دانلود رمان بستنی با چاشنی عشق ⭐️

خلاصه :

دانلود رمان بستنی با چاشنی عشق یه دختر داریم که عشق بستنی، به خاطر همین بستنی فروشی باز می کنه ولی بستنی فروشیش بیشتر از ده روز دووم نمیاره.با عموش زندگی می کنه که براش مثل پدر می مونه و هیچ وقت رو حرف اون حرف نزده. روش نمیشه به عموش بگه که کل پول ها رو به باد داده؛ ولی در آخر مجبور به گفتن می شه. عموشم براش یه شرط می زاره؛ یه شرط که اگه قبول نکنه مجبوره با یکی از خواستگاراش که ازش متنفره ازدواج کنه. شرطشم اینه که باید با دختر و پسر دوست عموش، یه لبنیاتی توی یه روستا رو بچرخونه. ولی دختر داستانمون بلد نیست شیر گاو بدوشه! اصلا جز خرابکاری کاری بلد نیست!…پس همراه دختر داستانمون باشید، با کثیف کاریاش، سوتیاش، خراب کاریاش و…

نیم ساعت گذشته بود که یهو عماد گفت: سانیا این یه چیز عادیه، خجالت نمی خواد‌. بازم چیز ی نگفتم که گفت: سانیا نگاهم کن! آروم سرم رو بلند کردم که با چشم های خندون عماد رو به رو شدم. آروم گفتم: بخند راحت باش. عماد با صدای بلند زد زیر خنده.

 خدای من… سانیا… تو… خیلی باحالی دختر.

لب و لوچم آویزون شده بود و چیزی نداشتم که بگم؛ خنده ی عماد که تموم شد، نگاهم کرد.

ببخش ولی به جون خودم قیافت خیلی بامزه شده بود. 

لبخند زدم که اونم لبخند دلبرانه‌ای زد. 

ماشین رو پارک کرد و با هم پیاده شدیم. با پیاده شدنمون آوات از خونه بیرون اومد

و با قدم های بلند به سمتمون اومد. روم رو به سمت عماد کردم‌.

– لطفا اشهدتون رو بخونید.

عماد خندید و به آوات نگاه کرد. آوات رو به رومون ایستاد و نگاه برزخیش فقط روی من رژه می رفت‌.

دانلود رمان بستنی با چاشنی عشق

دانلود رمان بستنی با چاشنی عشق

 

دانلود رمان عاشقانه  تو… تو کدوم جهنم دره‌ای رفته بودی؟ با ترس قدمی عقب رفتم.

– خب من فقط… با آقا عماد رفته بودم… شهر… داد زد.

– شهر؟ بدون این که به ما بگی؟ لب گزیدم. – خب صبح زود بود شما خواب بودید.

چند قدم نزدیک اومد و رو به روم ایستاد، خواست چیزی بگه که عماد بازوش رو گرفت‌.

– آروم باش آوات جان، حالا که چیزی نشده. با حرص دندون هاش رو روی هم فشرد‌.

– باشه عماد، تو برو صبحونت رو بخور، منم یه کار کوچیک با سانیا دارم.

با ترس گفتم: نه منم می رم صبحونه… بخورم‌. آوات محکم بازوم رو گرفت.

– کارت دارم. عماد آروم گفت: لطفا آوات… چیزی نشده که.

آوات لبخند زورکی زد.  فقط چند کلمه حرف می زنیم.

عماد نگاه شرمنده‌ای بهم کرد و با قدم های آروم ازمون دور شد. 

 

رمان های در حال تایپ در انجمن:

رمان کاش نبودم | مهلا جعفری

رمان شیاطین هم فرشته اند

رمان دختر شرور

4.9/5 - (1124 امتیاز)

منتشر شده توسط :REZA_M در 1588 روز پیش

بازدید :11300 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

بستنی با چاشنی عشق

نویسنده

زهرا سپهری رفیع، حمیرا خالدی

ژانر

اجتماعی،عاشقانه،طنز

طراح

Matin Misayi

تعداد صفحات

130

منبع

رمانکده

اندروید

دانلود فایل apk

پی دی اف

دانلود فایل pdf



دیدگاه خود را بنویسید . تعداد نظرات : ( 8 )


  1. windia گفت:

    من این رمان رو بصورت آنلاین خوندم بنظر من قشنگه

  2. یاسی گفت:

    سلام و خسته نباشید خدمت نویسند محترم ولی این رمان ک کپی برابر اصل رمان ته دیگمو پس بده هستش

  3. Sepide گفت:

    سلام عزیزم .اول که خیلی ممنون که این رمانو نوشتی و انقدر جرئت داشتی که قلم به دست بگیری .
    اول اینکه رمانت به شدت غیر واقعی و لوس بود به حدی که من دیگه نتونستم بخونم رمان جذاب اونیه که وقتی بشینی بخونیش دیگه دلت تیاد بلند شی و هیجان داشته باشی که تهش چی میشه بس که پر از فراز و فرود و پیچیدگیه .
    دوم اینکه موضوع کاااملا کودکانه بود مگر میشه کسی صبح و شب بستنی بخوره 😐و بعدشم با یکی دیگه ازدواج کنه در حالی که نویسنده انتظار دیگه ای داره
    به نظر من بهتره کمی از رمان های خوب رو مطالعه کنی تا کار بعدیت بهتر باشه
    رمان هایی که به نظر من قوی بودند : سه سوت ، فراموشی مادربزرگ ، دالان بهشت ، یکبار نگاهم کن و جلد دومش ، ته دیگمو پس بده و ….
    هزار تا رمان دیگه میتونم نام ببرگ فقط در این ژانر به نظرم همه رو با دقت بخون . ممنون

  4. نویسنده گفت:

    سلام رمانش قشنگ بود آخرش اونجور که باید تموم نشد به نظر من اگه آوات با سانیا ازدواج می‌کرد جذاب تر بود در کل خوب بود.

  5. Gjkor گفت:

    سلام⁦
    به نظرم بعضی از دوستان نظر شخصی میدن… با اینکه قبول دارم کم و کاستی داره …..اینکه مثل رمان دیگه ای بوده کاری ندارم اماااا…
    اینکه میگین لوس بوده یا غیر واقعی از نظر شخصیتونه که من قبول ندارم…
    خب فانتزیه…
    به هر حال عزیزم امیدوارم روزی زمانی بتونی به اون چیزی که واقعا میخوای برسی😊🐥

  6. Sana گفت:

    این داستان خیلی خیلی شبیه به داستان ته دیگو پس بده هست که فک نکنم این تشابه اتفاقی باشه

  7. shirin گفت:

    سلام
    نمیدونم چرا نظرات منفی رو درج نمیکنید!!!!!
    این رمان موضوع جالبی داشت ولی بچگانه بود و ژانر عاشقانه ای نداشت! خیلی خیلی بیش از حد معمولی بود👎

  8. Atena گفت:

    **حاوی اسپویل**

    وای من فکر کردم سانیا زن آوات میشه 😂
    ولی در کل رمان گوگولی ای بود من دوست داشتم
    ولی پیچیده بود من مخم یه جا هایی هنگ میکرد

افزودن نظر