دانلود رمان زیبای ممنوعه ⭐️

خلاصه :

دانلود رمان زیبای ممنوعه(جلد دوم دختر طلاق) ناخوداگاه یاد زیبا افتادم، تو این دو روز بدتر سنگین شده بود. این چه حسیه که باهاش درگیر شده بودم نمی دونم اما واقعا بد و بدترم می کرد دیونه و دیونه ترم می کرد هرچی که داغون بودم داغونم ترم می کرد فقط یک جور خوب می شدم اونم این که من رو انتخاب کنه قبولم کنه. انگار کسی و دوست داشت اما خوب نمی دیدم کسی هم تو زندگیش باشه.

تیام رد کردی. کجا میری؟ صبر کن. 

به اطراف نگاه انداختم.

-ای بابا ببخشید.

با چشمای شیطون خیره شد.

-داداش عاشق شدی، وای وای وای. 

یه تای ابروم رو دادم بالا.

-ضایع اس؟ 

خنده بلندی کرد. 

-بگو کیه خودم برات آستین می زنم بالا.

سعی کردم لبخندم رو جمع کنم، با اخم گفتم. 

-پیاده شو بچه پرو من یه چیز پروندم. 

سریع پیاده شد و منتظر شد تا ماشین رو پارک کنم. بعد از این که پارک کردم رو به آنا گفتم: 

-آنا جداََ حوصله ندارم دوباره آدرس رو تو گوشی نگاه کنم، کدوم یکی از این خونه هاس پلاکشون چنده؟ 

سری تکون داد.-نمی خواد داداش بیا بریم من میدونم کدومه. 

-گفتی تولد کیه؟ دستاش و بهم کوبید. -دوست دوستم. لبم و کج کردم. 

-دوست دوستت به تو چه. اخمی کرد. 

-اولاََ من چه می دونم‌، دوماََ باران بهم اصرار کرد مجبورم کرد بیام گفت

دانلود رمان زیبای ممنوعه

دانلود رمان زیبای ممنوعه

 

تنهام منم گفتم باشه سوماََ هرچی باشه حال و هوامونم عوض میشه. هوم؟ 

-ای شاید.

زنگ زد که در باز شد. زودپرید داخل حیاط. 

-آنا، باهم، صبر کن. چشماش و روی هم فشار داد.

-خوب. باهم پله هارو رفتیم بالا، صدای موزیک کر کننده بود. در باز شد و رفتیم داخل. 

-وای ایول آنا اومدی؟ همون دختر با دیدنم لبخندی زد. 

-خوب هستین؟ مرسی که تشریف اوردین.  در جوابش لبخندی زدم. 

-سلام ممنون متشکرم. 

-خواهش می کنم چیزی نپرس، اونجا بهت می گم، همین الان حرکت کن. 

رمان عاشقانه با استرسی که ناشی از عکس العمل تیام بود به سمت کمد رفتم، بر خلاف هر دفعه بی توجه به انتخاب رنگ و مدل، یکی از مانتو هام که کرم بود از رگال برداشتم، شلوار مشکیم رو پوشیدم و شال مشکیم رو روی سرم گذاشتم، کتونی مشکیم رو پام کردم. موبایلم رو برداشتم و تند از اتاق رفتم بیرون پله هارو تند تند طی می کردم، به پایین خیره شدم که نگاهم با نگاه مامان طلاقی کرد. 

-چی شده زیبا؟ چرا رنگت پریده؟! کجا می ری؟

در حالی که دهنم خشک شده بود با صدای ضعیفی گفتم:

-مامان یکم سرم درد گرفته می رم یه دور بزنم بیام، خیلی زود بر می گردم. 

با دهن کجی باشه ای گفت که زود پشت کردم و از در اصلی خارج شدم. کف دستام از فرط استرس خیس شده بودن و یه لرزش خاصی رو تو بدنم حس می کردم که همش از ترس بود. 

بی اراده شروع کردم به اشک ریختن؛ تو همون حال سوار ماشین شدم و از پارکینگ خارج شدم.

زیر لب زمزمه کردم:

-اون دیگه دوستت نداره.

پام و روی پدال گاز فشار دادم و با حال زار مسیر رو طی کردم، امشب می تونست بهترین شب باشه و در عین حال بدترین شب عمرم. 

گوشیم زنگ خورد آنا بود، جواب ندادم که دوباره زنگ زد و بازم جواب ندادم، سومین بار که زنگ خورد گوشی رو خاموش کردم و رو صندلی پرت کردم‌.

 

 

 

رمان های در حال تایپ

رمان این عشق مرد می‌خواهد

رمان بطن تاریکی

 

4.6/5 - (18 امتیاز)

منتشر شده توسط :REZA_M در 1561 روز پیش

بازدید :9956 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

زیبای ممنوعه(جلد دوم دختر طلاق)

نویسنده

فاطمه رنجبر

ژانر

عاشقانه ، اجتماعی

طراح

بهار قربانی

تعداد صفحات

295

منبع

رمانکده

اندروید

دانلود فایل apk

پی دی اف

دانلود فایل pdf



دیدگاه خود را بنویسید . تعداد نظرات : ( 1 )


  1. mahdokht گفت:

    عاااااااالی بود به جرئت میتونم بگم جزء بهترین رمانایی بود که خوندم حتی جلد اولش دختر طلاق هم خیلی جذاب بود ….نویسنده عزیز موفق باشی به کارت ادامه بده مشتاقانه منتظر رمانای بعدیت هستیم

افزودن نظر