دانلود داستان کوتاه آر پی جی ⭐️

معرفی داستان:

دانلود داستان کوتاه آر پی جی _ و قلب‌هایی که جانانه باخته می‌شوند. عشقی نو پا که سر می‌گیرد و دو لیلی و مجنون قسم می‌خوردند تا آخرین نفس کنار هم باشند.
در این زمان وصال، خواسته‌ی لیلی ماجرا سرنوشت‌شان را در منطقه‌ی جنگ راه می‌برد و این راهی است که عشق‌شان محک زده می‌شود… .

 

دانلود داستان کوتاه آر پی جی

دانلود داستان کوتاه آر پی جی

 

قسمتی از داستان:

در دلش با خود زمزمه می‌کرد:
– شانس یعنی شهادت؛ یعنی عاشقانه برای معشوق جان دادن و حال قصه‌ای رویایی از عشقی پا برجا و محکم.
از یک شانس که محل رخدادش بسیار عجیب است. اما، چرا او؟
حاج آقا گفت:
– عروس خانوم! آیا بنده وکیلم؟
– با اجازه‌ی بزرگ‌ترها، بله!
در همان هنگام آژیر خطر به صدا درآمد.
صدایی از بلند‌گوهای مسجد به گوش رسید: «به پناهگاه بروید! به پناهگاه بروید!»
دنباله‌ی چادر با گل‌های سرخم را جمع کردم و به زیر زمین رفتیم.

بابا کریم لبخند زنان از داخل جیب تک کت قهوه‌ای‌اش یک مشت شکلات درآورد و گفت:
– مبارک باشه؛ دانلود داستان کوتاه آر پی جی بفرمایید دهانتون رو شیرین کنید!
همه خنده به ل**ب و تشکرکنان شروع به خوردن کردیم و با شیرینی شکلات بابا کریم تلخی صدای آژیر را فرو دادیم.
وقتی منطقه امن شد بیرون آمدیم.
مرتضی به طرف باغچه‌ی پر گل بابا کریم رفت و شاخه‌ای گل محمدی از خاک بیرون آورد و نفس عمیقی کشید! که باعث شد بوی گل را استشمام کند. همان‌جور که زیر ل**ب صلوات را زمزمه می‌کرد به سمت من آمد و گفت:
– بفرمایید عروس خانوم، مبارک باشه. دیدین گفتم هل نباشید به من می‌رسید؟
خجالت زده سر پایین انداختم که صدای خنده‌ی جمع با صدای عطیه خواهر مرتضی که می‌گفت:
– عروس که گل نچید اما داماد یکی خوبش رو سوا کرد.
یکی شد.

 

پیشنهاد می‌شود

داستان کوتاه آتش و پروانه | سارا خیرآبادی

داستان کوتاه نیمه‌ی سیاه | فاطمه شکیبا 

دانلود داستان کوتاه شیفتگی ابدی

دانلود داستان کوتاه زندگی من

5/5 - (1 امتیاز)

منتشر شده توسط :PARISA در 874 روز پیش

بازدید :1579 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

داستان کوتاه آر پی جی

نویسنده

HOORI

ژانر

عاشقانه / درام

طراح

صبا عباسی

تعداد صفحات

21

منبع

یک رمان

اندروید

دانلود فایل apk

پی دی اف

دانلود فایل pdf



دیدگاه خود را بنویسید . تعداد نظرات : ( 1 )


  1. غزل نارویی گفت:

    اولش که اومدم بخونم میلی نداشتم؛ اما همینکه داستانو باز کردم و چند پست خوندم انقدر تعلیق زیاد بود که باعث شد پای داستان بشینم.

افزودن نظر