پابهپای هر واژهام آمد و به قلمم جان داد؛ پس تقدیمش میکنم به تو.دوست خوبم، عزیزم، یار پرنفس و همیشگیم، زهرا بهاردوست. به نام خداوند قلم پرونده ها وسط دفتر ریخته بود، لب تاب روی زمین افتاده بود و چراغش فلش میزد. برگههای زونکنها روی زمین پخش شده بود، کشوی پروندهها بیرون بود و میز کارم یک طرف اتاق افتاده بود، فرش جمع شده بود و تکه تکه پارکتها کنده شده بود. سر درگم باز هم دور خودم چرخیدم. تمام بدنم میلرزید، دستهایم یخ بسته بود. صدای لولای در، سکوت نیمه ...