دانلود رمان یک نفس سر کشیدم تا تو
خلاصه :
دانلود رمان یک نفس سر کشیدم تا تو حمید و رها خواهر و برادری هستن که با هم زندگی میکنن…یه روز حمید بخاطر مشکلی که داره تصمیم میگیره که خونشون رو که ارث پدریشونه رو بفروشه و حالا یه اقایی میاد خونه رو بخره که…. پایان دانلود رمان یک نفس سر کشیدم تا توخنکای یک عصر بهاری … کنار شاه بوته یاسی وحشی
نوشته soratyrooz کاربر انجمن نودهشتیا
نام شخصیت ها:شهروز و رها
ژانر:عاشقانه و تا حدودی طنز
میزی که کاسه ای پُر از پولکی زعفرانی دارد
و دو فنجان چای داغ را خیال خواهم کرد …
لطفا به خیالم بیا !
شدم…ناخداگاه رفتم توی فکر..خدا خدا می کردم الان که میرم خونه حمید خونه نباشه…اگر هم باشه
دوستاش رو نیاورده باشه دور هم باشن…ای کاش مامان زنده بود و جلوی کارای حمید رو می گرفت…منی که
خواهرشم و ۵ سال ازش کوچکترم نمیتونستم از پسش بر بیام…
به خودم که اومدم دیدم اتوبوس ایستاده..دیگه باید پیاده می شدم…ازسوپری محلمون,یه بطری اب معدنی
گرفتم و به طرف خونه راه افتادم..جلوی در خونه که رسیدم کلید رو از توی کیفم در اوردم و توی قفل چرخوندم…