دانلود رمان استاد ⭐️

خلاصه :

دانلود رمان استاد  چند تا دوست با عقاید متفاوت ، با دیدگاه های متفاوت نسبت به زندگی ، با علایق متفاوت ، زندگی می کنن ، عاشق میشن ، شکست می خورن تا ثابت کنن زندگی همه جوری جریان داره …پایان خوب…

پراید قشنگم و توی پارکینگ دانشگاه پارک کردم و خواستم از ماشین پیاده شم.
بازم دیرم شده بود!
اصلا مگه ممکن بود یه روز من کلاس داشته باشم و به موقع برسم؟!
استغفرالله!
غرق همین افکارم بودم که پای راستم پیچ خورد و صدای خورد شدنش رو به وضوح شنیدم…
لعنتی انگار از وسط به دوتا قسمت تقسیم شد!
مچ به بالا و مچ به پایین!
بااینکه درد بدی توی پام پیچیده بود اما بااین حال من دیوونه تر از اونی بودم که بخوام بخاطر پیچ خوردن پام غصه بخورم یا خم به ابروم بیارم!

دانلود رمان استاد

دانلود رمان استاد

 

پس طوری که انگار اصلا اتفاقی نیفتاده شروع کردم به راه رفتن و البته رسیدن به کلاس…!
کلاسی که خیالم از استادش راحت بود یه استاد پیر غر غرو که هرچند غر میزد اما در نهایت میگفت:
‘ خانم بی انظباط بالاخره تشریف آوردن’
و بعد هم اشاره میکرد که بشینم.
هر چند که با همین غرغراش همه ی بچه هارو به رمان عاشقانه خنده مینداخت رمان عاشقانه  اما خودش کوچک ترین لبخندی نمیزد و فقط از بالای عینک ته استکانیش نگاهم میکرد.
فاصله ای تا کلاس نمونده بود و بالاخره بعد از چند ثانیه به در کلاس رسیدم.
نفسی گرفتم و در رو باز کردم.
در کمال تعجب همه ساکت نشسته بودن و خبری از استاد نبود!
انگار امروز نیومده بود یا هرچند غیر ممکن،اما من زودتر از اون رسیده بودم!
لبخندی از سر رضایت زدم و به پونه نگاه کردم که فقط زل زده بود بهم و هیچی نمیگفت!
اما من برعکس پونه پر از انرژی و خنده بودم.
پس براش دستی تکون دادم و گفتم:
_ پونه ،یلدا جونت اومده تازه استاد غرولندم که نیومده پس چرا مثل بز داری نگام میکنی؟!هوم؟

رمان های توصیه شده :
4.4/5 - (9 امتیاز)

منتشر شده توسط :PARISA در 2996 روز پیش

بازدید :3779 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

نام رمان:

نویسنده

نویسنده:

ژانر

موضوع:

طراح

طراح:

تعداد صفحات

تعداد صفحات:

منبع

منبع:



دیدگاه خود را بنویسید . تعداد نظرات : ( 1 )


  1. اعظم گفت:

    عالی

افزودن نظر