معرفی رمان: دانلود رمان درخشش ماه در سایه انتقام _ فکر می‌کرد وقتی انتقامِ دردهای گذشته‌اش را از آدم‌های پلید بگیرد، ماه بی‌جان زندگی‌اش دوباره نور می‌گیرد و می‌درخشد؛ اما اشتباه می‌کرد. دستی که به خون آدم‌های سیاه آلوده گردد، با هیچ آبی پاک نمی‌شود! در مسیر پرتلاطم تردیدها، ناگهان شخصی پابرهنه وسط دنیایش ظاهر می‌شود. گذشته تلخ آن دختر، دقیقاً شبیه به اوست. پای یک دوراهی میان رها کردن گذشته و انتقامی سخت در میان است. شاید نورِ ماهِ آسمان او با انتخاب آینده‌ای همراه عشق، بر زندگی‌اش بتابد.   دانلود رمان درخشش ماه در سایه انتقام   قسمتی از رمان: با پا گذاشتن مهمانان در خانه، داستان شروع شده بود. این مثلث مرگ سه سر داشت، یک سر قاتلی بی‌رحم که نقاب پاکی به صورت داشت و سر دیگر ...

  • درخشش ماه در سایه انتقام
  • هدیه صفائی
  • صبا عباسی
  • تعداد صفحات : 369
  • عاشقانه / طنز / جنایی
  • بازدید: 9741
ادامه و دانلود

خلاصه رمان: دانلود رمان دروغ های آقازاده و مدلینگ رمان قصه دختریه که با دزدیده شدنش انگار وارد یه دنیای دیگه میشه دنیایی که با دنیای خودش خیلی متفاوته…طی اتفاقاتی مجبور میشه وارد یه بازی بشه بازی که توسط دروغ های پی در پی یه آقازاده وابسته به جیب باباش شکل میگیره کم کم اتفاقاتی می افته که سمتوسوی زندگی این دونفر به سمت دیگه ای کشیده میشه طوری که در نهایت مدلینگ اسلامی ما دلشو به یه نفر میبازه اما… لرزیدم چنگ زدم به ملافه و یکم خودمو عقب کشیدم منو دزدیده بودن آره منو دزدیدن ولی...ولی آخه چرا؟نکنه میخوان دلو رودمو در بیارن بفروشنش؟یا شاید هم میخوان منو ترور کنن ملافه روی تختو کنار زدمو از روی تخت بلند شدم به ...

  • دروغ های آقازاده و مدلینگ
  • کیانا بهمن زاد
  • ستاره سیاه
  • تعداد صفحات : 250
  • طنز/عاشقانه/هیجانی
  • بازدید: 8925
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان دیوانه و دلبر _ داستان درباره ی دختری به اسم دلاراست که پا توی مسیری میذاره که نمیدونه قراره چه اتفاقایی براش بیفته و با پسری اشنا میشه که هم زیبا ترین حس ها رو باهاش تجربه میکنه و هم تلخ ترین شون رو ... قسمتی از رمان : سریع کتمو دراوردمو انداختم روشو بلندش کردم گرفتمش تو حصار دستمامو سریع دوییدم سمت در که اگه بیشتر وقت تلف میکردم خودم هم بیهوش میشدم سرفه امونم رو بریده بود ولی باید بخاطر دلارا طاقت میاوردم وقتی رسیدم به در اوضاع واقعا افتضاح بود کل درو اتیش پوشونده بود نفسمو توسینه حبس کردمو دلارارو محکم تر گرفتمش با یه تصمیم انی از در پریدم بیرونو نفس حبس شدمو رها کردم دانلود رمان دیوانه ...

  • دیوانه و دلبر
  • زهرا عابدی
  • PARISA_R
  • تعداد صفحات : 433
  • عاشقانه / طنز
  • بازدید: 24261
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان چشم یاقوتی من دختری به اسم آرا که از وقتی۲۲ساله شده خواب های عجیب می بینه و اتفاق های عجیب‌تر براش اتفاق میوفته.بریم همراه بشیم با آرا تا ببینیم این خواب‌هاو اتفاق هایی که قرار رُخ بده چه تاثیری روی زندگیش میزاره؟ واقعاً دویده باشم‌ و اون اضطراب و هیجان را حس میکردم‌ این خواب ها نمی تونست بی معنا باشن چون اگر دراثر پرخوری یا فکرخیال باشه فقط یک بار این خوابُ میدیدم، نه بیش از پانزده بار غیر از اون خواب های من همه تکه هایی از آینده هستن یک جور الهام،این خواب های عجیب دقیقاً از دوماه پیش که تولد بیستُ دوسالگی گرفتم شروع شده.ساعت رو نگاه کردم شش  و نیم صبح بود یه لعنت ...

  • چشم یاقوتی من
  • فاطمه ارجمندی
  • BLACK.STAR
  • تعداد صفحات : 400
  • عاشقانه/طنز/ فانتزی
  • بازدید: 16993
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان لجبازی نکن مورد دختری به اسم رهاست که خیلی مغرور و شوخه. شبی که خونه مادر جونشون دعوته با پسری آشنا میشه که بعدا مجبور به ازدواج باهاش میشه بیخیال بحث کردن بادلارام شدم اون همیشه یه جواب تو آستینش داره که بگه من رهایزادان پناه هستم ۲۰سالمه ورشته پزشکی درس میخونم خیلی به دکترشدن علاقه دارم ولی خانوادم نمیزارن که من کارکنم چون میگن ماکه  پول داریم توکارمیکنی که چی بشه؟درسته پول داریم ولی عقایدخانواده ام خیلی کهنه اند بعضی مواقع ازدستشون خسته میشم من یه دخترباپوست گندمی سفیدوبینی ولب متناسب باصور تم وچشمای سبزکه عاشقشونم البته بگم که من ازقیافه ام راضیم امروزقراربودبادلارام بریم خریدالبته من ازخریدمتنفرم فقط بخاطردلارام اومدم اخه فرداعروسی پسرعموش بود  -ببین رها ازالان میگم بریم اون ...

  • لجبازی نکن
  • رها حیدری
  • فرزانه رجبی
  • تعداد صفحات : 384
  • عاشقانه/هیجانی/ازدواج اجباری
  • بازدید: 57565
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان زندگی من از اجبار تا عشق بود عشق یعنی تو! عشق یعنی کنار تو بودن. عشق یعنی تو را خواستن! گاهی عشق شروعی خوب ندارد گاهی در نگاه اول نیست. گاهی عشق هم از اجبار شروع می‌شود! یعنی از اجبار تا عشق. این رمان اختصاصی سایت یک رمان است.  آرام سرش را پایین انداخت و از آغوشم بیرون آمد. کسی درکم نمی‌کرد. با فکری مشغول، به سمت کمد رفتم و یک مانتو زرد با شلوار سفید و یه کلاه کرم پوشیدم باید می‌رفتم پیش سارا کمی آرامم کند! کفش اسپورتم را پوشیدم و از پله‌ها پایین رفتم بابا خانه نبود. هه! نباشد. اصلا مهم نیست... در را باز کردم و به صدا زدن‌های مامان و آرام گوش نکردم. با قدم‌های آرام ...

  • زندگی من از اجبار تا عشق بود
  • ستاره لطفی کاربر انجمن یک رمان
  • بهار قربانی
  • تعداد صفحات : 224
  • طنز/ عاشقانه/ معمایی
  • بازدید: 27920
ادامه و دانلود

خلاصه رمان : دانلود رمان خانم زبون دراز  من حال اين پسره ي يالغوز نگيرم دريا نيسم اقيانوسم اِاِاِپسره ي سه نقطه برگشته به من ميگه بيا فرقونت جمع کن خوب شد جوابش دادما منم گفتم خوبه من همين فرقون دارم حالا اينجاي ماجرا آقا ديدم ريموت زد رفت کنار يه کوپه وايساد به به عالم ضايعگي خودش هوايي داره واي ياد پوزخندش که ميفتم ولي من بادي نيسم که با اين بيدا بلرزم اَي ددم ياندي اِشتب شدا خلاصه منم پوزخند زدم به ماشينش اشاره کردم و گفتم باشه بابا فهميدم تو هم فرقون داري تا اينو گفتم مث خر وحشي اهم اهم گاو وحشي شد يا حضرت هاشم گفت به ماشين من ميگي فرقون گفتم اِوا ببخشيد گاري خوبه ديگه مهلتش ندادم ...

  • خانم زبون دراز
  • فاطمه همايون
  • فرزانه رجبی
  • تعداد صفحات : 313
  • عاشقانه
  • بازدید: 38409
ادامه و دانلود

معرفی رمان: دانلود رمان من هم انسانم مثل تو _ رمان من هم انسانم، مثل تو، بر مدار تفاوت‌هایی‌ست که فراق قلب‌ها را رقم می‌زند و حصاری میان هویت آدمیان می‌کشد. روزگار گذر می‌کند و جفایی که در حق هم می‌کنند ماندگار است. این میان ورق سرنوشت برمی‌گردد و هانا در مسیر نبایدها و نشدن‌ها قرار می‌گیرد. عشق نشدن نمی‌فهمد، رویه‌های پولادین و ظاهر‌ سخت را پس می‌زند و پس چهره‌ی ربات‌گونه، به قلبی لطیف می‌رسد. قلب‌ها که شبیه شوند، جفا و دوری پر می‌کشد.   دانلود رمان من هم انسانم مثل تو   قسمتی از رمان: دانلود رمان طنز من هم انسانم مثل تو _ صدای پچ‌پچ ریز دکتر با هم‌کارهاش رو شنیدم: -واقعاً به آدم‌ها حساسیت داره؟ هه! خنده‌داره. و خودش و هم‌کارهاش خندیدن. دکتر: قسمت تشخیص بیماری ...

  • من هم انسانم مثل تو
  • هما.ق
  • مائده شمس
  • تعداد صفحات : 160
  • عاشقانه / طنز
  • بازدید: 14231
ادامه و دانلود

خلاصه: دانلود رمان سرزمین نانو درباره دختری که به‌ خاطر علاقه شدید به دنیای تکنولوژی نانو، وارد یه سرزمین عجیب و غریب می‌شود و مطالب جدیدی از دنیای نانو فرا می‌گیرد.زنگ کلاس به صدا در آمد و دانش‌آموزان به سوی کلاس‌های خود حرکت کردند. مانند همیشه در کلاس همهمه‌ای به پا بود. دانش‌آموزان از سر و کله‌ هم بالا می‌رفتند، ناگهان در کلاس باز شد و معاون پرورشی مدرسه جلو شاگردان ظاهر شد و با صدای بلند و کمی سرزنش‌گرانه گفت: - مثلاً شما بچه‌های پایه هشتم هستید خجالت نمی‌کشید؟! دختر هم این‌قدر شلوغ میشه؟! همه دانش‌ آموزان سرهایشان را به زیر انداختند و با صدایی که ته‌مایه شرمندگی داشت هم‌صدا گفتند: - ببخشید خانم! معاون مدرسه با همون جذبه‌اش گفت: - خب سریع مقنعه‌هاتون ...

  • سرزمین نانو
  • *TaKi*
  • صبا عباسی
  • تعداد صفحات : 60
  • ععلمی،تخیلی ،طنز
  • بازدید: 8031
ادامه و دانلود

خلاصه رمان: دانلود رمان تیمارستانی  روایتگر شادیِ قصه زندگی ساده ای داره.اما به خاطر محیط خانوادگی بدی که داره و اتفاقاتی که براش درگذشته افتاده دیوونه میشه و به تیمارستانی منتقل میشه که شروع کننده یه داستان‌ِ عجیبه و بامزه است آشنایی شادی با پسری توی تیمارستان که سال هاست با کسی حرف نزده و بسی خطرناکه همه چیز و عوض می کنه.و شادی که تلاش می کنه پسر و با دیوونگیش به زندگی برگردونه اما خبر نداره بیماری و زندگی و گذشته پسر فراتر از تصورشه و آیا دو تا دیوونه که یکی بامزه و شادو و یکی خطرناک و مرموزه با هم چه داستانی و رقم می زنن عاشقانه؟یا وارد اتاقم شدم و در و محکم بستم و تند تند ...

  • تیمارستانی ها
  • مرجانِ فریدی
  • REIHANE_F
  • تعداد صفحات : 550
  • عاشقانه ، همخونه ای ، طنز
  • بازدید: 25554
ادامه و دانلود

رمان طنز چرا ؟

دانلود رمان طنز بدون سانسور عاشقانه شامل آن دسته موضوعاتی‌ست که نمکین و طناز در قالب لفافه و بیانی خنده‌دار مطرح می‌شوند. این ژانر اتفاقات اجتماعی را آن‌چنان جلوه می‌دهد که کل‌کل‌ها و کلمات توهین آمیز در آن به چشم نمی‌خورد.

طنز شاید بهترین انتخاب هنرمند برای انتقاد نسبت به وضعیت سیاسی و فرهنگی جامعه‌اش و آرزوی دنیایی جدید باشد. پوششی لطیف که نیش تند کنایه و حتی عصبانیت هنرمند را می‌پوشاند تا هم تلنگری به جامعه باشد و آگاهی رسانی کند، هم نگاه حساس او را نشان دهد. عنصر خیال که به خوبی با طنز همراه می‌شود، به هنرمند کمک می‌کند با ترسیم جهانی انتزاعی، تا حد ممکن از گزند سانسور در هر جامعه‌ی جهانی در امان بماند. نویسندگان گاهی به سراغ طنزی سیاه می‌روند تا کلنجارهای درونی‌شان و ترس‌ها و آشوب‌های ذهنی‌شان را در روایت‌های داستانی به جریان بیندازند. مسئله‌ی واضح این است که نویسندگان ژانر طنز، اغلب به زبان مشخصی می‌رسند که مخصوص خود آن‌هاست و بر فضای تمام آثارشان حاکم است. همین ویژگی، این ژانر را به انتخابی دوست داشتنی و سرگرم کننده تبدیل می‌کند.

برای نوشتن رمان طنز باید بی رحم باشید و واقعیت رو توی صورت فرد بکوبید(!) و بهش سر کوفت بزنید.اگه داستانی خوندید و خندیدید به این معنی نیست که طنزه قویه.
طنز نویسی یعنی نوشتن یه اتفاق خنده دار و این اتفاق ممکنه شما رو نخندونه.حتی ممکنه شما رو ناراحت کنه و تلخ بخندید.بعضی از جوک هایی که توی فضای مجازی منتشر میشه واقعیت جامعه یا خصوصیات یه فردی رو در قالب طنز بیان کرده و باعث میشه شما بخندید.

“خنده ی حاصل از طنز,خنده ی شادمانی نیست;خنده ای است تلخ و دردناک که شخص یا مطلب مورد انتقاد را سرزنش می کند و به او سرکوفت می زند.”

نویسندگان از شیوه های مختلفی برای ساخت طنز استفاده می کنند که اساس همه ی آن ها ((بر هم زدن عادت ها))ست.
1.بزرگ نمایی و اغراق در توصیف چهره و حالات و خصایص انسانی مثل توصیف مصطفی در داستان کباب غاز
2.کش دار کردن موضوع یا ماجرا,با حاشیه پردازی و روده درازی مطلب اصلی را به عمد به فراموشی می سپارند.
3.جا به جا کردن حوادث و وقایع
4.نقیضه پردازی یا تقلید از آثار ادبی
5.وجود غلط های املایی در نوشته ی طنز که آگانه به کار می روند,قدرت طنز نوشته را بالا می برند.

رمان طنز چیست؟

گونه ای از ادبیات است که مسائل اجتماعی را با زبانی شیرین و در عین حال در قالب نقد بیان می‌کند. در ادبیات طنز گونه معایب، مفاسد و کمبودهای افراد و جامعه به گونه ای اغراق آمیز به تصویر کشیده می شود تا زشتی نقص بیشتر به چشم آید و در جهت رفع آن کوشش شود.

انواع طنز از نظر مضامین عبارتند از: طنز فردی، طنز خصوصی، طنز فلسفی، طنز اجتماعی، طنز سیاسی و طنز خانوادگی.

خواندن رمان طنز کمک می کند تا ساعاتی به دور از اتفاقات روزمره اطرافمان شاد باشیم و با قسمت های بامزه رمان بخندیم. هنر طنزپردازی در واقع از سخت ترین هنر ها به حساب می آید و نویسنده این گونه آثار باید مهارت زیادی برای خنداندن مخاطب داشته باشد.

طنز، همواره مضامینِ خود را از لابه‌لای حوادث اجتماعی می‌یابد و در پی آن، نگاهی هم به مسایل سیاسی دارد. در این ارتباط، طنز در نقشِ یک آینه عمل می‌کند و بر آن است که عیب‌های افراد را در مقابل دیده‌گان‌شان قرار دهد؛ آن‌چنان که آینه عمل می‌کند و نقایص ظاهری انسان را نشان می‌دهد.

طنز اصولی و بنیادین، می‌تواند افراد پاکدامن را حفظ کند، اما نمی‌تواند آن‌چنان که توقع می‌رود، افراد بدطینت را هدایت کند؛ چرا که جریان‌های منفی، متأسفانه در سطح جامعه به‌سرعت شیوع پیدا می‌کنند و کمتر دیده شده است که یک جریان مثبت بتواند بر ذهن و فکر افراد منفی جامعه غلبه کند. در این میان، باید به لحن طنزپرداز توجه شود؛ چرا که لحن راوی می‌تواند فرد مخاطب را قانع، یا در او ایجاد شک و شبهه کند.

تحلیل‌گران وادی طنز و کنایه، بر این باورند که یک طنز اصولی، باید به مسایلی چون بیان حقیقت، کشمکش‌ها و تضادها بپردازد؛ و در این راستا، پس از ریشه‌یابی معضلات، راه‌حل مناسب و منطقی ارایه دهد. گاه دیده می‌شود اغلب مردم، میان طنز و هجو، تفاوتی قایل نیستند و همه را یکسان می‌پندارند. در صورتی که میان طنز و هجو، تفاوت عمده وجود دارد. طنز اصولاً بازتاب عمومی دارد و طنزپرداز، در این وادی، مسایل و رویدادهای عمومی و همه‌جانبه را در نظر می‌گیرد. در صورتی که هجو، تنها به یک فرد خاص می‌پردازد و بر آن است که آن فرد مذکور را هدف قرار دهد.

طنزنویسی را نمی شود گرفتار قاعده و قانون کرد.چون در سایۀ شکستن قاعده هاست که شکل می گیرد و آفریده می شود.ولی در هر حال،یک داستان طنز،ویژگی هایی دارد که با شناختن آنها،می توان دریافت که یک داستان طنز چگونه خلق می شود و چطور می شود آن را نوشت:

۱- بیرحمی، لازمۀ طنزنویسی
طنزنویسی، بیش و پیش از آن که “تکنیک”را پشتوانۀ خود داشته باشد، برخاسته ازنوعی”نگاه”است. طنزنویس، این قدرت را دارد که از موضعی فراتر،با فاصله،نقادانه و بیرحم به سوژه نگاه کند.این نگاه،بیش از آن که حاصل تمرین و ممارست باشد، یک توانایی ذاتی در برخی افراد است.بنابراین طنزنویسی چیزی نیست که بتوان آن را آموخت،بلکه می توان آن را پرورش داد .اگر نمی توانید فاصلۀ انتقادی با سوژه بگیرید و مدام احساساتی می شوید،سراغ طنزنویسی نروید!

۲- تکلیفتان را با طنز مشخص کنید
طنز نسبی است.بستگی به درک و تلقی افراد دارد.هر چه عمیق تر باشد و در لایه های اثر بیشتر پنهان باشد و کمتر به چشم بیاید،نسبیت آن بیشتر است.اثری را که ممکن است از نظر شما طنز تلقی شود ،ممکن است دیگری بخواند و بگوید:”خب!این طنزش کجاست؟!”این امر،در مورد بخشهای دیگر ادبیات داستانی صادق نیست.یک اثر در ژانر پلیسی یا معمایی یا وحشت،قوی یا ضعیف،یا متعلق به آن ژانر است یا نیست.ولی در مورد طنز،قضیه فرق می کند.ممکن است یک اثر از دید شما طنز باشد و از دید دیگری،نه.بستگی به تعریف و برداشت مخاطب از طنز دارد.

۳-ایده اولیه، حس تضاد
یک اثر طنز هم مثل هر اثر داستانی دیگری با یک ایدۀ اولیه همراه است، تصویری هر چند گنگ از یک ناپایداری که در ذهن حک شده است.این ایده، درداستان طنز همیشه با حس تضاد پیوند می خورد. هر اثر طنز،یک کشف است:کشف یک تضاد در محیط درون یا پیرامون هنرمند که به زبان می آید و قالب داسنان به خود می گیرد.شما در داستان طنز،باید ابتداتضادی را حس کنید تا آن را در قالب روایت بازگو کنید وکار را پیش ببرید.این تضاد می تواند در ذهن و فکر شما رخ دهدوحاصل یک حس درونی باشد،و یا ممکن است متاثر از محیط پیرامونی تان باشد.هر اثر طنز،از درک این تضاد آفریده می شود.سپس بر اساس آن،پیشبرد داستان،شخصیت سازی ،نتیجه گیری و…رخ می دهد.البته هر تضادی ممکن است به آفرینش طنز منجر نشود ولی وقتی با این حس در قالب و با زبانی نو “بازی ” کنید،به طنز می رسید.

۴-انتخاب قالب، مهمترین گام
یافتن قالب و ظرف مناسب برای ایدۀ اولیه،مهمترین بخش طنزنویسی است.طنزنوشتن بیش از هر بخش دیگر ادبیات داستانی بر تعقل استوار است و آگاهانه آفریده می شود.این آگاهی (که در تمامی لحظات خلق اثر حضور دارد) ابتدا در یافتن قالب است که نمود پیدا می کند. ابتدا از خود بپرسید که ایدۀ اولیه ام مناسب برای چه قالب،ظرف یا ژانری است؟کدام بهتر جواب می دهد؟آیا ایدۀ فلسفیم را در ژانر معمایی بریزم بهتر جواب می دهد(چندان که بهرام صادقی در”با کمال تاسف”،”وسواس”و برخی دیگر از داستانهای کوتاه خود آزموده است)یا بهتر است آن را مثلاًدر قالب ژانر تخیلی بازگو کنم(چندان که در بسیاری از داستانک های جیمز تربر می بینیم)؟ ممکن است این تلاش مدتها طول بکشد،تا به این نتیجه برسید که ایدۀ اولیه تان به چه قالبی بیشتر می آید و با آن بیشتر هماهنگ است.

صادق هدایت ایدۀ هجو کلیۀ مظاهر قدرت را در قالب روایت تاریخی “توپ مرواری” برد که بی شک ایدۀ او جز در آن قالب قابل پرداخت نبود.این قالب را پیش از آغاز نگارش کتاب ،حساب شده انتخاب کرده بود و به دوستانش گفته بود که می خواهم یک روایت تاریخی بنویسم،چون حرفهایم را در قالب دیگری نمی توانم بیان کنم .کافی است به یاد قلعۀ حیوانات یا 1984 جورج اورول بیافتید تا به اهمیت انتخاب قالب مناسب برای یک ایده و سوژه و تاثیر آن در ماندگاری اثر داستانی طنزپی ببرید.اورول 1984 را با هدف نقد سیاستهای استالین نوشت ولی قالب و پرداخت چنان قوی بود که اثر از زمان و مکان خاصی فراتر رفت و جاودانه شد.

۵ – طنز کلامی
مخاطب در یک اثر طنز،چیزی را می بیند که سر جایش نیست و این،او را به خنده می اندازد.بخشی از این “سر جایش نبودن”می تواند جدا از سوژه،در زبان اثر متجلی شود.

بازی با کلیشه های زبانی آشنا و بازسازی آنها،استفاده نابجا از ادبیات رسمی یا محاوره ای،غلط نویسی و یا غلط گویی تعمدی،استفاده از تعابیر طنز آمیز برای توصیف صحنه و شگردهای دیگر در واژگان و کلام، در تشدید فضای طنز در اثر موثر است.شما در نگارش اثر طنز،همان طور که در موضوع و سوژه و ماجرا مخاطب را غافلگیر می کنید، در زبان نیز می توانیدهمین غافلگیری را به کار ببرید،تا به تعمیق حس طنز کمک کنید،حتی در طنز می توانید به “واژه سازی “هم روی آورید یا مفاهیم نو را بر کلمات سوار کنیدکه چه بسا در زبان معمول و رایج مردم هم کم کم به کار بروند. کافی است به معروفترین رمان معاصر طنز فارسی(دایی جان ناپلئون)مراجعه کنید تا ببینید زبان روان،شوخ و استفاده دقیق از کلمات و بار کردن مفاهیم جدید بر آنها،تا چه حد در خواندنی کردن کتاب و سپردن آن به حافظۀ جمعی نقش داشته است،تا آنجا که عباراتی مثل:”کار،کار اینگیلیساست” در محاورات روزمرۀ ما،به صورت ضرب المثل درآمده است!البته طنزعبارتی را آگاهانه وحساب شده به کار ببرید وگرنه به لودگی پهلو می زند و مخاطب را پس می زند. یعنی طنز کلامی باید در خدمت ارائۀ ایده و نظر اصلی اثر باشد و نباید در بکار گیری آن زیاد دست و دلبازی به خرج بدهید.

۶- شخصیت پردازی
شخصیتهای آثار طنز،اغراق آمیزند.این اغراق را می توانید از طریق کوچک نمایی یا بزرگ نمایی شخصیت ها انجام دهید.آدمهای آثار طنز،یا کوچک تر از آنند که در دنیای واقعی به نظر می آیند،یا بر عکس،بزرگ تر از اندازه خودشان در عالم واقع هستند.(البته معمولاً سایزی که آثار طنزبرای شخصیتها می سازند مناسب ترشان است،تو گویی طنز نویس نقاب از هیکل ظاهری افراد بر می دارد!)در هر حال اثر طنز هر چند واقع نما باشد یا سرگذشت آدمهای واقعی را به تصویر بکشد در سایۀ همین بزرگ نمایی یا کوچک نمایی، تصویری اغراق شده از آنها را نمایش می دهد.

کنشهای شخصیتهای اثر طنز،مناسب و متناسب با شخصیت های آنها در عالم واقع نیست و دچار بی تناسبی و تضادند.اینجاست که پای شگردهای طنز مثل “حماسۀ مضحک” به میان می آید:هجو شخصیتی که دچار خودبزرگ بینی است در سایۀ آفرینش مضحک فضایی حماسی. برای مثال شخصیت دن کیشوت که با وجود ناتوانی، غرق در خیالات خود است و می خواهد به دورۀ شکوه شوالیه گری بازگردد و در عالم اوهام آسیاب های بادی را دشمن می پندارد .نمونۀ روشن دیگری از حماسۀ مضحک،مثنوی موش و گربۀ عبید زاکانی است و قضیۀ عابد و زاهد شدن گربه که با لحنی حماسی ادا می شود و در نهایت مخاطب می بیند که توبۀ گربه، مضحکه ای بیش برای چپاول موشان نبوده است!

البته این اغراق در شخصیت سازی را باید دقیق انجام دهید. شخصیت باید در عین اغراق آمیز بودن، باور پذیر باشد وگرنه اثربخشی خود را از دست می دهد و سمت و سوی کاریکاتوریستی به خود می گیرد که همذات پنداری مخاطب را برنمی انگیزد.قدرت و قوت شخصیت طنز،در سایۀ حرکت آکروباتیک او روی بند اغراق و واقع نمایی شکل می گیرد.شخصیت اثر داستان طنز ،ما به ازای واقعی ندارد،چون در ساخت آن،مبالغه شده است ولی نمادی اغراق شده از مابه ازای واقعی خود است و از این رو و در عمق خود،شخصیتی واقع نماست و برای مخاطب ،شخصیتی خیالی نیست و چه بسا خود را در آینۀ او ببیند. مثلاً “چرویاکف”شخصیت اول داستان”یک شب خوش”چخوف،یک تیپ کاملاًآشناست،کارمندی دون و ساده،بی هیچ تشخٌص خاصی.او شبی در سالن تئاتر غفلتاًعطسه می کند و از این که می بیند مدیر کل ادارۀ راه،جلوی او نشسته است از این عطسۀ خود شرمنده می شود و چنان ابراز و احساس شرمندگی را تداوم می دهد تا در نهایت دق می کند و می میرد!این اغراق در شخصیت پردازی چنان ماهرانه و واقع نمایانه صورت گرفته است که برای مخاطب پذیرفتنی به نظر می آید و چه بسا خود را در آینۀ اعمال و رفتار چرویاکف می بیند!

در آثار طنز،گاه تضاد در شخصیت سازی،در آفرینش شخصیتهای متضاد در آثار متجلی می شود.دم دستی ترین نمود این شگرد،در آثار سینمایی از رهگذر خلق دو شخصیت متضاد از نظر فیزیک بدنی و خصوصیات(لورل و هادردی،چیچو و فرانکو …)دیده می شود و در آثار داستانی،از رهگذر برخورد میان تیپ های متضاد ،طنز در کلام و موقعیت آفریده می شود.نمونه روشن آن،شخصیت دن کیشوت و سانچو پانزا در رمان دن کیشوت است .دن کیشوت آدمی خیالپرداز و دچار اوهام است و سانچوپانزا شخصیتی واقع بین و ساده دل ولی مطیع ارباب .بخش مهمی از طنز این اثر،از رهگذر برخورد میان این دو است که شکل می گیرد و آفریده می شود.

بسیاری از طنزنویسان از رهگذر آفرینش شخصیت غیر قابل پیش بینی در اثرشان به طنز می رسند.معمولاًکنش و واکنش این شخصیت،در جهت عکس پیش بینی مخاطب حرکت می کند و در نتیجه تعجب مخاطب را بر می انگیزد و همین امر موجب خندۀ او می شود.چون کاری می کند که مخاطب انتظارش را ندارد.در هر حال،چه شخصیتتان قابل پیش بینی باشد و چه غیر قابل پیش بینی،قرار دادن او در موقعیتهایی که در آن غرابت در رفتارو یا کلام رخ دهد،ضروری است.

۷- غافلگیری در گره گشایی
یک گره گشایی غافلگیر کننده و تکان دهنده،قوی ترین گزینه برای بخش پایانی داستان طنزشماست.تعجب،موتور خنده است و در داستان طنز این تعجب در غافلگیری نهایی به اوج خود می رسد. آخرین جمله داستان طنز، باید به ذهن مخاطب ضربه بزند و او را غافلگیر کند.

۸- بازی با قواعد و قوانین
در داستان طنز،آموزشهای کلاسیک داستان نویسی رنگ می بازند.چرا که طنز،عرصۀ ممکن ساختن ناممکن هاست.در طنز،شما مجازید که قالبهای ممنوع در داستان نویسی را به کار بگیرید و مخاطب را با خود در لذت این ورود به حریمهای ممنوعه شریک سازید!می توانید کار را یکسره در قالب زبان خشک و غیر منعطف و غیر داستانی اداری بنویسید،از غلط نویسی عمدی استفاده کنید ،زبان گزارشی به اثر بدهید و جا به جا،حکم های کلٌی صادر کنید.به سبک و سیاق انشاهای دورۀ دبستان،توصیفات شدید و غلیظ به کار ببرید.می توانید اثر را در قالب مقاله های مستند و مستقیم بنویسید .می توانید وقایع جزئی و کلی مربوط به خودتان را بی هیچ تخیل و تکنیک روایی به قلم بکشید،کارهایی که در کلاسهای داستان نویسی ،پیوسته شما را از آن برحذر می دارند.آن وقت از این همه غلط نویسی تعمدی غرق در لذت شوید و مخاطب را هم در این لذت شریک کنید!البته از فرمان های طنزنویسی هم غافل نشوید.چرا که برای گذر از تجربه های دیگران و آزمودن افقهای تازه، لازم است که ابتدا بر شگردهای آزموده شده که حاصل قرنها و قرنها تجربه بزرگان طنز ادبیات فارسی است مسلط شوید. در نهایت خدا را چه دیده اید،شاید با آفرینش اثرتان،شگردی بر این شگردها افزودید!بهرام صادقی می گوید:”هنرمند باید چیزی از خود به دنیا اضافه کند،ولو این که یک مثقال باشد.”!

با مشهورترین رمان های طنز ایرانی آشنا شوید

از میان معروف ترین کتب طنز کتاب “لطایف الطوایف” اثر فخرالدین علی صفی و “موش و گربه” و “کشکول” شیخ بهایی، “چرند و پرند” علی اکبر دهخدا و آثار عبید زاکانی، از نمونه‌های خوب طنز فارسی هستند و در قالب داستان کوتاه و رمان  می‌توان رمان “حاجی آقا” صادق هدایت و کتاب‌های جمال‌زاده نظیر “یکی بود یکی نبود” و “قصه‌ی ما به سر رسید” را معرفی کرد<. هم چنین حکایت های شیرین ملانصر الدین نیز در ادبیات طنز فارسی زبانان شهرت بسیار دارد.