معرفی رمان:
دانلود رمان سیاهکار _ سیاهکار، روایت سیاه بازیهای زندگی است. مافیاها به طرز آشکاری در شهر پرسه میزنند و مانند یک گرگ در یک شب ناب، زوزه کلتهایشان بلند میشود، نیش ظالمانه خود را برای شخصی تیز میکنند و در آخر…
نیلارز تنها در هفت روز آمیخته به سیاهیهای زندگی میشود و در یک شب که پدرش… چه میشود؟ در شبهای مافیا قصه من، چه کسی مورد هدف خواهد گرفت؟!
رمان سیاهکار
قسمتی از رمان:
بوقی برای سرایدار خانه باغش زد و گوشیاش را به آن یکی دستش داد و گفت:
– اگه وقت کنم میام، چون امروز کلی کار دارم.
صدای عصبی سوگل باعث شد لبخند محوی چاشنی صورت زیبایش کند.
– تو میای، همین که گفتم. دختر یه بار کارهات رو تعطیل کن و برای دوستهات وقت بذار!
تک خندهای کرد و گفت:
– بعدا حرف میزنیم، باید برم.
– اَه برو، بای.
تماس رو با لبخند قطع کرد و با استایل خاصی فرمان ماشین را در دست گرفت و به سمت شرکت پدرش حرکت کرد. موزیک مورد علاقهاش را پلی و در دلش با آهنگ همراهی کرد.
به چراغ قرمز که رسید، صدای موزیکش را پایین آورد و دستی به موهای لخت و بلوندش کشید.
– چه بانویی!
نگاهی به سمند کنار ماشینش کرد و در آخر نگاهش را به راننده ماشین دوخت و عینک گران قیمتش را با حالت خاصی از روی چشمهایش برداشت و روی شالش تنظیم کرد و گفت:
– به این بانو نمیخوری ژیگول!
چراغ سبز شد و با سرعت مسیرش را ادامه داد. با صدای گوشیاش سریع تماس را وصل کرد و آن را روی اسپیکر گذاشت؛ صدای خواهرش که تمام دنیایش بود در ماشین پخش شد.
– سلام خواهری، کجایی؟
همانطور که نگاهش به روبهرو بود، جواب داد:
– سلام عزیزم
پیشنهاد میشود
رمان میسوفونیا (جلد سوم منحوس) | Minu.m
رمان آئورت بیدریچه | هدیه قلیزاده