خلاصه: دانلود رمان محکوم بی گناه این داستان یه گل دارهگل همیشه بهاری که این روزا پژمرده است چون محکومه محکوم به بودن ولی مگه گلا پاک نیستندمحکومه به تنهایی چون نخواستن که کنارش باشناما گل همیشه بهار داستان……بی گناههبی گناهی که گناهکار شناخته شده و محــــــــــــکـــــــــــوم به عــــــــــذابــــــــــــه…پایان خوش مقدمه: “سیلی واقعیت رو درست اون وقتی می خوری که وسط زیباترین رویا هستی گاهی جلو آینه می ایستم خودم را در آن میبینم دست روی شانه هایش میگذارم و میگویم: چه تحملی دارد….. دلت…… قسمتی از داستان -کجایی؟ -قبرستون -قبرستون؟داری شوخی میکنی؟ دختره دیوونه اون جا چکار میکنی؟ دانلود رمان محکوم بی گناه کمی فکرکردم و تعمل……اینجا چکارمیکردم؟…..آها….. -سوسن جون مرد -چی؟……..درست حرف بزن بفهمم چی میگی؟……میشا؟ باحالتی عصبی که مدتها بود باهام همراه بود ...
