مقدمه: دانلود مجموعه دلنوشته سودای گردباد _ آرام در خود نهفتهام. کُنج دنیا به سر میبرم، مرا بیدار مکن... . گر بیدار شوم، وجودت را رقصان ویران میکنم. پس بیدار نکن عشق را در گوهر دل که گر بیدار شوم چو طوفان ویرانی را نصیب میکنم...! هر چه که باشد را، در خود... به پروازی از نابودی میکشانم...! دانلود مجموعه دلنوشته سودای گردباد قسمتی از دلنوشته: رفت...! با رفتن او... چشمهایم، منتظر و گریان ماندند. لبهایم، مُهر روزهی سکوت گوشهایم، تشنه شنیدن نغمه او... دستهایم، در حسرت گرمای وجودش در آخر... بر پا کرد گردباد دلها. *** در کُنج دنیا، سر به زیر و خفته بودم؛ در پی راز و نیاز. در کُنج دنیا، با دوستان، در پی علم، در کُنج دنیا بیننده بودم... ندانستم کی در دل آشیان کردی! *** اما الآن زمانش نبود... زمانش نبود، که بیایی. با آمدنت، گردباد ...